ابوریحان هم آخوند بود
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با یکی از باستانگرها گفتگو میکردم. میگفت «آخوندها در تاریخ ایران هیچ کار مثبتی انجام ندادند!» گفتم: این قدر از روی کینه و خشم قضاوت نکنید. بسیاری از کانالها و پیجهای مجازی تلاش میکنند نقاط سیاه و خاکستری را در بوق و کرنا کرده و نقاط مثبت و روشن را از شما مخفی کنند. تا به شما حس بدبختی القاء و این گونه شما را عصبانی کنند. در همین دفاع مقدس، حدود 3500 روحانی شهید داشتیم و طلبهها در بسیاری از امور خیر، پیشقدم هستند. مثلاً در همین ماجرای سیل گلستان و پلدختر و... که بسیاری از طلاب و روحانیون، بیمنت برای خدمت به مردم حرکت کردند. اما این تقدیر خداست که بیشتر طلبهها و روحانیون، هم در مواقع حساس، در کارهای خیر پیشقدم باشند و هم زخم زبان و حرف ناحق بشنوند و البته چون اینها در راه خدا صبر میکنند قلبهایشان متبرّک است. اما بعد... این آخوندها بودند که سالها در برابر استعمار، برای حفظ استقلال کشور مبارزه کردند. از میرزای شیرازی تا میرزا کوچک خان جنگلی همه آخوند بودند. این آخوندها بودند که سرمایه فقهی و حدیثی شیعه را حفظ کردند و نگذاشتند سیره اهلبیت در تاخت و تاز دشمنان و در جنگها، نابود شود. اکثر بزرگان تاریخ ایران در علم و ادب و فرهنگ، آخوند بودند. این روحانیون مسلمان بودند که علم و دانش را در ایران و جهان شکوفا کردند. مثلاً: ابوریحان بیرونی!
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی خوارزمی (قرن 4-5 هجری)، دانشمند برجسته مسلمان ایرانی است. از او آثار بسیاری در ریاضیات، نجوم، دارو شناسی و جغرافیا به جا مانده است. لیکن او پیش از هر چیزی، یک عالم دینی و یک فقیه بود. او در خوارزم در مدرسه علمیه، تحصیلات دینی را طی کرد و در زمینه مسائل اسلامی هم تالیفات متعدد دارد.
علاوه بر این، ابوریحان معتقد بود که دین و سیاست باید عین هم باشند. او بر این باور بود که حکومت، باید اسلامی باشد و این اسلام است که باید بر جامعه بشری حکومت کند: «دين ما و دولت ما توأم اند كه برفراز يكي از آنها نيروي الهي در اهتزاز است، و برفراز ديگری دست آسمانی گسترده است. بارها طوایف گوناگون گرد هم آمدند تا اسلام را نابود و جامه توحش به دولت بپوشانند اما آرزوی آنها برآورده نشد. پس هر روز بارها اذان در گوشهای مردم به صدا در میآید، صف اندر صف پشت سر امامان به نماز ایستاده و قرآن عربی مبین را میخوانند و در مسجدها برایشان موعظه میشود، (الهی) ریسمان اسلام پاره نشود و دژ آن ویران نگردد». (ابوریحان بیرونی، الصیدنة، ترجمه: باقر مظفر زاده، فصل چهارم، ص ۱۶۸)
افزودن نظر جدید