تکفیر ابن تیمیه حرانی توسط وهابیت!!!
خلاصه مقاله
وهابیت گروهی است که انشقاق در دین ایجاد کرده و مسلمانان را به خاطر مخالفت در اعتقاداتشان تکفیر میکنند، تکفیرهای بیشماری که وهابیها دارند، دایره اسلام را طبق تعریفاتشان محدود کرده، به صورتیکه تنها خودشان مسلمان هستند و غیر ایشان همگی در کفر هستند؛ این گروه چنان در تکفیر غوطهور شدهاند که تکفیرهایشان دامان خودشان را نیز گرفته و ابن تیمیه حرانی که بزرگ این اندیشه هست نیز از این تکفیرها مصون نبوده و او را نیز تکفیر کردهاند. وهابیها ذیل روایت قدسی که اشاره به قدرت دادن خداوند به بندگان بر «کن فیکون کردن» تصریح دارند که معتقد به این روایت، کافر و مشرک است، در حالیکه ابن تیمیه حرانی این روایت را در کتب خود ذکر کرده و آن را پذیرفته است؛ پس از نظر ایشان، ابن تیمیه باید کافر باشد.
متن مقاله
وهابیت گروه تکفیری است که با فهم غلط از معارف اسلامی و همچنین تفسیرهای ناصواب از آموزههای دینی اقدام به تکفیر مسلمانان میکنند. این گروه هر اقدامی از مسلمانان را که با معتقداتشان سازگاری نداشته باشد را رمی بر بدعت و یا شرک کرده و فاعلین آن را بدعتگذار یا مشرک میدانند، دایره تکفیرهای ایشان به اندازهای گسترده است که برخی موارد دامن خودشان را نیز میگیرد، حتی در برخی موارد، ابن تیمیه حرانی را نیز که از او به عنوان پدر معنوی خود یاد میکنند و او را شیخ الاسلام خطاب میکنند، از تکفیرهای ایشان در امان نبوده و او را متهم به کفر کردهاند، برای نمونه در مورد حدیث قدسی که تصریح دارد اگر بندهای عبادت خدا را زیاد انجام دهد و بنده خالص باشد، خداوند به او قدرتی میدهد که اگر بگوید: «فلان چیز ایجاد شود، بدون فوت وقت انجام میشود (به اصطلاح کن فیکن میکند.)» ابن تیمیه این حدیث را پذیرفته و به آن استناد دارد و در مقابل، وهابیها معتقد به این روایت را کافر میدانند.
در سوالی از لجنه افتاء سعودی در مورد این حدیث آمده است: «سوال: شنیدهام برخی از مردم، حدیث قدسی را میگویند که عبارتش این است: بنده من! اطاعت کن از من، پس بندهای ربانی میشوی که اگر به شیئی بگویی: ایجاد شو، ایجاد میشود؛ آیا این حدیث قدسی صحیح است یا غیر صحیح؟
جواب: چیزی از این حدیث در منابع حدیثی نیامده است و معنایش این است که این حدیث موضوع است، و این حدیث بدین معنا است که بندهای را در جایگاه خدا قرار دهی و یا آن را شریک خدا گردانی و پاک منزه است خداوند از اینکه در بین مخلوقاتش برایش شریکی باشد، و اعتقاد به این امر، شرک و کفر است، چون تنها خداوند است که به شیئی میگوید ایجاد شو و آن ایجاد میشود.»[1]
اين كلام وهابیها در حالی است که ابن تیمیه حرانی به صراحت به این روایت اشاره دارد و آن را رد نکرده، که این گویای پذیرش این روایت از سوی وی و اعتقادش به آن است، ابن تیمیه آورده است: «در اثر آمده است: خداوند متعال میفرماید: ای بنده من! من به شیء میگویم ایجاد شو، پس موجود میشود، تو از من اطاعت کن تا تو را نیز اینگونه قرار دهم که به چیزی بگویی ایجاد شو و به وجود بیاید. ای بنده من! من زنده لا یموت هستم از من اطاعت کن تا تو را نیز زنده لا یموت قرار دهم، و در اثر آمده است از طرف خداوند متعال هدیهای به سوی مومن میآید: از طرف حی و زندهای که نمیمیرد به حی و زندهای که نمیمیرد، و این نهایتی است که بالاتر از آن چیزی نیست. چگونه این طور نباشد در حالیکه آن بنده مومن به وسیله خداوند متعال میشنود و به وسیله خداند متعال میبیند و به وسیله خداوند متعال میگرید و به وسیله خداوند متعال راه میرود.»[2]
این اعتقاد ابن تیمیه حرانی و استناد وی به این روایت منافی با آن چیزی است که وهابیها فتوا دادهاند و از نظر ایشان باید ابن تیمیه کافر باشد؛ چون اعتقاد به این روایت دارد و به آن استناد کرده است.
پینوشت:
[1]. «س: سمعت من بعض الناس يقول حديثا قدسيا عبارته: "عبدي أطعني تكن عبدا ربانيا يقول للشيء: كن، فيكون"، هل هذا حديث قدسي صحيح، أم غير صحيح؟
ج: هذا الحديث لم نعثر عليه في شيء من كتب السنة، ومعناه يدل على أنه موضوع، إذ أنه ينزل العبد المخلوق الضعيف منزلة الخالق القوي سبحانه، أو يجعله شريكا له، تعالى الله عن أن يكون له شريك في ملكه.
واعتقاده شرك وكفر؛ لأن الله سبحانه هو الذي يقول للشيء: كن، فيكون.» دویش، احمد، فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء، ج4، ص472، الرئاسة العامة للبحوث العلمية والإفتاء، عربستان، بیتا.
[2]. « وقد جاء في الأثر: "يا عبدي أنا أقول للشيء كن فيكون أطعني أجعلك تقول للشيء كن فيكون يا عبدي أنا الحي الذي لا يموت أطعني أجعلك حيا لا تموت" وفي أثر: "إن المؤمن تأتيه التحف من الله: من الحي الذي لا يموت إلى الحي الذي لا يموت" فهذه غاية ليس وراءها مرمى كيف لا وهو بالله يسمع وبه يبصر وبه يبطش وبه يمشي؟ فلا يقوم لقوته قوة.» ابن تيميه حراني، احمد، مجموع الفتاوى، ج4، ص377، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، مدينة نبوية، 1416ق.
نویسنده: علی اکبر لطفی
افزودن نظر جدید