بهائیت و ادعای آوردن اولین دوش حمام به ایران
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغان بهائی در تبلیغات خود سعی بر آن دارند تا علّت مقابلهی علمای شیعه با بهائیت را تجددخواهی این فرقه معرفی کنند؛ همچنان که در یکی از سایتهای تبلیغی بهائیت میخوانیم: «یکی از موارد دیگری که علمای شیعه را وارد نبردی تمام عیار با بهائیان کرد، مسئله حمامهای دوش در ایران بود. بهاءالله در کتاب اقدس مردم را از ورود به خزينه و حمامهای عمومی منع کرده بود و دستور داده بود که برای استحمام از آب تمیز استفاده کنند. بر اساس این حکم، اولین حمام دوش در ایران توسط یک بهایی در آباده ساخته شد و پس از آن به تدریج در شهرهای بزرگ و کوچک حمامهای دوش جایگزین حمامهای خزینه میشد تا اینکه به فرمان رضاشاه رسماً استفاده از خزینه در حمامها ممنوع اعلام شد. برای مقابله با این معضل، علمای شیعه اعتراض خود را علیه دوش حمام آغاز کردند».[1]
اما در پاسخ به این ادعای مبلّغان بهائی میگوییم:
اولاً: هیچ فتوایی از علمای اسلام درباره حرمت استفاده از دوش پیدا نشده و مبلّغان بهائی مدرکی در دست ندارند تا جنبش خزینه و مخالفت با دوش آب را به علمای اسلام نسبت دهند.
ثانیاً: پیامبرخواندهی بهائیت هرچند از ورود به خزینه و حمام عمومی منع کرده، اما در مقابل (در حکمی اسراف آمیز) بهائیان را موظف به داخل شدن در آبی دستنخورده کرده که تمام هیکلشان را فرا گیرد. لذا هیچ اشارهای به استفاده از دوش آب و مانند آن نداشته است: «قد کتب علیکم تقلیم الأظفار و الدخول في ماء یحیط هیاکلکم في کلّ الاسبوع... اُدخلوا ماء بکراً و المستعمل منه لا یجوز الدخول فیه لا یجوز الدخول فیه إیاکم أن تقربوا حماماة العجم من قصدها وجد رائحتها المنتنه قبل وروده فیها... [2]؛ حکم شده بر شما گرفتن ناخنها و داخل شدن در آبی که احاطه کند بدنهای شما را در هر هفته... داخل شوید به آب بکر (دست نخورده) و جایز نیست داخل شدن در (آب) استفاده شده مبادا آنکه عمداً نزدیک شوید به گرمابههای عجم (ایرانیان) که بوی تعفن آن پیش از ورودش میآید».
ثالثاً: انتساب اولین حمام دوشی در ایران به بهائیت نیز یکی دیگر از دروغهای تاریخی بهائیت به شمار میآید. چرا که در واقع اولین حمام دوشی را "کلنل نیکلا سمینو" فرزند سرداری از سپاه ناپلئون که پس از سقوط ناپلئون به ایران آمد، در نیمه دوم پادشاهی ناصرالدینشاه در خیابان دروازه دولت یا سعدی فعلی، بنا گذاشت و بدین ترتیب بنیادگذار این امر در ایران شد.
رابعاً: بهائیتی که هیچ آوردهی جدیدی از خود نداشته و تمامی تعالیم، احکام و شعارهایش تقلیدی از سایر ادیان و مکاتب فکری است، چگونه میتواند با تقلید شعارهای روز و یا واردات ابزار، ادعای تجددخواهی را با خود یدک کشد و برای تخریب دین اسلام و علمای شیعه، آنان را متحجر و مخالف با پیشرفت ایران جلوه دهد؟! به طور مثال آیا زمان دیکتاتوری پهلوی که بهائیان در رأس امور و مناصب بودند و از ایران کشور عقبماندهی علمی و وابستهی محض ساختند، با زمان پس از انقلاب که با پیشرفتهای کمسابقه در اکثر علوم و فناوریها همراه بوده، قابل مقایسه است؟!
پینوشت:
[1]. به نقل یکی از سایتهای تبلیغی تشکیلات بهائیت.
[2]. حسینعلی نوری، اقدس، صص 103-102، بند: 106.
افزودن نظر جدید