شعراوی: جواز توسل به پیامبر اکرم
شیخ محمد متولی شعراوی، از علمای اهل سنت مصر،[1] از علمای بزرگی است که در جهت وحدت بین مسلمانان تلاش فراوانی کرده است و به شدت از اندیشههای افراطی مانند دیدگاههای تکفیری بیزار بوده و در جهت رفع اتهام مسلمانان از کفر و شرک، و اثبات صحت رفتارهای مسلمانان اعم از توسل و استغاثه و تبرک و... از متون دینی، استدلالهای محکم و منطقی بیان کرده است. از جمله از بهانههایی که وهابیت و تکفیریان، مسلمانان را تکفیر کرده و خونشان را هدر میدانند، توسل به ارواح انبیاء و اولیاء الهی است؛ شعراوی، در اثبات توسل به ارواح انبیاء و اولیاء مینویسد: «بدانید که هیچ دلیل قانع کننده و واقعی برای عدم جواز توسل به انبیاء و اولیاء در حال غیاب و مماتشان وجود ندارد و اینکه گفته میشود توسل به انبیاء و اولیاء در حال غیاب و ممات، عبادت غیر خداست، میگوییم چنین باوری باطل است و مجرد صدا کردن غیرخداوند چه زنده باشد و چه مرده عبادت محسوب نمیشود. مجرد تعظیم و استغاثه و تبرک به قبور انبیاء و اولیاء و خواستن از آنها شرک نیست، هرچند طبق معنای لغوی عبادت محسوب میشود که در لغت عبادت به معنای اطاعت همراه خضوع است.»[2] ایشان یکی از ادله جواز توسل به ارواح انبیاء و اولیاء را روایتی از طبرانی میداند که آن را نقل کرده است.
وی میگوید: «از جمله ادله جواز توسل حدیثی است که طبرانی در معجم خود آن را تصحیح کرده و می گوید: پیامبرخدا (صلیاللهعلیهوآله) مرد نابینائی را برای توسل به آن حضرت، تعلیم فرمود و آن مرد در حال غیاب پیامبرخدا به آن حضرت متوسل شد و دوباره به مجلس رسول الله بازگشت در حالی که چشمانش بینا شده بود. حضرت به فرمود این دعا را بخوان: خدایا من با توسل به نبی تو محمد که پیامبر رحمت است از تو مسالت دارم و به سوی تو توجه میکنم. ای محمد من با توجه به تو برای برآورده شدن حاجتم رو به سوی خدا میکنم.[3]
شعراوی بعد از ذکر این روایت میگوید: این حدیث دال بر جواز توسل به ارواح انبیاء و اولیاء است؛ پس توسل به انبیاء و اولیاء در هر حال جایز است و ندا کردن آنها در حال غیاب و حضور آنها جایز است.
وی در یک سخنرانی[4] در مورد توسل میگوید: «به یاد آورید آنگاه که موسی برای قوم خود آب خواست»؛ ... عمر گفت: ما به پیامبر توسل میکردیم. که باران ببارد، ولی پیامبر به رحمت خدا رفته است، پس به چه کسی متوسل بشویم؟
متوسل میشویم به عموی پیامبر، چرا؟ چون او در حال تضرع بود و تضرع از حاجت نشات گرفته است، و عموی پیامبرت از محتاجین به باران است. پس اگر ما استحقاق هیچ حاجتی را نزد تو نداشته باشیم بهخاطر عموی پیامبرت ما را کرامتی بده و باران ببار. در این زمان کسی میآید و میگوید این دلیل است بر اینکه به مرده نمیشود متوسل شد، چون او از دنیا رفته است و عمر در طلب آب به پیامبر متوسل نشد. راست گفتی! اما به چه کسی متوسل شد؟ به عباس یا به عموی پیامبر؟ پس این توسل هم به پیامبر بر میگردد و این میشود که توسل فقط به عباس نیست، بلکه جواز توسل به همه نزدیکان پیامبر است؛ چرا توسل را از پیامبر به عموی پیامبر منتقل کرد؟
چون پیامبر از دنیا رفته و آب برای او بهرهای ندارد، ولی عموی پیامبر زنده است و از آن بهرهمند میشوند. به خدا میگوییم که عموی پیامبرت تشنه است، نمیگوییم که پیامبرت تشنه است، پیامبرت از دنیا رفته و به آب نیاز ندارد. پس به کسانیکه میخواهند از این قضیه دلیلی بر اینکه توسل به صاحب و جاه فایدهای ندارد (وهابیها) میگوییم: این حدیث بر علیه شماست، نه به نفع شما. زیرا حدیث ثابت میکند که توسل بر هر کسی که منتسب به پیامبر است، پس جایز است.
پینوشت:
[1]. «شعراوی و تقریب مذاهب اسلامی»
[2]. «اعلم أنَّه لا دليل حقيقي يدلُّ على عدم جواز التوسل بالأَنبياء والأَولياء في حال الغيبةِ أو بعد وفاتهم بدعوى أنَّ ذَلكَ عِبَادَةٌ لغيرالله، لأنَّه ليس عبادة لغيرالله مجرد النّداء لحي أو ميت ولا مجردُ التعظيم ولا مجرد الاستغاثة بغير الله، ولا مجرد قصد قبر ولي للتبرك، ولا مجرد طلب ما لم تجر به العادة بين النَّاس، ولا مجرد صيغة الاستعانة بغير الله تعالى، أي ليس ذلك شركا لأنَّه لا ينطبقُ عليه تعريف العبادة عنداللغويين، لأنَّ العبادة عندهم الطَّاعة مع الخضوع.» به نقل از سایت مرکز جامع پژوهشهای تکفیری، «شیخ محمد متولی الشعراوی»، 19 فروردین 1397.
[3]. «ومن الأدلّةِ على جوازِ التوسُّلِ الحديثُ الذي رواهُ الطبرانيُّ وصحَّحَهُ والذي فيه أن الرسولَ صلى الله عليه وسلم عَلَّم الأعمَى أن يتوسلَ به فذهَبَ فتوسَّل به في حالة غيبتِهِ وعادَ إلى مجلسِ النبي وقد أَبصَرَ، وكانَ مما علّمَهُ رسولُ الله أن يقول: "اللهم إني أسألكَ وأتوجَّهُ إليك بنبيّكَ محمَّدٍ نبيّ الرّحمةِ يا محمَّدُ إنّي أتوجَّهُ بكَ إلى ربّي في حاجتي (ويسمّي حاجته) لِتُقضَی لی" ما هو الحديث الذي يدل على جواز التوسل بغير الحي الحاضر؟ التَّوسُّلُ بالأنبياءِ والأولياءِ جائزٌ في حالِ حَضرَتهم وفي حالِ غَيبَتِهم، ومناداتُهم جائزةٌ في حالِ غيبتهم وفي حالِ حضرتِهم كما دلَّ على ذلك الأدلّةُ الشَّرعيّةُ.» به نقل از سایت مرکز جامع پژوهشهای تکفیری، «شیخ محمد متولی الشعراوی»، 19 فروردین 1397.
[4]. سخنرانی شعراوی در مورد جواز توسل به میت
«فلابد من التوسل لله تبارك وتعالى: عن أنس رَضِيَ اللَّهُ عَنْه أن عمر بن الخطاب رَضِيَ اللَّهُ عَنْه كان إذا قحطوا استسقي بالعباس بن المطلب رَضِيَ اللَّهُ عَنْه فقال: اللهم إنا كنا نتوسل إليك بنبينا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم َ فتسقينا، وإنا نتوسل إليك بعم نبينا فاسقنا قال: فيُسقون. بعض الناس يقولون هذا دليل على أن الميت لا يستعان به. بدليل أن عمر ابن الخطاب رَضِيَ اللَّهُ عَنْه لم يتوسل برسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم َ بعد موته، وإنما توسل بعم رسول الله. . نقول وبمن توسل عمر؟ أتوسل بالعباس أم بعم رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم َ؟ توسل بالرسول، وبذلك أخذنا الحجة أن الوسيلة ليست مقصورة على رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم َ. وإنما تتعدى إلى أقاربه.
وهنا يأتي سؤال لماذا نقل الأمر من رسول الله عَلَيْهِ الصَّلَاة وَالسَّلَام ُ إلى عم الرسول؟ نقول لأن رسول الله قد انتقل ولا ينتفع الآن بالماء. . ولكن عمه العباس هو الحي الذي ينتفع بالماء. لذلك كان التوسل بعم رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم َ. ولم يكن منطقيا أن يتوسلوا برسول الله عَلَيْهِ الصَّلَاة وَالسَّلَام ُ وهو ميت ولا يحتاج إلى الماء. والذين أرادوا أن يأخذوا التوسل بذوي الجاه. نقول لهم أن الحديث ضدكم وليس معكم. لأنه أثبت أن التوسل جائز بمن ينتسب إلى رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم َ.» تفسیر شعراوی، شعراوی، ج1، ص358. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید