مخالفتهای محمد بن عبدالوهّاب با پیامبر اکرم
محمد بن عبدالوهاب نجدی حنبلی در قرن دوازدهم هجری قمری در منطقه نجد جزیرة العرب از زاویه انزوا و گمنامی بیرون آمده و با شکل جدیدی از ابنتیمیه خودنمایی کرد. مهمترین انحرافات محمد بن عبدالوهاب مخالفتهای او با پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است، که در این مقاله از باب نمونه به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:
محمد بن عبدالوهاب بارها از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به طارش و پیغامرسان تعبیر کرده است. وی معتقد است پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) پیامرسانی بیش نبود و پس از رحلت، هیچ فایده و اثری ندارد؛ لذا از زیارت قبر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و توسل به آن حضرت جلوگیری میکرد. این تفکر باطل محمد بن عبدالوهاب درباره پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) باعث شده بود، پیروان وی در حضورش، پیامبر را تنقیص کرده و میگفتند: عصایی که در دست میگیریم از محمد بهتر است و فایده بیشتری دارد؛ زیرا بهوسیله این عصا میتوانیم حیوانات موزی همچون مار را بکشیم؛ اما محمد مرده است و هیچ فایدهای ندارد و هیچ کاری از او ساخته نیست. او تنها یک نامهرسان بود.[1]
محمد بن عبدالوهاب، با تأکید بر حرمت توسل به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و کافر دانستن متوسلین به آن حضرت، در تمامی خطبههای نماز جمعه خود در مسجد درعیّه، این جمله را تکرار میکرد: «من توسّل بالنّبی فقد کفر.[2] کسیکه توسل به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) داشته باشد، به تحقیق کافر است.»
محمد بن عبدالوهاب به پیروی از مروان، حجاج و ابن تیمیّه، با مشرک خواندن زائرین قبر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، مسلمانان را از زیارت قبر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) منع میکرد؛ اما گروهی از مسلمانان منطقه احساء، فتوای محمد بن عبدالوهاب را تحمّل نکرده، برای زیارت قبر آن حضرت، بهسوی مدینه منوره حرکت کردند. هنگام بازگشت از زیارت و عبور از درعیه، مورد تعرض و هجوم پیروان محمد بن عبدالوهاب قرار گرفتند. وهابیها با تراشیدن محاسن زائرین قبر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) آنان را بهعنوان تشهیر و توهین و ریختن آبرو، وارونه بر مرکبشان سوار نمودند و با همین حالت روانه احساء کردند.[3]
محمد بن عبدالوهاب به پیروی از معاویه و با کراهت داشتن از شنیدن ذکر صلوات بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و زشت شمردن آن، از گفتن صلوات بعد از اذان و پخش آن از منارهها توسط مؤذنین به ویژه در شبهای جمعه جلوگیری میکرد و در صورت سرپیچی از دستور، شخص متخلف را شدیداً مؤاخذه و تنبیه میکرد، به گونهای که مؤذن نابینایی را به جرم فرستادن صلوات بر پیامبر بعد از اذان، اعدام کرد.[4]
وی با بیشرمی در اینباره میگوید: «إنّ الربابة فی بیت الخاطئة (الزانیة) أقل أثما ممّن ینادی بالصلاة علی النبیّ فی المنائر.» (گناه زنانی که در حال زنا دادن هستند، از کسانیکه بر بالای منارهها بر پیامبر صلوات میفرستند، کمتر است.) وی در اقدامی دیگر، تمامی کتابهایی را که در فضیلت صلوات بر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نوشته شده بود، به بهانه دفاع از توحید به آتش کشید.[5]
پینوشت:
[1]. الدرّر السنیّة فی الردّ علی الوهابیة، زینی دحلان شافعی، ص 29.
[2]. همان، ص 27.
[3]. همان، ص 28.
[4]. همان.
[5]. همان.
افزودن نظر جدید