تفاوت اندیشههای شاه ولی الله دهلوی با محمد بن عبدالوهاب
خلاصه مقاله
در قرن دوازدهم همزمان دو جریان موازی با شعار پیرایش دین از خرافات و احیای دوباره آن در جهان اسلام شکل گرفت؛ یکی جریان وهابی به رهبری محمد بن عبدالوهاب در منطقه نجد و دیگری جریان دهلوی در شبه قاره هند؛ این دو شخصیت همزمان تحصیل کردند و هر دو نیز از ابنتیمیه تأثیر پذیرفتند، ولی بین مکتبشان تفاوتهای اساسی و بنیادی وجود دارد؛ شاه ولی الله برای نجات مردم از استعمار انگلیس که در آن زمان بر هند حکومت میکرد وارد میدان شد و راه نجات را در حدیثگرایی یافت و تلاش زیادی برای نزدیکی مذاهب اربعه از خود نشان داد. در مقابل محمد بن عبدالوهاب همه مذاهب اسلامی را تکفیر کرد و معتقد بود جز او و پیروانش دیگر مسلمانان همه کافرند و در راستای افکار استعمار و در ایجاد تفرقه بین مسلمانان نقش اساسی داشت.
متن مقاله
در قرن دوازدهم، همزمان دو جریان موازی با شعار پیرایش دین از خرافات و احیای دوباره آن در جهان اسلام شکل گرفت. یکی جریان وهابی، به رهبری محمد بن عبدالوهاب در منطقه نجد و حجاز بود و دیگری جریان دهلوی، در شبه قاره هند بود که در این منطقه رشد و توسعه پیدا کرد. این دو شخصیت یعنی شاه ولی الله و محمد بن عبدالوهاب، هر دو همزمان در مدارس نجد و حجاز تحصیل کردند و هر دو نیز از ابنتیمیه تأثیر پذیرفتند، ولی با این وجود بین مکتب فکری شاه ولی الله و مکتب فکری محمد بن عبدالوهاب تفاوتهای اساسی و بنیادی وجود دارد.
شاه ولی الله برای نجات مردم از استعمار انگلیس که در آن زمان بر هند حکومت میکرد، وارد میدان شد و راه نجات را در حدیثگرایی یافت. به نظر وی علت انحطاط دین و پیدایش خرافات در آن دوری از منابع حدیثی بود. از این رو کوشید تا نگاه به حدیث را در میان مسلمانان شبه قاره هند زنده کند. وی اگر چه برخی از فتاوای تکفیری علیه شیعیان صادر کرد،[1] ولی تلاش زیادی برای نزدیکی مذاهب اربعه از خود نشان داد. به نظر او اختلافهای فقهی چهارگانه بسیار سطحی و ظاهری است و با رجوع به کتاب و سنت رفع شدنی است. به همین جهت او تقلید از هر یک از چهار مذهب را جایز میدانست.[2] وی با صوفیه نیز مخالفتی نداشت و میگفت دین از دو بخش طریقت و شریعت تشکیل شده است و هیچیک از این دو به تنهایی نمیتواند سعادت و رستگاری انسان را فراهم کند.
در مقابل محمد بن عبدالوهاب همه مذاهب و فرقههای اسلامی را تکفیر کرد. وی معتقد بود جز او و پیروانش دیگر مسلمانان همه کافر هستند. جنایات وی در شهرهای طائف، مکه، کربلا و ... در این باره مثال زدنی است.[3] محمد بن عبدالوهاب مانند ابن تیمیه مخالف سرسخت تصوف بود و صوفیان را گمراه و مشرک خطاب میکرد.[4] در حقیقت محمد بن عبدالوهاب در راستای افکار استعمار پا به میدان گذاشت و در ایجاد تفرقه بین مسلمانان نقش اساسی داشت.
پینوشت:
[1]. شاه ولی الله دهلوی، قره العینین فی تفضیل الشیخین، پیشاور، نورانی کتبخانه، 1310ق، ص169-170.
[2]. شاه ولی الله دهلوی، حجه الله البالغه، ترجمه سید محمد یوسف حسین پور، مکتبه العقیده، 1422ق، ج2، ص65-71.
[3]. جنایات باورنکردنی وهابیت در کربلا و إحساء.
[4]. علیزاده موسوی، سید مهدی، تبارشناسی و وهابیت، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1391، ج1، ص111.
افزودن نظر جدید