شماتت مخالفین نسبت به علی(ع) و دفاع معاویه از حضرت!
خلاصه مقاله
معاویه بن ابوسفیان خود از مخالفین و دشمنان سرسخت حضرت علی (علیهالسلام) به حساب میآمد و در این راه از هیچ کوششی فرو گذار نکرده است، اما زمانی که قرار است واقعیت گفته شود و حق کتمان نگردد، اقرار بر این دارد که احدی مانند حضرت علی (علیهالسلام) نیست؛ ابن عساکر نقل میکند: ابن اجور تمیمی نزد معاویه آمد و گفت: ای امیرالمومنین، از نزد کسی آمدم که لئیمترین و تنگ نظرترین و سستترین زبان و ترسوترین مردم باشد. (منظورش امیرالمؤمنین بود.) پس معاویه با پرخاش به او گفت: «وای بر تو، لئامت کجا و علی کجا؟ اگر برای علی انباری از کاه باشد و انباری از شمش طلا، پیش از بخشیدن انبار کاه انبار طلا را میبخشد و کسی فصیحتر و گویاتر از علی نباشد؛ پس شماتت کننده گفت: پس چرا به جنگ بر علیه او برخاستی؟ معاویه گفت: به خاطر خونخواهی عثمان.
متن مقاله
معاویه بن ابوسفیان خود از مخالفین و دشمنان سرسخت حضرت علی (علیهالسلام) به حساب میآمد و در این راه از هیچ کوششی فرو گذار نکرده است. تاریخ خود گواه بر این موضوع است که در زمان حکومتش چقدر باعث اختلاف در میان مسلمانان گردیده است و با به راه انداختن جنگ بر علیه خلیفه زمان خود، یعنی حضرت علی (علیهالسلام) چه خونهایی را که نریخت و چه ظلمها و ستمهایی را که روا نداشت. اما همین جرثومه فساد و تباهی آن زمانی که قرار است واقعیت گفته شود و حق کتمان نگردد، اقرار بر این دارد که احدی مانند حضرت علی (علیهالسلام) نیست و در مناسبتهای زیادی حق را به حضرت میداد و افراد شماتت کننده نسبت به حضرت را مورد هجمه و سرزنش قرار میداد و متذکر فضائل و مناقب بیحدّ و حصر آن حضرت میگردید.
از نمونههای تاریخی آن این قضیه است که برخی از بزرگان اهل سنت آن را در کتاب خود آوردهاند:
ابن عساکر با ذکر سند و به نقل از ابواسحاق آورده است که: ابن اجور تمیمی نزد معاویه آمد و گفت: ای امیر المومنین، از نزد کسی آمدم که لئیمترین و تنگ نظرترین و کند و سستترین زبان و ترسوترین مردم باشد. (منظور او حضرت علی(علیهالسلام) بود.) پس معاویه با پرخاش به او گفت: «وای بر تو، لئامت کجا و علی کجا؟ اگر برای علی انباری از کاه باشد و انباری از شمش طلا، پیش از بخشیدن انبار کاه انبار طلا را میبخشد و هیچگاه تیغ سرتراشی بر سر مردی از قریش، قرار نگرفته که فصیحتر و گویاتر از علی باشد.
وای بر تو! چه زمانی ترس بهسراغ علی رفته؟ در حالیکه هیچ مردی از «شجاعان عرب» به رویارویی او برنخاست، مگر آنکه علی او را هلاک ساخت، ای ابن أجور تمیمی! والله اگر حرب خدعه و نیرنگ نبود، گردنت را میزدم، هم اکنون «از این محل» بیرون برو که در شهر من اقامت نکنی.»[1]
در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید این طور آمده است که: معاویه در جواب آن فرد که شماتت میکرد گفت: «ویلک یابن اللخناء العلیّ تقول هذا؟ و هل سنّ الفصاحه لقریش غیره...؛ وای بر تو پسر کنده دهن، آیا دربارهی علی این چنین میگویی؟ چگونه او ناتوانترین شخص است در حالیکه به خدا قسم جز علی، کسی فصاحت را در بین قریش رواج نداد و یا برخی نوشتهاند: که به معاویه گفتند از نزد بخیلترین مردم به نزد تو آمدم، پس معاویه گفت: «وای بر تو! چگونه میگویی علی بخیلترین مردم است، در حالیکه اگر مالک خانهای از طلا و خانهای از کاه باشد، خانه طلا را قبل از خانه کاه میبخشد.»[2]
پس شماتت کننده به معاویه گفت: در این صورت پس چگونه به مقابله و جنگ بر علیه او برخاستی؟ معاویه پاسخ داد: به خاطر خونخواهی عثمان.[3]
پینوشت:
[1]. «ویلک و أنّی اتاه اللئوم، و لکنا نتحدث أن لو کان لعلیّ بیت من تبن و آخر من تبر، لأنفد التبر قبل التبن، و أنی أتاه العی و ان کنا لنتحدث أنّه ما جرت المواسی علی رآس رجل من قریش أفصح من علیّ. ویلک و أنّی أتاه الجبن و ما برزله رجل قطّ الاصرعه، یابن اجور لولا أنّ الحرب خدعه لضربت عنقک -کذا- أخرج فلا تقیمن فی بلدی.» تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، موسسه المحمودی، بیروت، لبنان، بخش امام علی ج3 ص76 شماره1109.
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبه آیه الله نجفی مرعشی، قم، ایران، ج1 ص24-25. ج6 ص279.
[2]. «ویحک کیف تقول انّه أبخل الناس، لو ملک بیتاً من تبر و بیتاً من تبن لانفد تبره قبل تبنه.» همان، ج1 ص22.
[3]. الامامه و السیاسه، ابن قتیبه دینوری، دار الاضواء، بیروت، لبنان، ص97.
دیدگاهها
حسن
1398/03/19 - 21:14
لینک ثابت
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
افزودن نظر جدید