اندیشه سیاسی ابنتیمیه
خلاصه مقاله
سیاست از جمله ابعاد مهم حیات انسانی است که اتخاذ مبانی صحیح در آن، حافظ جان و آبروی شهروندان است. ابن تیمیه به عنوان یکی از تاثیرگذاران در جهان اسلام، منشا مشروعیت حکومت را خداوند میداند و بر رضایت او در این مسیر تاکید میکند. این در حالی است که وی در مورد حاکمان اسلامی صدر اسلام از این مبنای خود صرف نظر کرده و معیارهای دیگری همچون اجماع امت را که احتمال خطا در آن است، پذیرفته است.
متن مقاله
حوزه سیاست یکی از حوزههای حیات انسانی است که باید آن را جزء جدانشدنی حیات انسانی دانست. از این روی دستورالعملهای خاصی برای این بعد از زندگی (سیاست)، از سوی متفکران ارائه شده است. در این راستا این مقاله به دنبال بررسی اندیشه سیاسی ابنتیمیه به عنوان یکی از افراد تاثیرگذار در جهان اسلام است. اندیشه سیاسی برگرفته از مجموعه عقایدی است که به دنبال پاسخی منسجم برای سامان دادن زندگی سیاسی بشریت است.[1]
ابنتیمیه از آنجا که خداوند را صاحب اختیار کل عالم میداند،[2] منشأ مشروعیت سیاسی را خداوند و رضایت او دانسته است[3] و این حق را بالاصاله، برای خداوند قائل است.[4] او بر این باور است که باید مشروعیت حکومت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را نص و نصب خداوند دانست[5] و از سوی دیگر در مشروعیت خلفای اسلامی پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ویژگیهایی همچون اجماع را شرط میداند.[6]
ابنتیمیه اگرچه در مشروعیت حکومت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، به اندیشه سیاسی خود مبنی بر خدامحوری، به عنوان منشأ مشروعیت، پایبند است، اما در مساله حکومت خلفاء اینچنین نیست. او معتقد است که مشروعیت خلفا با مواردی همچون اجماع (لا تجتمع امتی علی الخطا) منعقد شده است. در صورتیکه اجماع، خالی از خطا نیست و با وجود اشتباه، مشروعیتبخشی از سوی خداوند زیر سوال میرود. چرا که ابنتیمیه تنها پیامبر را معصوم دانسته[7] و در اجماعی که از افراد غیر معصوم تشکیل شده است، احتمال خطاست.
پینوشت:
[1]. مهاجرنیا، محسن، اندیشه سیاسی متفکران اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388 ش، ج 1، ص 32. بشیریه، حسین، تاریخ اندیشه سیاسی در قرن 20، تهران، انتشارات نی، 1376 ش، ج 1، ص 17.
[2]. ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، المحقق انور الباز و عامر الجزار، بیروت، دار الوفاء، 1426 ه، ج 2، ص 405.
[3]. ابن تیمیه، همان، ج 14، ص 383 و 405.
[4]. ابن تیمیه، منهاج السنه النبویه، تحقیق: محمد رشاد سالم، قاهره، موسسه قرطبه، 1406 ه، ج 1، ص 530.
[5]. ابن تیمیه، همان، ص 82.
[6]. همان، ص 524 – 545.
[7]. همان، ص 120.
دیدگاهها
مریم
1397/09/03 - 16:48
لینک ثابت
عالی بود
افزودن نظر جدید