جنگیدن با حضرت علی(ع) افتخاری برای دلیران عرب
خلاصه مقاله
بزرگان اهل سنت هیچگاه حقایق تاریخی و ضعفهای صحابه را بیان نمیدارند تا مردم عوام بتوانند نسبت به آنان تصمیم درستی بگیرند. اما ابن ابی الحدید انصاف را رعایت کرده و وقایع صدر اسلام را آن طور که بوده است، بیان داشته است، هر چند از نظر همکیشان خود به خاطر بازگو کردن حقایق مورد طرد قرار گرفت، اما این دلیل نخواهد شد که حقایق تاریخی را بیان نکند. او حقایقی را بیان کرد و مطالبی را به نقد و بررسی و به چالش کشید که کمتر کسی از بزرگان اهل سنت به خود این جرأت را داد که آن را بیان کند.
متن مقاله
ابن ابی الحدید از جمله عالمان اهل ستنی است که با ذکر بیشترین جزئیات تاریخی، انصاف را رعایت کرده و مطالب تاریخی و وقایع صدر اسلام را آن طور که بوده است، خصوصاٌ در میان اصحاب پیامبر اکرم در کتاب خود به رشته تحریر در آورده است. هر چند از نظر همکیشان خود به خاطر بازگو کردن حقایق مورد طرد قرار گرفت، اما این دلیل نخواهد شد که حقایق تاریخی را بیان نکند. از جمله حقیقتی که در کتاب شرح نهج البلاغه خود بیان داشته، این است که میگوید: به هر یک از فضائل حضرت علی (علیهالسلام) بنگری گوی سبقت را ربوده است. شجاعت او به آنجا رسید که نام دلیران و جنگاوران گذشته را از یاد تاریخ برد و جایی برای اسامی شجاعان آینده هم باقی نگذاشت و مردانگیهای او، تا روز قیامت ضرب المثل خواهد بود. او شجاعی است که هرگز فرار نکرد و بیم و هراسی به دل او راه نیافت و کسی به نبرد او نیامد که زنده بازگردد و شمشیری بهکار نبرد که محتاج به تکرار آن شود و آن روزی که در صفین معاویه را به مبارزه خواست تا یکی از آن دو کشته شود و مردم آسوده گردند، عمروعاص به معاویه گفت: علی حرف حساب میزند و از در انصاف درآمده است. معاویه به عمرو عاص گفت: تا امروز به من خیانت نکرده بودی. آیا مرا به نبرد با علی دعوت میکنی؟ گویا طمع کردهای که من با دست او کشته شوم و تو بعد از من امیر شام باشی؟ علی آن شجاعی است که دلیران و جنگاوران عرب افتخار میکردند به اینکه، در جنگها در مقابل او بایستند و یا آنکه با شمشیر او کشته شوند، و بستگان مقتولین افتخار میکردند که مقابل علی ایستاده و به دست او کشته شده و از پا درآمدهاند.
نمونه تاریخی آن در جنگ خندق روی داد. آن زمانی که عمرو بن عبدود در مقابل حضرت علی (علیهالسلام) به خاک افتاد و خواهر عمرو بن عبدود در مرثیهی برادرش، اینطور انشاد کرد که:
لو کان قاتل عمرو غیر قاتله بکیته اباً مادمت فی البلد
یعنی: اگر کشندهی عمرو غیر علی (علیهالسلام) بود، گریه میکردم همیشه تا زمانی که زنده و در قید حیات بودم.
و یا روزی معاویه از خواب بیدار شد و عبدالله بن زبیر را دید، که پایین پای معاویه روی تخت نشسته است. عبدالله از باب مزاح به معاویه گفت: یا امیر المومنین، اگر میخواستم، کشتن تو برای من آسان بود، معاویه گفت: معلوم میشود تازه شجاع شدهای، ابن زبیر گفت: مگر در دلیری من شک و شبههای داری؟ با اینکه روز جمل در مقابل علی بن ابیطالب به جنگ ایستادم؟ معاویه گفت اگر چنین بود، علی تو را و پدرت زبیر را با دست چپ میکشت و برای دست راست خود شکار دیگری را میجست.[1]
در نتیجه در دلیری و بیباکی او همین بس که پیامبر اکرم در روز خیبر دربارهی او این چنین فرمود: «لاعطین هذه الرایه غداً رجلاً یفتح الله علی یدیه، یحبّ الله و رسوله و یحبّه الله و رسوله...[2] فردا این پرچم را به دست مردی میسپارم که خدا با دستان او فتح میکند. خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند.»
پینوشت:
[1]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبه آیت الله نجفی مرعشی، قم، ایران، ج1 ص8.
[2]. صحیح بخاری، بخاری، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1411ق)، ج3 ص35 حدیث 3973.
افزودن نظر جدید