تضعیف بخاری در مسأله لفظ قرآن
مسالهی لفظ قرآن یکی از عجیبترین گرفتاریهای مسلمانان در طول تاریخ بوده است؛ گروهی قائلند چون لفظ قرآن، سخن و قول خدای متعال است و از صفات خدا بهشمار میرود و خداوند، قدیم و ازلی است، پس لفظ قرآن هم قدیم و ازلی است؛ در مقابل، گروهی دیگر برآنند که چون لفظ قرآن، مخلوق خداوند است و همهی مخلوقات خداوند حادث و غیر ازلیند، پس لفظ قرآن نیز حادث و مخلوق است.
اختلاف نظر علمای اهلسنت در این باره چنان بالا گرفته که هر گروه دسته دیگر را به دلیل اعتقادش تکفیر کرده است. در این میان، چون بخاری هم پیرو یکی از این دو نظریه (حادث و مخلوق بودن) بوده، لذا از سوی علمای مخالف، به شدت مورد طعن و بدگویی قرار گرفته و این روند تا حدّ تکفیر او نیز پیش رفته که برخی از آنها از نظر میگذرد.
- محمد بن یحیی ذهلی؛ شمس الدین ذهبی، در کتاب خود به نقل از محمد بن یحیی ذهلی، بخاری را به خاطر عقیدهاش در «مخلوق بودن قرآن» مورد ذم قرار داده و میگوید: «از ذهلی شنیدم که میگفت: از آنجا که بخاری قائل به قول لفظ بودن (مخلوق بودن) قرآن شده، احکام این گروه (لفظیه) بر او بار میشود که در آن صورت، او از «جهمیّه» بدتر خواهد بود.»[1] همو در جای دیگر چون سخن به ذهلی کشیده، پیرامون او میگوید: «ذهلی به شدت پایبند سنّت نبوی بود. او به خاطر سخن بخاری در مسأله خلق عباد و تلفظ قاری به قرآن و مخلوق بودن آن، علیه محمد بن اسماعیل بخاری موضع گرفت.»[2]
- ابوحاتم و ابوزرعه رازی؛ ابن ابی حاتم رازی، نام بخاری را در کتاب «الجرح و التعدیل» آورده که از نام این کتاب نیز روشن میگردد، او نیز بخاری را در زمرهی افراد مورد جرح قرار داده و دربارهی او گفته: «ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بخاری به سال 250 به ری رفت و از عبدان مروزی و ابوهمام، صلت بن محمد، فریابی و ابن ابی اویس روایت شنید. پدرم ـ ابوحاتم رازی ـ و ابوزرعه از بخاری روایت استماع میکردند، ولی بعداً حدیث او را ترک کردند و آن زمانی بود که ذهلی به ایشان نوشت: بخاری نزد آنها اعلام کرده که لفظ قرآن، مخلوق است.»[3]
- ابوبکر اعین؛ از علمای دیگری که در امر مخلوق بودن لفظ قرآن به بخاری اعتراض نموده، ابوبکر اعین است. ذهبی در «سیر أعلام النبلاء» میگوید : «و اما بخاری از بزرگان ائمه حدیث است که میگفت: من نمیگویم الفاظ قرآن ما مخلوقند، بلکه حرکات، اصوات و افعال آنها مخلوقند. قرآن شنیده شده و مورد تلاوت و مکتوب در مصاحف، کلام خدا و غیر مخلوق است. وی در این باب، کتابی به نام «افعال العباد» تالیف کرد که گروهی از علما همانند ذهلی، ابوزرعه، ابوحاتم، ابوبکر اعین و دیگران این کار او را مورد انکار قرار داده و مرام و هدف او را نفهمیدند.»[4]
پینوشت:
[1]. «و قال الحاکم أخبرنا أبوعبدالله محمّد بن یعقوب بن الأخرم سمعت ابن علیّ المخلّدی سمعت محمد بن یحیی (الذهلی) یقول قد أظهر هذا البخاریّ قول... .» سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 12، ص 459.
[2]. «کان الذّهلیّ شدید التّمسّک بالسّنّة قام علی محمّد بن إسماعیل لکونه أشار فی مسألة خلق العباد... .» سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 12، ص 258.
[3]. «محمّد بن إسماعیل البخاریّ أبو عبدالله قدم علیم الرّیّ سنة مائتین و خمسین روی عن عبدان المروزیّ و أبی همّام الصّلت بن محمّد... .» الجرح و التعدیل، أبو محمد عبدالرحمن بن أبی حاتم محمد بن ادریس الرازی التمیمی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 7، ص 191.
[4]. و أمّا البخاری فکان من کبار الأئمّة الأذکیاء فقال: ما قلت ألفاظنا بالقرآن مخلوقة و إنّما حرکاتهم و أصواتهم... .» سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 11، ص 511
افزودن نظر جدید