دیدگاه وهابیون بر خلاف علمای اهلسنت
خلاصه مقاله
بر خلاف وهابیت بسیاری از علمای اهلسنت معتقد به جواز بلکه استحباب لمس کردن و بوسیدن قبور اولیای الهی و در رأس آنها پیامبر اسلام هستند؛ از باب نمونه طاهر بن یحیی حسینی میگوید: «پدرم از جدم از جعفر بن محمد از پدرش از علی رضی الله عنه برایم حدیث نقل کرد که فرمود: وقتی پیامبر به خاک سپرده شد، فاطمه رضی الله عنها بر سر قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ایستاد و مشتی از خاک قبر را گرفت و بر روی چشمانش گذاشت و گریه کرد و این شعر را خواند: بر کسیکه تربت احمد (پیامبر) را ببوید، ابداً سختی و بدبختی نخواهد رسید، مصیبتهایی بر من وارد شد که اگر بر روزها وارد میشد، به شب بدل میشدند.»
متن مقاله
بر خلاف وهابیت بسیاری از علمای اهلسنت معتقد به جواز بلکه استحباب لمس کردن و بوسیدن قبور اولیای الهی و در رأس آنها پیامبر اسلام هستند، اینک به عبارات برخی از آنان اشاره میکنیم:
- طاهر بن یحیی حسینی میگوید: «پدرم از جدم از جعفر بن محمد از پدرش از علی رضی الله عنه برایم حدیث نقل کرد که فرمود: وقتی پیامبر به خاک سپرده شد، فاطمه رضی الله عنها بر سر قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ایستاد و مشتی از خاک قبر را گرفت و بر روی چشمانش گذاشت و گریه کرد و این شعر را خواند: کسیکه تربت احمد (پیامبر) را ببوید ابداً سختی و بدبختی نخواهد دید. مصیبتهایی بر من وارد شد که اگر بر روزها وارد میشد، به شب بدل میشدند.»[1]
خطیب بن حمله میگوید: «ابن عمر همواره دست راستش را روی قبر شریف پیامبر میگذاشت و بلال دو طرف صورتش را بر آن میگذاشت. او سپس میگوید: شکی نیست در این که شدت محبت بر جواز این کار حمل میشود (جایز بودن آن را اثبات میکند) و مقصود از این کارها، صرفاً احترام و تعظیم کردن است و مراتب مردم به اختلاف درجاتشان در این مسأله متفاوت است؛ همان طوری که در زمان حیات حضرت، مردم چنین بودند؛ بعضی از آنها وقتی پیامبر را میدیدند، نمیتوانستند خویشتنداری کنند و چه بسا خود را به حضرت میچسباندند و بعضی شکیبایی میکردند و عقبتر میایستادند، همه اینها خیر و نیکی است.»[2]
حافظ بن حجر میگوید: «از احمد نقل شده که از او درباره بوسیدن قبر و منبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) سؤال شد، او این مسأله را بیاشکال دانست، ولی بعضی از پیروانش صحت این مسأله را بعید شمردند و از ابن ابیسیف یمانی، یکی از علمای شافعی مکه، جایز بودن بوسیدن مصحف (قرآن) و اجزای حدیث و قبور صالحان نقل شده است. طیّب ناشری از محبّ طبری نقل کرده است که (از او سؤال شد) آیا بوسیدن قبر و مس آن جایز است؟ او گفته است: علمای صالح آن را انجام میدادند و این شعر را خوانده است: اگر از دوست سالم و بیعیبم اثری دیدم، برای آن اثر هزار هزار سجده میکنم.»[3]
- سمهودی میگوید: «بعضی از آنها از ابیخثیمه نقل کردهاند که او گفت: مصعب بن عبدالله برای ما حدیث نقل کرده که اسماعیل بن یعقوب تیمی برای ما در حدیثی گفت: ابن منکدر، همواره با اصحاب خود مینشست، او گفت: ابن منکدر همواره در سکوت به سر میبرد تا اینکه با آن حال از جا برمیخاست و صورتش را بر قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میگذاشت و بازمیگشت. آنگاه او از ناحیهی دیگران به خاطر این عمل، مورد سرزنش قرار گرفت؛ وی گفت: همانا برای من ناراحتی پیش میآید، در این حال از قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شفا طلب میکنم، او در مکانی از صحن مسجد (پیامبر) روی زمین میغلطید و خود را میمالید و در آنجا خواب و استراحت میکرد. به او گفته شد: این چه کاری است؟ در جواب گفت: من پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را در خواب دیدم که اینجا را نشان میدادند.»[4]
پینوشت:
[1]. حدّثنی أبی عن جدّی جعفر بن محمّد بن أبیه عن علیّ قال: لمّا رمس رسول الله جائت فاطمة رضی الله تعالی عنها... .» وفاءالوفاء، ج 4، ص 1405.
[2]. «إنّ ابن عمر کان یضع یده الیمنی علی القبر الشریف، و أنّ بلالا وضع خدّیه علیه أیضا... ثمّ قال: و لا شکّ أنّ الإستغراق فی المحبّة یحمل... .» همان.
[3]. «فنقل عن أحمد أنّه سئل عن تقبیل منبر النبیّ و قبره، فلم یر به بأسا، واستبعد بعض أتباعه صحّته عنه، و نقل عن ابن أبی الصحف... .» همان، ص 1406.
[4]. «و نقل بعضهم عن أبی خثیمة قال: حدّثنا مصعب بن عبدالله حدّثنا إسماعیل بن یعقوب التیمی قال: کان ابن المنکدر یجلس مع اصحابه، قال: و کان یصیبه الصمات. فکان یقوم کما هو یضع خدّه علی قبر النبیّ ثمّ یرجع... .» همان.
افزودن نظر جدید