پاسخ به اشکالات حول روایت نبوی «زمین برایم محل سجده و پاککننده قرار داده شده»
خلاصه مقاله
شیعیان بر این باورند که تنها بر زمین و آنچه از زمین میروید، به شرط اینکه خوردنی و پوشیدنی نباشد، باید سجده کرد. ادله متعددی نیز بر چنین حکمی اقامه کردهاند؛ نکته جالب آنکه، علمای شیعه، اکثر ادلهای که در اینباره اقامه میکنند، از آثار محدثین غیرشیعی است؛ بهعنوان نمونه، روایت نبوی «جُعِلَتْ لِيَ اَلْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً» از جمله ادلهای است که در کتب محدثین اهل سنت نقل شده و مورد اعتنای علمای امامیه نیز بوده است؛ بدین معنا که شیعیان، با استناد به این روایت، مدعی شدهاند که زمین بهعنوان سجدهگاه مسلمانان، انتخاب شده است و لذا باید بر آن سجده کرد. در مقابل، مخالفین که نتوانستهاند به سند روایت، اشکالاتی وارد کنند، دلالت روایت بر ادعای شیعیان را مورد خدشه قرار دادهاند.
متن مقاله
در صحیح بخاری، اینچنین روایت شده است که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) یکی از 5 امتیازی که خداوند متعال در بین انبیاء (علیهمالسلام)، صرفاً به ایشان ارزانی فرمودهاند را بدین صورت بیان میفرمایند: «جُعِلَتْ لِيَ اَلْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً.[1] روی زمين سجدهگاه و پاك كننده برای من مقرر شده است.»
این روایت، از جمله ادله شیعیان در جهت اثبات وجوب سجده بر زمین است، و از آنجایی که به زعم جمهور اهل سنت، تمامی روایات صحیح بخاری، صحیح هستند؛ پس اشکال سندی بر این روایت وارد نمیشود، لذا مشاهده میکنیم مخالفین در مقام احتجاج، صرفاً اشکالات را به دلالت روایت مذکور وارد دانستهاند؛ 2 مورد از مهمترین اشکالات را در ادامه مورد بررسی قرار خواهیم داد.
اشکال اول: واژه «ارض»، در عبارت «جُعِلَتْ لِيَ اَلْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً»، به معنای مطلق هر چیزی باشد که تحت القدمین است؛ یعنی هر چیزی که انسان روی آن راه میرود، زمین حساب شود؛ طبق این ادعا، سجده بر روی فرش، موکت و حتی لحاف و تشک نیز جایز است.
پاسخ: لغت شناسان برای واژه «ارض»، 2 معنی اساسی تبیین کردهاند:
1) هر چیزی که انسان بر روی آن راه میرود، (تحت القدمین):[2] طبق این معنا، سجده بر فرش، موکت و نظایر آندو، صحیح است.
2) «ارض»، به معنی خشکی (یعنی آن چیزی که مقابل آب باشد):[3] طبق این معنا، صرفاً باید بر خاک و زمین سجده کرد؛ لذا سجده بر موکت، فرش و امثال آنها جایز نیست.
وقتی یک لفظ، دارای دو معنی و یا بیشتر باشد، لازم است معنای حقیقی آن را بهدست آوریم تا زمانی که مشاهده کردیم آن لفظ بدون قرینه به کار رفته است، آن را بر معنای حقیقیش حمل کنیم؛ ابزاری که علمای علم اصول، برای شناخت معنای حقیقی از مجازی ارائه کردهاند عبارتند از:
اول: تبادر (یعنی اولین معنایی که بعد از شنیدنِ آن لفظ، به ذهن خطور میکند، معنای حقیقی لفظ باشد)[4]: طبیعتاً وقتی کلمه «ارض» (زمین) را میشنویم، اولین چیزی که به ذهن ما خطور میکند، زمینِ به معنای خشکی است.
دوم: صحت حمل (یعنی بتوان در هر شکلی، آن معنا را بر لفظ مورد نظر، حمل کرد): هنگامیکه مثلاً فرش را از زیر پا جمع میکنیم و در دست میگیریم، دیگر ممکن نیست که آن را زمین بنامیم؛ لذا مشخص میشود که فرش و امثال آن، معنای حقیقی برای زمین نیستند؛ چرا که باید در هر صورتی بتوان آن را زمین نامید.
سوم: عدم صحت سلب[5]: هیچگاه نمیتوان از خشکی، نام «ارض» را جدا کرد و به خشکی، زمین نگفت، ولیکن در مقابل، این قدرت وجود دارد که فرش و امثال آن را زمین ننامید.
با این توضیحات، مشخص میشود که معنای حقیقی واژه «ارض» (زمین)، خشکی است؛ یعنی آنچه در مقابل آب قرار میگیرد. بر همین اساس، واژه «ارض» در روایت «جُعِلَتْ لِيَ اَلْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً»، که بدون قرینه بهکار رفته است، به معنی خشکی است، نه هر چیزی که تحت القدمین انسان، قرار میگیرد. گذشته از آنکه بخاری این روایت را در باب تیمم نقل کرده است و از آنجایی که تیمم بر موکت و فرش جایز نیست و صرفاً بر خاک و زمین میتوان تیمم کرد، از این جهت نیز میتوان، «ارض» در روایت محل بحث را به معنی خشکی قلمداد کرد.
اشکال دوم: برخی نیز اشکال کردهاند، لفظ «مسجدا» در روایت فوق الذکر، به معنی محل اقامه نماز (مصلی) است، نه سجدهگاه؛ بهدیگر سخن، مراد از روایت «جُعِلَتْ لِيَ اَلْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً» این است که خدای متعال، زمین را مصلی قرار داده است.
پاسخ: در پاسخ به این عده نیز باید گفت: شارحین صحیح بخاری، در شرح این روایت، تصریح کردهاند که مراد از «مسجدا» در روایت مذکور، سجدهگاه و محل سجده است. چنانکه ابن حجر قسطلانی در ارشاد الساری مینویسد: مراد از «مسجدا»، موضع سجود است.[6] بر همین اساس این اشکال نیز رفع میشود.
با همه این تفاصیل، مشخص میشود استناد شیعیان به روایت «جُعِلَتْ لِيَ اَلْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً» در جهت اثبات لزوم سجده بر زمین، امری صحیح و بدون اشکال بوده است.
پینوشت:
[1]. بخاری، محمّد، صحيح البخاري، ج1، ص95، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دارطوق النجاة، چاپ اوّل، 1422ق.
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات راغب اصفهانی، ص73، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، 1412هق.
[3]. «چنانکه زمخشری، این واژه را در آیه (أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْض)[حج/65] به معنای خشکی دانسته است.» زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج3، ص169، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، 1407هق.
[4]. نكري، القاضي عبد رب النبي، دستور العلماء أو جامع العلوم في اصطلاحات الفنون، ج1، ص185، بيروت، دارالكتب العلميه، چاپ اول،1421هق.
[5]. مظفر، محمد رضا، اصول فقه، ج1، ص45، قم، مولف، چاپ دوم، 1386هش.
[6]. قسطلانی، ابن حجر، ارشاد الساری، ج1، ص367، المطبعة الكبرى الأميريه، مصر، چاپ هفتم، 1323هق.
نویسنده: محمد باغچیقی(باغچقی)
افزودن نظر جدید