آیا آنگونه که مبلغین مسیحیت تبشیری تبلیغ میکنند، در مسیحیت آزادی و جواز برای ارتکاب گناه وجود دارد؟
در نگاه مسیحیان، با مصلوب شدن حضرت عیسی، شریعت و مناسک عهدعتیق منسوخ گردیده و نجات تنها از راه ایمان به فدا حاصل میشود، هرچند حضرت عیسی (علیه السلام) در متی 5: 17-19 میفرمایند: «گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل سازم نیامدهام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم. زیرا هر آینه به شما میگویم تا آسمان و زمین زایل نشود همزه یا نقطهای از تورات زائل نخواهد شد و همه واقع شود. پس هرکه یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود...» و این کلام تصریح در عدم نسخ شریعت دارد اما مسیحیان معتقدند این تکمیل به معنای جایگزینی بشارت نجات با ایمان به جای انجام شریعت است به واقع میتوان گفت این تفکر برخواسته از اندیشههای پولس است که بعد از عروج حضرت عیسی رواج یافت. بنابر آموزههای پولس، دورهی عمل به آموزههای مناسکی و عبادی کتاب مقدس گذشته و شریعت منسوخ شده است، اما مسیحیان به جای شریعت مناسکی، آیینهای مقدس مسیحی همانند غسل تعمید و عشایربانی و ده فرمان مقدس که دستوراتی اخلاقی هستند را قرار دادند. علاوه بر این آزادی از شریعت مناسکی به معنای آزادی مطلق مسیحیان در عمل نیست و یک مسیحی نمیتواند خود را به گناهان مختلف آلوده کند. پولس، در برابر این پرسش که آیا نسخ شریعت و فیض مسیح مجوزی برای ارتکاب گناه به حساب میآید پاسخ منفی داده است. عهدجدید تبیین میکند که مسیحیان باید میوههای روح را از خود نشان دهند[1] نه اعمال جسم را[2]زیرا که مسیحیان حقیقی در گناه دائمی زندگی نمیکنند. پولس، دربارهی اینکه فیض باعث تشویق گناه میشود یا نه، اعلام میکند:
«خوب، اكنون چه بايد كرد؟ آيا بايد به زندگي گذشته و گناهآلود خود ادامه دهيم تا خدا نيز لطف و بخشش بيشتري به ما نشان دهد؟ هرگز! مگر نميدانيد كه وقتي به مسيح ايمان آورديم و غسل تعميد گرفتيم، جزئي از وجود پاك او شديم و با مرگ او، طبيعت گناهآلود ما نيز مُرد؟ پس، حال كه قدرت گناه در ما نابود شده است، چگونه ميتوانيم باز به زندگي گناهآلود سابق خود ادامه دهيم؟... خلاصه، ديگر اجازه ندهيد كه گناه بر اين بدن فاني شما حكمراني كند و به هيچ وجه تسليم خواهشهاي گناهآلود نشويد... پس، گناه ديگر ارباب شما نباشد؛ زيرا اكنون ديگر در قيد شريعت نيستيد تا گناه شما را اسير خود سازد؛ بلكه به فيض و لطف خدا از قيد آن آزاد شدهايد.»[3]
یوحنا نیز با این اعتقاد که هر کس در گناه زندگی کند، واقعا ایمان حقیقی و فیض را در نیافته است، میگوید:... هر که فرزند خدا است، نمیتواند در گناه زندگی کند؛ زیرا ذات الهی در او است و نمیتواند در گناه به سر برد.[4]
آییننامه کلیسای کاتولیک گناهی را کبیره میداند که موضوعش شدید باشد[5] و با آگاهی و رضایت کامل انجام شود. به اعتقاد کلیسا، ارتکاب گناهان کبیره باعث سلب فیض از فرد گناهکار میشود و اگر بازخرید نشوند، سبب محرومیت از ملکوت مسیح و مرگ ابدی در دوزخ خواهند شد؛ اما گناهان کوچک، محبت را تضعیف میکند و مانع پیشرفت در فضایل و به کارگیری خیر اخلاقی میشوند. این گناهان، گرچه منجر به سلب فیض نمیشوند؛ اما ارتکاب آگاهانه و بدون پشیمانی، کمکم افراد را به ارتکاب گناه بزرگ سوق میدهد از همین رو، فرد گناهکار باید توبه کند.[6]
پینوشت:
[1] غلاطیان 5: 22 - 23
[2] غلاطیان 5: 19 - 21
[3] رومیان 6: 1 – 14
[4] اول یوحنا 3: 4 –9
[5]. مثلا قتل شدیدتر از سرقت است یا مثلا خطا در بارهی والدین شدیدتر از خطا در بارهی دیگران است.
[6]. همان، بند 1857 – 1864.
افزودن نظر جدید