هلاک شدن اصحاب رس
علامه طباطبایی از امام رضا (علیهالسلام) حدیثی طولانی درباره اصحاب رس را به این صورت به طور فشرده نقل میکند: آنها قومی بودند که درخت صنوبری را میپرستیدند و به آن «شاه درخت» میگفتند که «یافث بن نوح» بعد از طوفان در کنار چشمهای به نام «روشن آب» غرس کرده بود. آنها دوازده شهر آباد داشتند که بر کنار نهری به نام «رس» بود، نام این شهرها: آبان، آذر، دی، بهمن، اسفندار، فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد و شهریور و مهر؛ که ایرانیان نام ماههای سال خود را از آنها گرفتهاند. اصحاب رس به خاطر احترامی که به آن درخت صنوبر میگذاشتند، بذر آن را در مناطق دیگر کاشتند و نهری برای آبیاری آن اختصاص دادند به گونهای که نوشیدن آب آن نهر را بر خود و چهارپایانشان ممنوع کرده بودند، حتی اگر کسی از آن میخورد او را به قتل میرساندند، و میگفتند این مایه حیات خدایان ما است و شایسته نیست کسی از آن چیزی کم کند!
آنها در هر ماه از سال، روزی را در یکی از این شهرهای آباد عید میگرفتند، کنار درخت صنوبر شهر میرفتند، قربانیها میکردند، شیطان شاخهها را حرکت داده، ندا میداد از شما راضی شدم، آنها پس از آن یک روز به فسق و فجور میپرداختند، تا اینکه نوبت به شهر اسفندار میرسید، تمامی اهل آبادیها همه در آن جمع می شدند و دوازده روز پشت سر هم عید میگرفتند و [روز سیزده به بیرون شهر و نزد آن صنوبر میرفتند و] آنچه در توان داشتند قربانی میکردند و در برابر درخت سجده میکردند.
هنگامیکه آنها در کفر و بتپرستی فرو رفتند، خداوند پیامبری فرستاد، اما آنها ایمان نیاوردند، و پیامبر را در چاهی عمیق افکندند تا جان سپرد، خداوند به خاطر این اعمال زشت، و این ظلم و ستمها، در روز عید شهر بزرگشان، آنها را به عذاب شدیدی گرفتار کرد و نابود ساخت.
المیزان فى تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج15، ص219 – 220.
مقاله: «داستان اصحاب الرس»
دریافت فایل | حجم فایل |
---|---|
tfsyr_lmyzn.rar | 271.81 کیلوبایت |
افزودن نظر جدید