نفی مرجعیت کلیسای کاتولیک از زبان الاهیدان کاتولیک
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از مهمترین و قدیمیترین ادعاهای کلیسای کاتولیک تفوّق و برتری بر سایر کلیساهای جهان مسیحیت است و به دنبال این ادعا کلیسای کاتولیک معتقد است مرجعیت رسمی و اصلی مسیحیت باید کلیسای رم در واتیکان امروزی باشد.
از ابتدای قرون وسطا پاپها تقریبا به دنبال تحمیل این برتری بر چهار حوزهی مهم کلیسایی دیگر یعنی کلیساهای اورشلیم، قسطنطنیه، انطاکیه و اسکندریه بوده اند. مستند کتاب مقدسی الهیدانان کاتولیک برای اثبات این برتری انجیل متی است که میگوید: «و من نیز تو را میگویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و ابواب جهنّم بر آن استیلا نخواهد یافت. و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو میسپارم؛ و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.»[1] و استدلال میکنند از آن جایی که پطرس در میان حواریون برگزیده بود واز طرف مسیح صخره ای که کلیسا بر آن بنا شده؛ خوانده شده است و از آنجایی که سلسله پاپهای کلیسای روم جانشینان پطرس هستند لذا این قدرت و برتری هم به این جانشینان که همان پاپها هستند منتقل شده و در نتیجه همه جهان مسیحیت باید در امور معنوی و دینی تابع پاپها به خصوص و کلیسای کاتولیک روم به عموم باشند چنانچه مسیحیان اولیه تابع پطرس حواری بودند.
هرچند مخالفین این ادعا دلایل متفاوتی می آورند اما آنچه جالب توجه است اعتراضات و نظریات هانس کونگ الهیدان مسیحی کاتولیک است که نقش برجسته ای در برپایی شورای دوم واتیکان داشت و نیز سمت مشاور رسمی پاپ ژان پل بیست و سوم در این شورا را هم دارا بود.[2] این الهیدان برجسته و البته ممنوع التدریس در زمینه ی الهیات کتولیک معتقد است خود پطرس حواری به هیچ وجه ادعای برتری بر سایر رسولان را نداشته که از آن استفاده شود جانشینانش از سایر کلیساها برترند و خود را مانند سایر رسولان می دانسته: «بدون شک پطرس در کلیسای اولیه اقتدار و مرجعیت خاصی داشت اما مرجعیت او به تنهایی نبود. او هرگز یک رهبر معنوی یا حاکم منحصر به فرد نبود و هیچ اثری از مرجعیت منحصر به فرد و شبه سلطنتی در او به عنون رهبر وجود ندارد».[3]
نکته مهم اینکه بیان می کند: «امروزه حتی محققان کاتولیک عهد جدید نیز قبول دارند که جمله ی معروف در باره پطرس به مثابه صخره که عیسی کلیسای خود را بر آن بنا خواهد کرد از گفتههای عیسی در زمان حیات دنیوی اش نیست بلکه بعد از حادثهی رستاخیز او جامعهی فلسطینی یا بعدا جامعهی متایی آن را درست کرده اند».[4]
و این گونه است که برای یک ادعای بسیار بزرگ به سندی استناد میشود که اصالت وحیانی - از نظر مسیحیت- ندارد و فاقد اعتبار است.
پینوشت:
[1]. انجیل متی 16 : 18-20.
[2]. تاریخ کلیسای کاتولیک، هانس کونگ، مترجم حسن قنبری، ص 12، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب
[3]. همان، ص 56.
[4]. همان، ص 56.
افزودن نظر جدید