یک بام و دو هوا در مکتب احمدالحسن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اشکالاتی که میشود به مدعیان دروغین کرد، عدم هماهنگی بین گفتار و وقایع خارجیه و همچنین عملشان است. احمد اسماعیل بصری در کتاب «وصیت مقدس» چندین و چندین صفحه را به این اختصاص داده است که: «الوصیة لا یدّعیها الا صاحبه. هر کس که وصیت را مدّعی شد، همو امام است»
اما وقتی در کتب روایی نگاهی میاندازیم، روایاتی میبینیم که خلاف آن بیان شده است. مثلا در کتاب کمال الدین، امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: «مَا خَرَجَ مُوسَى حَتَّى خَرَجَ قَبْلَهُ خَمْسُونَ کَذَّاباً مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کُلُّهُمْ یَدَّعِی أَنَّهُ مُوسَى بْنُ عِمْرَان. [1] حضرت موسی (علیهالسلام) خروج ننمود، مگر این که قبل از او پنجاه کذاب از بنی اسرائیل خروج کردند و تمام آن ها مدعی بودند که «موسی بن عمران» هستند!» قضیه از این قرار بود که حضرت یوسف وعده داد که از فرزندان لاوی بن یعقوب (برادر خود) پیامبری به نام «موسی بن عمران» به دنیا خواهد آمد. فلذا بعد از آن 50 مدعی دروغین به نام (موسی بن عمران) ادعا نبوت کرده و به همان وصیت حضرت یوسف (علیهالسلام) احتجاج کردند![2] بنابراین هیچ بعید نیست که دروغ گویی به دروغ وصیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را مدعی بشود، بلکه در قوم بنی اسرائیل اتفاق افتاده است.
در ثانی؛ اشخاصی غیر از احمد بصری برای امامت خود به این حدیث الغیبة (موسوم به وصیت) احتجاج کردهاند؛ از جمله:
1. علی رضا پیغان؛
2. عبدالله هاشم؛ وی هنوز زنده است و ادعا دارد همان مهدی دوم و فرزند احمدالحسن (احمدبصری) است! وی مورد تنفر مکتب نجف است! پس چرا خود احمد و مکتبش در نجف به او ایمان نمیآورند؟
وقتی که این اشکالات را در پیج (نقد احمدالحسن) گذاشتم؛ یکی از اتباع گفت: «اولا؛ احمدالحسن گفته است که اگر ادعا کند رشته عمرش را قطع میکند، پس اگر نمیرد مدعی صادق است، ثانیا؛ اسم احمد در حدیث وصیت آمده است؛»
جواب دادم؛ «در جواب اولا شما باید بگویم؛ الان عبدالله هاشم زنده است و در پیج فیسبوکی از خود فیلمی بارگزاری میکند، و رشته عمرش هم قطع نشده است، پس باید به او ایمان بیاورید! اما در جواب ثانیا شما؛ از کجا میدانید که اسم مهدی دوم حدیث احتجاجی شما عبدلله نباشد که بر همان عبدالله هاشم صدق کند؟ مگر در حدیث وصیت اسمی از مهدی دوم تا دوازدهم آمده است؟ و همچنین در روایت بالا آمد 50 نفر که اسمشان «موسی بن عمران» بود ادعا کردند.»
پینوشت:
[1]. کمال الدین، شیخ صدوق، موسسه نشر اسلامی، ج 1، ص 147.
[2]. همان.
افزودن نظر جدید