علت کم رنگ شدن مکتب کلامی احمد بن حنبل
خلاصه مقاله
مکتب کلامی احمد بن حنبل، اگر چه در ابتدا به لطف حاکمان وقت پیشرفت داشت، ولی به جهت ضعف ساختاری و عقل ستیزی، نتوانست تداوم پیدا کند؛ به همین جهت مکاتب دیگری، همچون اشعری و ماتریدی جای مکتب کلامی احمد را گرفتند. اکنون اکثر مسلمانان اهل سنت، پیرو یکی از دو مذهب کلامی اشعری و ماتریدی هستند و جمعیت بسیار کمی از اهل حدیث و سلفیه پیرو مکتب کلامی احمد هستند.
متن مقاله
اندیشه کلامی احمد، پس از وی چندان دوام نیاورد و پس از مدتی فراموش شد؛ زیرا این مکتب، ماهیت آموزههای اسلامی را نادیده گرفته بود. آموزههایی که در آن تدبر و تعقل، عنصر اصلی بود و به همین علت آن را نسبت به سایر ادیان الهی پیشتاز کرده بود. همچنین نقلگرایی و حدیثگرایی مفرط، نوعی ارتجاع و بازگشت به گذشته را، آن هم نه معقولانه، بلکه کاملاً کورکورانه دامن زد. چنین اندیشهای زمینه تشریع سیره صحابه و تابعین را فراهم کرد. از سوی دیگر مکتب حدیث گرای احمد، بستر مناسبی برای رشد اندیشههای الحادی همانند تشبیه و تجسیم بود و این امر در جهان اسلام جایگاهی نداشت؛ به همین علت مکتب احمد، هر چند در ابتدای ظهور به دلیل پشتیبانی دستگاه خلافت از او و وجود فرقههای مختلف در میان اهل حدیث و نیز عملکرد بد معتزلیان فراگیر شد، ولی رفته رفته با ظهور شخصیتهای کلامی دیگر، چون ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی، رو به زوال نهاد و اکنون نیز کمترین پیرو کلامی و فقهی را مذهب حنبلی دارد.[1]
ابوالحسن اشعری بنیانگذار مکتب اشعری، با اینکه ابتدا در مکتب اعتزال بود، ولی در سال 305 هجری از مکتب اعتزال به مکتب حنبلیان گرایش پیدا کرد،[2] ولی این تمایل طولی نیانجامید و وی در مکتب نقلگرای احمد، تحولی بنیادی ایجاد کرد. مکتب اشعری در قرن پنجم، چنان توسعه پیدا کرد، که باعث کمرنگ شدن مکتب کلامی احمد در این قرن شد. مقریزی در این رابطه میگوید: به وسیله گروهی از شخصیتها از سال 380 هجری، مذهب اشعری در شهرهایی همچون عراق و شام و مصر انتشار یافت.[3]
اما همزمان با مکتب اشعری، مکتب عقلگرای دیگری با نام مکتب ماتریدی نیز فعالیت خود را آغاز کرد و به مخالفت با نقلگرایان و حنبلیان پرداخت و اینچنین مکتب کلامی حنبلی آوازه خود را از دست داد. اکنون جمعیت کمی از مسلمانان که به اهل حدیث و سلفیه مشهور هستند، از افکار احمد بن حنبل پیروی میکنند.
پینوشت:
[1]. علیزاده موسوی، سید مهدی، سلفی گری و وهابیت، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1393ش، ج1، ص201-202.
[2]. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان و انباء الزمان، بیروت، دارصادر، بی تا، ج3، ص285.
[3]. تقی الدین احمد مقریزی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، مکتبه الثقافه الدینیه، 1187ق، بی جا، ج2، ص358.
افزودن نظر جدید