زن زناکار گناهش کمتر از صلوات بر پیامبر است
.
وهابیت این فرقه پلید، علیرغم ادعای مسلمانی داشتن، هیچگاه احکام و دستورات الهی دین اسلام را پیاده نکردند، علما و بزرگان این فرقه به ظاهر اسلامی، با برداشتهای غلط از آیات قرآن و روایات پیامبر همه چیز را وارونه جلوه داده و با صدور فتوا و نشر عقاید و افکار خود در حقیقت جایگاه وجودی خود را به عنوان یک فرقه و مذهب در کنار دیگر مذاهب اسلامی با زور و کشتار و قتل و عام مسلمانان بیگناه سعی کردند خودشان را تثبیت کنند. در این رهگذر به تمام احکام دین چنگ اندازی کرده و نظرات و برداشتهای شخصی خود را به عنوان اجتهاد و اقتباس از مسائل دینی، بدون آنکه در اطراف و جوانب آن فکر کنند، آشکار کرده و همگان را در حیرت و سرگردانی فرو ببرند که چگونه ممکن است اینان تا این اندازه جاهل باشند. مثلاً اینان علاوه بر اینکه به عمق آیات قرآن توجه و آگاهی نداشتند، به درک معنا و مفهوم آن هم توجه نکرده و آن را نفهمیدند، حتی به ظاهر آن هم توجه نکردند، آن وقت خود را داعیهدار دین اسلامی میدانند که دیگران باید حتماً از آن تبعیت کنند والاّ کافر و مشرک هستند و باید کشته شوند.
خداوند در قرآن میفرماید: «إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً.[احزاب/56] همانا خداوند و فرشتگان او بر پیامبر درود میفرستند، ای کسانیکه ایمان آوردهاید، شما بر او درود بفرستید و سلام به او کنید، سلامی همراه با تسلیم» این آیه شریفه با صراحت میخواهد بفرماید که ای انسان مومن وقتی نام پیامبر آورده میشود، برای ایشان سلام و درود بفرستید و تمام فریقین هم ذیل این آیه شریفه به این موضوع اذعان دارند. اما محمد بن عبدالوهاب به شدت با صلوات فرستادن بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در هنگام نام بردن آن حضرت در اذان مخالف بوده است و در تاریخ حکومت این فرقه دارد که یکبار پیرمرد کور و نابینایی به سبب همین قضیه کشته شد.
زینی دحلان عالم بزرگ شافعیها در مکه در این باره مینویسد: «و کان ینهی عن الصلاه علی النّبی و یتأذی من سماعها و ینهی عن الاتیان بها لیله الجمعه و عن الجهر بها علی المنائر و یؤذی من یفعل ذلک و یعاقبه أشد العقاب حتی أنه قتل أعمی کان مؤذناً صالحاً...[1] محمد بن عبدالوهاب از صلوات فرستادن بر پیامبر خدا منع میکرد و از شنیدن آن اذیت میشد و از صلوات فرستادن آن در شب جمعه و بلند فرستادن آن نهی میکرد و اگر کسی این کار را انجام میداد، او را اذیت و به شدیدترین نحوی مجازات میکرد، تا جایی که یک پیرمرد نابینا که موذنی صالح و دارای صدایی خوش بود را کشت. او را از صلوات فرستادن بر پیامبر بعد از اذان بر فراز منبرها منع کرد، اما او گوش نکرد و صلوات فرستاد، پس محمد بن عبدالوهاب دستور به کشتن او داد و او را به قتل رساندند. سپس گفت: زن زناکار اگر در یک فاحشهخانه باشد، گناهش کمتر از کسی است که بر پیامبر در منابر صلوات بفرستد.»
در نتیجه کسی مانند محمد بن عبدالوهاب که حاضر نیست برای خشنودی خداوند و دل پیامبر، آن هم طبق صریح آیه شریفه در قرآن، سلام و تحیّت بفرستد، آن وقت چطور میتوان او را مسلمان نامید؟ این تفکر دقیقاً همان تفکرات بنیامیه بود که معاویه به اطرافیان میگفت که نام محمد روزی چند بار از مأذنه مسجد برده میشود و باید نام پیامبر دفن شود و چرا که این صداها را باید خاموش کنم تا آب گوارا از گلویم پایین برود.[2] تو خود از این مجمل کلام مفصل خوان
پینوشت:
[1]. الدرر السنیه فی الردّ علی الوهابیه، زینی دحلان، مکتبه الاحباب، دمشق، سوریه، (1422ق)، ص37.
[2]. مروج الذهب، مسعودی، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج3 ص 454 .
افزودن نظر جدید