تأثیر امام هادی بر خلیفه در حال شرابخواری
امام هادی (علیهالسلام)، امام دهم شیعیان، شخصیتی است که نزد علمای اهل سنت نیز مورد احترام است و عالمان اهل سنت، از ایشان مانند باقی اهل بیت، به بزرگی یاد کردهاند؛ یکی از داستانهای زندگی ایشان به نقل ابنخلکان، عالم اهل سنت در قرن هفتم به این شرح است:
«ابوالحسن، علی هادی، فرزند محمدجواد (علیهالسلام) یکی از امامان دوازدهگانه نزد شیعه است؛ نزد متوکل از او سعایت کردند و گفتند که در منزل او اسلحه و نوشتهها و اشیاء دیگری است که از شیعیان او رسیده و برای به دست گرفتن حکومت، قصد شورش دارد، متوکل عدهای را ناگهان به منزل ایشان فرستاد و آنان شبانه به خانهی امام هجوم بردند، ولی هر چه جستجو کردند، چیزی به دست نیاوردند. آنگاه آن حضرت را در اطاقی تنها دیدند که در به روی خود بسته و جامهای پشمین بر تن دارد و بر زمین مفروش از شن و ماسه نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. مأموران متوکل، امام را با همان حال که در حال خواندن قرآن بود، نزد متوکل بردند. وقتی امام را وارد مجلس متوکل کردند، او بزم شراب، آراسته و جام شرابی در دست داشت، و چون امام را دید، عظمت و هیبت امام، متوکل را فرا گرفت و بیاختیار حضرت را احترام کرد و در کنار خود نشانید و جام شرابی را که در دست داشت، به آن حضرت تعارف کرد؛ امام سوگند یاد کرد و فرمود: گوشت و خون من با چنین چیزی آمیخته نشده است، مرا معذور بدار! او دست برداشت و گفت: پس شعری برای من بخوان! امام فرمود: من شعر کم از بر دارم. گفت: باید بخوانی، آن قدر اصرار کرد که حضرت این ابیات را که (منسوب به جدشان امیرالمؤمنین، علی (علیهالسلام) است)، در آن مجلس خواند:
ترجمه ابیات:
1 - (پادشاهان) بر قلهی کوهسارها، شب را به روز آوردند، در حالیکه مردان نیرومند از آنان پاسداری میکردند، ولی قلهها نتوانستند آنان را (از خطر مرگ) برهانند.
2 - آنان پس از مدتها عزت از جایگاههای امنشان به زیر کشیده شدند و در گودالها (گورها) جا گرفتند که چه منزل و آرامگاه بدی!
3 - پس از آنکه به خاک سپرده شدند، فریادگری فریاد برآورد: کجاست آن دستبندها و تاجها و لباسهای فاخر؟
4 - کجاست آن چهرههای در ناز و نعمت پرورش یافته، که به احترامشان پردهها میزدند؟
5 - گور از طرف آنها پاسخ داد: اکنون کرمها بر سر خوردن آن چهرهها با هم به ستیزه برخاستهاند.
6 - آنان مدت درازی در دنیا خوردند و آشامیدند، ولی امروز آنان که خورندهی همه چیز بودند، خود غذای حشرات و کرمهای قبر شدند!
7 - چه خانههایی ساختند تا آنان را از گزند روزگار حفظ کند، ولی سرانجام پس از مدتی، این خانهها و خانوادهها را ترک گفته به منزل قبر شتافتند!
8 - چه اموال و ذخایری انبار کردند، ولی همهی آنها را ترک گفته، رفتند و آنها را برای دشمنان خود واگذاشتند!
9 - خانهها و کاخهای آباد آنان، به ویرانهها تبدیل شد و ساکنان آنها به سوی گورهای تاریک شتافتند.
متوکل از شنیدن این اشعار به شدت گریست، به طوریکه اشک چشمش، ریشش را تر کرد؛ حاضرین نیز به گریه افتادند. متوکل دستور داد بساط شراب را جمع کنند. از آن حضرت پرسید: قرض داری؟ امام فرمود: چهار هزار دینار قرض دارم؛ دستور داد این مبلغ را به او بدهند و او را با احترام به منزل خود باز گردانید.[1]
پینوشت:
[1]. وفیات الاعیان، ابن خلکان، دار صادر، بیروت، ج3، ص272. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
مروج الذهب، ج 4، ص 94.
نورالأبصار، شبلنجی، شریف رضی، ص336. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
تذکره الخواص، سبط بن جوزی، مکتبه نینوی، ص361. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید