چرا جمال پاشا قصد به صلیب کشیدن عبدالبهاء را داشت؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عثمانیها از سالها قبل از جنگ جهانی اول به بهائیان مظنون شده بودند و رفت و آمدهای مقامات دولتهای بیگانه با بهائیان، عثمانیها را به شدّت حساس کرده بود.[1] اما در آن زمان سخنان و خطابههای عبدالبهاء که در ظاهر بهائیان را ملزم به اطاعت از حکومت و عدم مداخله در سیاست مینمود [2]، مانع جدّی حکومت عثمانی در برخورد علیه بهائیان بود.[3]
اما در اواخر حکومت عثمانی و پس از سفرهای عبدالبهاء به غرب و افشای خیانت بهائیان به عثمانی با جاسوسی برای انگلیسیها، حاکمان عثمانی را بر آن شدند تا درصدد برخورد قاطع با بهائیان برآیند؛ همچنان که در گزارش شوقی افندی، دربارهی خشم عثمانیها از بهائیان و در رأس آنها عبدالبهاء میخوانیم: «فرماندهی کلّ قوای ترک جمال پاشای غدار و سفاک عدو صایل (سرکش) و خصم لدود شریعت الله نظر به تلقینات و تحریکات مغرضین و سوءظن شدید که نسبت به امر الهی (: بخوانید بهائیت) حاصل نموده بود به مخالفت بیمنتهی برخاست و به انعدام کلمه الله مصمم گردید حتی صریحاً اظهار داشت که چون از دفع دشمنان خارج فراغت یابد به تصفیهی امور داخل اقدام و در اولین قدم حضرت عبدالبهاء را علی ملاء الاشهاد (: در انظار عمومی) مصلوب (: به صلیب کشد) و روضهی مبارکه را منهدم و با خاک یکسان خواهد نمود».[4]
اما در این بین، مقامات بلندپایهی دولت استعماری انگلیس، خود را موظف به حمایت و حفظ و صیانت از بهائیان خصوصاً عبدالبهاء میدانستند؛ همچنان که شوقی افندی میگوید: «لرد کرزن (Lord Curzon) و سایر اعضای کابینه انگلستان، نیز رأساً و مستقیماً از وضع مخاطره آمیز حیفا استحضار حاصل نمودند، از طرف دیگر لرد لامینگتون (Lord Laminton) با ارسال گزارش فوری و مخصوص به وزارت خارجه آن کشور، انظار اولیای امور را به شخصیت و اهمّیت مقام حضرت عبدالبهاء جلب نمود و چون گزارش به لرد بالفور وزیر خارجه وقت رسید در همان یوم وصول (: روز رسیدن گزارش)، دستور تلگرافی به جنرال النبی سالارسپاه انگلیس در فلسطین صادر و تأکید أکید نمود که به جمیع قوی (: با تمام نیروها) در حفظ و صیانت حضرت عبدالبهاء و عائله و دوستان آن حضرت بکوشد. متعاقب آن دستور جنرال النبی تلگرافی پس از فتح حیفا به لندن مخابره و از مصادر امور (: مقامات انگلیس) تقاضا نمود صحّت و سلامت مبارک را به دنیا اعلام نمایند».[5]
آری؛ عبدالبهاء سیرهای در بهائیت بنا نهاد تا با سر دادن شعار ممنوعیت دخالت در سیاست حاشیهی امنی برای فعالیتهای خائنانه و پشتپردهی بهائیت فراهم شود. لذاست که میبینیم امروزه بهائیت در ایران نیز با پنهان شدن پشت شعار ممنوعیت دخالت در سیاست، ضمن خبرسازی برای دشمنان ایران و پیگیری تحریمهای خارجی بر علیه ملّت، به نفوذ در ارگانهای سیاسی و اقتصادی برای ضربه زدن به حاکمیت و معیشت مردم نیز اشتغال دارد [6]؛ و در عین حالی که خود را به پیروی از حکومت ملزم میداند، دست در دست اپوزیسیون وطنفروش، پیگیر سرسخت تغییر حکومت و قانون اساسی در ایران است.[7]
پینوشت:
[1]. عبدالحسین آیتی، کواکب الدریه، مصر: مطبعه السعادة، 1923 م، ج 2، ص 195.
[2]. از جمله: ر.ک: اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، تهران: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، ص 337.
[3]. بدالحسین آیتی، کواکب الدریه، مصر: مطبعه السعادة، 1923 م، ج 2، ص 196.
[4]. شوقی افندی، قرن بدیع، کانادا: مؤسسهی معارف بهائی، 149 بدیع، ص 621-620.
[5]. همان، صص 297-296.
[6]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: بهائیت؛ پشت پردهی گرانی ارز و ترویج احتکار!
[7]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: وقتی بهائیان هم از خیانت بیت العدل گلایه میکنند/ کنفرانس شیکاگو
افزودن نظر جدید