آزمونی که شیخ احمد احسایی از آن سربلند بیرون نیامد!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله خصوصیات شیخ احمد احسایی که پس از او در شاگردان مکتب وی به اوج خود رسید، دوری از علوم متداول و متعارف بود. از اینرو پیشوای مسلک شیخیه، به علم رجال [1] و مانند آن اهتمامی نداشت و خود را از آن بینیاز میدید. همچنان که مرحوم تنکابنی در خصوص این ادعای شیخ احمد احسایی و اتباع او مینویسد: «و همین طریقه شیخ احمد بوده و میگفته است که من قطع به حدیث دارم و از نفس حدیث برای من قطع میشود که امام (علیه السلام) است و حاجت به (علم) رجال و نحو (: مانند) آن ندارم».[2]
البته این ادعای شیخ احمد احسایی که بر گرفته از ادعای ارتباط مستقیم او با معصومین (علیهم السلام) و به نوعی مقام نیابت خاص برای خودش بود، در همان زمان توسط علمای بزرگ شیعه مورد آزمایش و راستیآزمایی قرار گرفته است. حاصل این آزمایشات نیز آشکار شدن بطلان ادعاهای شیخ در این زمینه بوده است.
همچنان که مرحوم تنکابنی در شرح ماجرای امتحان شیخ محمدحسن صاحبجواهر از شیخ احمد احسایی (که آیا او میتواند از مشاهدهی عبارت قطع پیدا کند کلام معصوم هست یا خیر)، مینویسد: «مرحوم صاحبجواهر برای امتحان شیخاحمد حدیثی را جعل کرد و کلمات مغلقه (پیچیده و مشکل) در آن مندرج ساخت که مفردات آن در نهایت حُسن و مُرَکبات آن بیحاصل بود؛ آن حدیث جعلی را در کاغذی نوشت، آن کاغذ را به وسیله مالیدن و بالای دود و غبار نگهداشتن، کهنه کرد؛ سپس آن را نزد شیخاحمد احسایی برد و گفت: حدیثی پیدا کردهام، شما ببینید که آیا آن حدیث است یا نه و معنای آن چیست؟ شیخاحمد آن را گرفت و مطالعه کرد و به مرحوم صاحبجواهر گفت که این حدیث، کلام امام است و آن را توجیهات بسیار کرد؛ مرحوم صاحبجواهر آن ورق را گرفت و بیرون رفت و آن را پاره کرد...».[3]
آری؛ هرچند که ادعاهای شیخ احسایی در آن زمان با یک امتحان ساده نقش بر آب شد، لیکن طریقیت او، راه را برای ادعای علوم خارقالعاده و انکار علوم متعارف و اکتسابی، هموار کرد. از اینرو افرادی نظیر علیمحمد شیرازی و پس از او حسینعلی نوری (پیشوایان بابیت و بهائیت) و همچنین محمد کریمخان کرمانی (پیشوای شیخیه کرمان) نیز علوم متعارف و متداول نظیر ادبیات، حکمت، فلسفه و عرفان را علوم ظاهری نامیده و آنها را در مقابل تأویلات خود، علوم باطنی نامیدند. آنگاه علوم ظاهری را به طور کلّ از درجهی اعتبار ساقط دانستند تا راه را برای ادعاهای پوچ خود هموار سازند.[4]
پینوشت:
[1]. علم رجال یکی از شاخههای علوم حدیث است که ناظر به بررسی احوال و اوصاف راویان حدیث و بیان اصول و قواعد آن است.
[2]. محمد بن سلیمان تنکابنی، قصص العلماء، چاپ سنگی، 1296 ق، ص 51.
[3]. همان.
[4]. همچنان که به طور مثال علیمحمد شیرازی، در توجیه غلطنویسیهای خود مدعی شده است: «اگر نکتهگیری در اِعراب و قرائت یا قواعد عربیه شود، مردود است زیرا که این قواعد از آیات برداشت میشود، نه آیات بر آنها جاری شود»: علیمحمدباب، بیان فارسی، نسخهی الکترونیکی، اواخر باب اول از واحدثانی، ص 36.
افزودن نظر جدید