نقد دیدگاه وهابیت نسبت به جشن میلاد پیامبر (ص)
شیوخ وهابی صراحتاً جشن میلاد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را بدعت دانستند و با این کار، بسیاری از مسلمانان را که برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) جشن گرفتند، بدعتگذار نامیدند.
عبدالعزیز بن باز مفتی سابق عربستان در فتوایی در این باره گفت:
«جایز نیست که مسلمانها برای میلاد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) جشن بگیرند. نه در 12 ربیع و نه در روزهای دیگر. همچنین برگزاری جشن میلاد برای غیر پیغمبر نیز جایز نیست. چرا که برگزاری جشن میلاد، از بدعتهایی است که در دین ایجاد شده است. زیرا نبی مکرم در زمان حیاتش، برای خود جشن میلاد نگرفت! و دستوری هم به برگزاری آن نداد. در حالیکه ایشان از ناحیه خداوند، مبلغ و مشرع دین بود.»[1]
بن عثیمین دیگر مفتی وهابی می نویسد: «برگزاری جشن میلاد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، به خاطر تقرب به خداوند و بزرگداشت پیامبر، عبادت محسوب میشود! وقتی عبادت شد، به هیچ وجه جایز نیست؛ زیرا جایز نیست که در دین، چیزی را که نیست اضافه کنیم. بنابراین برگزاری جشن میلاد پیامبر، بدعت و حرام است.»[2]
معیارهای بدعت بودن جشن میلاد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نزد وهابیت
چنانکه در سخن این دو مفتی وهابی مشاهده شد، دو ملاک مهم وجود دارد که آنها جشن گرفتن برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را بدعت میدانند. اول اینکه جشن میلاد برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نوعی عبادت است. دوم احکام عبادی باید از طرف پیامبر بیان شود. ولی از طرف پیامبر بیان نشده است، پس شرعیت ندارد. در نتیجه جشن میلاد (احتفال) امری حادث است که پس از پیامبر به وجود آمده است و هر امر حادثی، بدعت و گمراهی است. از این رو جشن میلاد، بدعت است.
دیدگاه وهابیت را در یک قضیه شرطیه به صورت خلاصه میتوان چنین ترسیم کرد: جشن میلاد عبادت است. هر عبادتی که بعد از پیامبر به وجود بیاید، امری حادث است و هر امر حادثی که سبقه دینی داشته باشد، ضلالت و گمراهی است، پس جشن میلاد بدعت است.
پاسخ به وهابیت
در پاسخ از وهابیت می گوییم: جشن میلاد برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) وجه دینی ندارد، تا نیاز به تشریع از سوی رسول الله داشته باشد، بلکه امری عاطفی است. در حقیقت مسلمانان به جهت شکرانه نعمت پیامبر اکرم که خداوند به مردم ارزانی داشتند، خداوند را شکر میکنند و به جهت محبتی که به حضرت رسول دارند، با برپایی مراسم جشن، این روز را شادی میکنند. البته هیچیک از عالمان اسلام، شادی که همراه با معصیت باشد را جایز نمیداند، اما برپایی مجالسی که به ذکر اوصاف پیامبر پرداخته است را از باب اظهار محبت و شکر جایز میدانند. بنابراین اساساً جشن میلاد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از بدعت خارج است. در این زمینه روایتی در بخاری وجود دارد که درک مطلب را آسان تر میکند.
در بخاری آمده است، وقتی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به مدینه هجرت نمودند، عده ای از یهود در روز عاشورا روزه می گرفتند. حضرت از ایشان علت روزه گرفتن را پرسیدند، آنها گفتند: «در این روز فرعون غرق شده است و موسی نجات یافته است و ما به جهت شکرگزاری این روز را روزه میگیرم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود پس من نیز این روز را روزه میگیرم.»[3] ابن حجر در فتح الباری در ذیل این روایت مینویسد: از این روایت میتوان استفاده کرد که میتوان برای شکرگزاری عملی را انجام داد.[4]
اکنون به آقایان وهابی میگوییم: آیا عملی برتر و بهتر در عالم، از تولد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) وجود دارد؟ پس چگونه است که روزه گرفتن برای غرق شدن فرعون و نجات موسی جایز باشد، ولی مجلس احتفال برای پیامبر اکرم جایز نباشد!؟
نویسنده: مجتبی محیطی
پینوشت:
[1]. «ليس للمسلمين أن يقيموا احتفالا بمولد النبي صلى الله عليه وسلم في ليلة 12 ربيع الأول ولا في غيرها، كما أنه ليس لهم أن يقيموا أي احتفال بمولد غيره عليه الصلاة والسلام؛ لأن الاحتفال بالموالد من البدع المحدثة في الدين؛ لأن النبي صلى الله عليه وسلم لم يحتفل بمولده في حياته صلى الله عليه وسلم وهو المبلغ للدين والمشرع للشرائع عن ربه سبحانه ولا أمر بذلك». بن باز، عبدالعزیز، مجموع فتاوى، جمع و اشراف: محمد بن سعد الشویعر؛ ادارة البحوث العلمیه و الإفتاء، دار القاسم للنشر، الریاض، المملکة العربیة السعودیة، ج4، ص 289.
[2]. «فالاحتفال بمولد النبي -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ- من أجل التقرب إلى الله و تعظيم رسوله -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ- عبادة و إذا كان عبادة فإنه لا يجوز أبدًا أن يحدث في دين الله ما ليس منه، فالاحتفال بالمولد بدعة و محرم.» بن عثیمین، محمد بن صالح، مجموع فتاوی، جمع و ترتيب: فهد بن ناصر بن إبراهيم السليمان الناشر: دار الوطن - دار الثريا، الطبعة: الأخيرة – 1413ق، ج2، ص 299.
[3]. «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: قَدِمَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ المَدِينَةَ فَرَأَى اليَهُودَ تَصُومُ يَوْمَ عَاشُورَاءَ، فَقَالَ: «مَا هَذَا؟»، قَالُوا: هَذَا يَوْمٌ صَالِحٌ هَذَا يَوْمٌ نَجَّى اللَّهُ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ عَدُوِّهِمْ، فَصَامَهُ مُوسَى، قَالَ: «فَأَنَا أَحَقُّ بِمُوسَى مِنْكُمْ»، فَصَامَهُ، وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ.» بخارى، محمّد، صحيح البخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422ق، ج3، ص44. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. «وحديث بن عباس يدل على أن الباعث على صيامه موافقتهم على السبب وهو شكر الله تعالى على نجاة موسى.» ابن حجر عسقلانى، احمد، فتح الباري شرح صحيح البخاري، دار المعرفة، بيروت، 1379ق، ج4، ص248. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید