حدیث ثقلین در کلام عالمان اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حدیث ثقلین یکی از احادیث معتبر است که در منابع روایی شیعه و سنی آمده است. پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در این حدیث میفرماید: «... کأنی قد دعیت فاجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر، کتاب الله و عترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض...[1] زمان وفات من نزدیک شده است. من در میان شما دو شیء گرانبها باقی میگذارم که یکی بزرگتر از دیگری است، کتاب خدا و عترتم که همان اهل بیت (علیهمالسلام) است. پس بنگرید که چگونه با آن دو رفتار میکنید، آن دو از هم جدا نمیشوند، تا آنکه در کنار حوض بر من وارد شوند.»
این حدیث حجت را برهمگان تمام کرده است. زیرا چنانچه در حدیث به آن تصریح شده است، پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) مسلمانان را توصیه میکند که از قرآن و عترت جدا نیفتند. این حدیث را شیعه و سنی پذیرفتهاند. دیدگاه شیعه که در این زمینه کاملاً روشن است. اما جالب توجه دیدگاه برخی از عالمان اهل سنت در رابطه با این حدیث است که به سخن چند نفر از آنها اشاره میکنیم:
مناوى مىگويد: اين حديث شريف «حديث ثقلين» به صراحت و بدون هيچگونه ابهامى دلالت دارد بر اينكه: قرآن و عترت (عليهمالسّلام) مانند دو فرزندى هستند كه با يكديگر زاده شدهاند، پيامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآله) آنان را در بين امّت گذاشته و به امّت توصيه فرموده كه به نيكى با آن دو سلوك نمايند، و حقّ آن دو را بر خودشان مقدّم كرده و در امور دينشان به آن دو تمسّك جويند.[2]
ملاّ على قارى در شرح حديث شريف چنين مىنویسد: معناى تمسّك به عترت (عليهمالسّلام) عبارتست از: دوستى آنان و هدايت يافتن به راه و روش و دستورات آنان.[3]
زرقانى مالكى نیز چنين مىگويد: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در ذيل «حديث ثقلين» توصيه اكيد در رعايت حقوق «ثقلين» مىفرمايد، آنجا كه فرموده: پس ببينيد پس از من چگونه پاس اين دو را مىداريد؟ آيا از آن دو تبعيّت و پيروى كرده و موجبات خشنودى مرا فراهم مىآوريد، يا از راه و روش اين دو گوهر گرانبها اعراض کرده و با اين كارتان مرا اندوهناك مىکنيد.[4]
بنابراین جای تعجب است که اهل سنت فقط میگویند که ما اهل بیت را دوست داریم و به آنان احترام میگذاریم. آیا مراد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) چنین چیزی بود؟ یا مراد حضرت پیروی مسلمانان در مسائل دینی و اجتماعی از اهل بیت است!
نویسنده: م.ج
پینوشت:
[1]. نسائی، احمد بنشعیب، السنن الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق، ح8148.
[2]. مَناوى، فیض الغدیر، دار الكتب علميّه، بيروت، لبنان، چاپ اول، سال 1415، ج3، ص15.
[3]. ملاّ على قارى هروى، مرقاه المفاتیح، دار احياء التراث عربى، بيروت، لبنان، ج5، ص600.
[4]. قسطلانى، شرح المواهب اللّدُنيّة، دار المعرفه، بيروت، لبنان، سال 1414، ج7، ص5.
افزودن نظر جدید