غرب، الگوی اقطاب صوفی در ورود فراماسونر به ایران
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صفی علیشاه از مدعیان قطبیت فرقه نعمتاللهی با کمک ظهیرالدوله، داماد ناصرالدین شاه که بعدها بهعنوان جانشین صفی علیشاه معرفی گردید. انجمنی به نام انجمن اخوت را تأسیس کردند که بیشتر اعضای این انجمن از فراماسونرها بودند. آشنایی مردم ایران با فراماسونری، از دو طریق رخ داد. یکی ورود استعمارگران اروپایی به کشورهای مسلمان و دیگری، سفر رجال سیاسی مسلمان به هند و کشورهای اروپایی. ظهیرالدوله در طول دوره حیات خود، دو تحول عظیم فکری را تجربه کرد؛ یکی آشنایی با صفی علیشاه و دیگری سفر به اروپا همراه با مظفرالدین شاه. او طی این سفر با برخی روشنفکران و فعالان سیاسی ازجمله میرزا ملکم خان، قوامالسلطنه، میرزا کریمخان رشتی و افرادی دیگر از این قبیل مراودات داشت و در طول اقامتش، اروپاییان را برای وضعیت خوب فرهنگی، اجتماعی تحسین میکرد ولی با لذتجوییهای افراطی ایشان مخالف بود.[1] ظهیرالدوله بعد از سفر به اروپا به خاطر تحول فکری که در او رخ داد او را منورالفکر خواندند.[2] در آن دوره منورالفکر به کسانی گفته میشد که آزادی، برابری و برادری را شعار خود ساخته و با مشاهده پیشرفتهای اروپا و آشنایی با آرای روشنفکران فرانسوی آموختند که پیشرفت ایران به سه شرط؛ گسستن زنجیر استبداد سلطنتی و تعصب روحانیت و امپریالیسم کشورهای بیگانه قابل حصول است.[3]
علاوه بر سفر رجال ایرانی به اروپا، تأسیس فراموشخانه و نیز وجود برخی شباهتهای فراماسونری با تصوف، ایرانیان را به فراماسونری جذب نمود.[4] تصوف در پذیرش فراماسونری در ایران نقش مهمی داشته و علت آن تشابهی است که میان این دو وجود دارد؛ زیرا تعدیل احساسات فرق و مذاهب، ترویج آزادگی و حریت فکری، ترویج روح برادری و رعایت مساوات ازجمله این تشابهات است.
ظهیرالدوله بعد از نزدیک شدن به صفی علیشاه و شناخت تصوف و افکار و عقاید صوفیانهای که شباهت به عقاید لژهای فراماسونر داشت، ایده تشکیل انجمن اخوت را با صفی علیشاه مطرح کرد، که بنا به اظهار امین الملک مرزبان چند نفر ازجمله میرزا نصرالله خان دبیرالملک که بعدها قانون اساسی فراماسونری را ترجمه کرد به همراه سیفالدوله و ظهیرالدوله جلساتی بهطور سری با صفی علیشاه تشکیل داده و تحت ارشاد ایشان، هسته مرکزی انجمن اخوت را تشکیل دادند.[5] فراماسونری بزرگترین انجمنی است که بهصورت مخفی و بهصورت گسترده با ایدههای روشنفکرگرایانه در تمام جهان فعالیت داشته و همواره به دنبال نفوذ در انجمنها و فرقهها در کشورهای مختلف بوده تا بتواند نظریههای ضد دینی اما در قالب روشنفکری، که به آنهم مشهور میباشند را رواج داده تا اساس دین و فرهنگ مردم را با این ایدهها و بهواسطه این انجمنها و فرقهها تغییر دهند.
پینوشت:
[1]. علی بن محمدناصر، ظهیرالدوله، سفرنامه ظهیرالدوله، به کوشش اسماعیل رضوانی، تهران، ص 225
[2]. کاتوزیان، محمدعلی و ناصر، مشاهدات و تحلیل اجتماعی و سیاسی از تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، نشر شرکت سهامی انتشار، ص 382
[3]. یرواند ابراهامیان، ایران بین دو انقلاب از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ترجمه کاظم فیروزمند، تهران، ص 56
[4]. الگار، حامد، درآمدی بر تاریخ فراماسونری در ایران، یعقوب آژند ، نشر گستره، ص 58-60
[5]. رائین، اسماعیل، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، موسسه تحقیق رائین، تهران، 1373، ج 3، ص 488
افزودن نظر جدید