روایاتی شرم آور در کتابی به اصطلاح صحیح
.
صحيح بخاری در ميان عالمان اهلسنت از جايگاهی بس ممتاز برخوردار است، به گونهای كه آن را تالی تلو قرآن و صحيحترين كتابها پس از كتاب خدا دانستهاند. مثلا شافعی معتقد است، صحيحترين كتابها، صحيح بخاری است.[1]
یا اینکه نووی که شارح صحیح مسلم است، مینويسد: «علماء به يكصدا معتقدند كه صحيحترين كتابها پس از قرآن، صحيح بخاری و صحيح مسلم است و امت همگی اين دو كتاب را پذيرفتهاند و كتاب بخاری در مقايسه با صحيح مسلم، صحيحتر و فایدهاش بيشتر است.[2]
سيد صديق حسن قنوجى نيز در كتاب «الحطة فى ذكر الصحاح الستة» يادآور مىشود: «كتب الحديث و إن كانت في نفسها كثيرة ولدى أهل العلم شهيرة لكن الطبقة العليا منها هي الصحاح الستة التي خصت بمزيد الصحة والشهرة والقبول ...[3] كتابهاى روايى هرچند كه بسيارند و در نزد اهل علم مشهور هستند؛ اما برترين آنها «صحاح ششگانه» است كه ويژگىهاى منحصر به فرد آنها صحت، شهرت و قبول روايات آنها است ...»
با مطالعه سخنان دانشمندان اهلسنت در مورد صحیح بخاری میتوان دو عامل را دلیل برتری بخاری در نزد آنان دانست:
1) قدمت كتاب
چراکه صحيح بخاری جامعترين كتابی است كه در نيمه اول سده سوم فراهم آمد.
2) محتوای صحيح
كسانیكه بخاری را تا سر حد تالی تلو قرآن بالا برده و آن را پس از كتاب الهی، اصح كتب معرفی كردهاند، دريافتهاند كه كتاب صحيح همان چیزی بود که میخواستند. این کتاب نه مانند مسند احمد روايات فضايل اهل بيت (عليهمالسلام) را آورده و نه مثل حاكم نيشابوری دم از محبّت خاندان پيامبر زده است.
بهرغم دفاع اسماعیل بخاری از صحّت روايات صحيح خود و نيز تأكيد بسياری از عالمان اهلسنت بر اصحّ بودن صحيح بخاری پس از قرآن، نقدهای قابل توجهی بر اين كتاب شده است و روایاتی در این کتاب ذکر شده است که صحیح دانستن آنها دردسر ساز خواهد بود.
از دو جنبه میتوان به ضعفهای روایات صحیح بخاری رسیدگی کرد:
الف) ضعفهای سندی صحيح بخاری
با آنكه درباره رواياتی كه بخاری در صحيح آورده، گفته شده است: «كلّ من روي عنه البخاري فقد جاوز القنطره.[4] هر كس كه بخاری از او نقل كرده باشد، از پل (جرح و تعديل رجاليان) گذشته است.» اما واقعيت نشان میدهد كه او از افراد فاسق و فاجر، خارجی و ناصبی، همچون، عمران بن حطان از رؤسای خوارج، عمرو بن عاص، مروان بن حكم، ابوسفيان، معاويه، مغيرة بن شعبه، عبدالله بن زبير، و ... روايات فراوانی نقل كرده است. اما از اهلبیت رسولخدا، يا اصلاً حديث نقل نكرده و يا اگر هم نقل كرده، نسبت به ديگران، بسيار ناچيز و كم است. مثلاً از ابوهريره كه فقط سه سال مصاحب پيامبر بود، 446 حديث نقل کرده است، ولی از حضرت علی (عليهالسلام) كه باب مدينه علم نبوی است، فقط 19 حديث آورده و یا از حضرت زهرا (علیهاالسلام) تنها يك حديث نقل كرده است و از ديگر اهلبيت مانند امام حسن، امام صادق، و امام جواد و امام هادی (علیهمالسلام) كه همعصر او بودند، حتی يك حديث هم نقل نكرده است.[5]
علامه شرفالدين در این خصوص میگوید: «از همه زشتتر آنكه بخاری در صحيح خود به کلمات اهلبيت استناد نكرده است، در حالیكه کلام عمران بن حطان که بیشترین دشمنی با اهلبیت را دارد را آورده است، او كسی بود که در تمجيد ابن ملجم و ضربت زدن او به علی (عليهالسلام) شعر سروده است.[6]
به غیر از عالمان شیعه، بزرگان اهلسنت نیز بخاری را مورد انتقاد قرار دادند.
به عنوان مثال، ابنحجر در مقدمه جلد دوم شرح خود بر بخاری، اسامی چهار صد تن از راويان ضعيف و علت ضعف آنها را از نگاه رجاليان آورده است. او میگوید: «حفاظ در يكصد و ده حديث بخاری تشكيك كرده و آنها را فاقد صحّت میدانند و هشتاد تن از چهارصد راويانی كه منحصراً در صحيح بخاری آمده، تضعيف شدهاند.»[7]
حافظ زينالدين عراقی و بدرالدين عينی نیز به این بخش از اشکال بر صحیح بخاری اعتراف کردهاند.
ب) ضعفهای محتوايی صحيح بخاری
صحيح بخاری در بُعد توحيد، روایتی را ذکر میکند که در آن از خدايی ياد میشود كه دارای جسم، اعضاء و جوارح و قابل رؤيت است و مانند موجودات عادی است، و در بحث نبوّت از پيامبرانی ياد میكند كه دروغ میگويند، غذای حرام میخورند، العیاذ بالله زن بارهاند، برای فرار از مرگ، چشم عزرائيل را كور میكنند، با حال جنابت نماز میخوانند، و فراموش کارند، و در نبوّت خود ترديد دارند و همچنین در ابعاد ديگر، که مجالی برای بیان آنها نیست که فقط به دو نمونه از آن اشاره میکنم:
بخارى از ابوهريره نقل مىكنند: «وكان يوم عِيدٍ يلْعَبُ السُّودَانُ بِالدَّرَقِ وَالْحِرَابِ فَإِمَّا سَأَلْتُ النبي صلي الله عليه و آله وَإِمَّا قال تَشْتَهِينَ تَنْظُرِينَ فقلت نعم فَأَقَامَنِي وَرَاءَهُ خَدِّي على خَدِّهِ وهو يقول دُونَكُمْ يا بَنِي أَرْفِدَةَ حتى إذا مَلِلْتُ قال حَسْبُكِ قلت نعم قال فَاذْهَبِي .[8] در يك روز عيد، جمعى از سياحان سودانى در مسجد رسول الله (صلىاللهعليهوآله) جمع شده بودند و با اسباب لهو و لعب، مردم را سرگرم مىكردند. پيامبر خدا (صلىاللهعليهوآله) به عايشه فرمود: آيا مىخواهى تماشا كنى؟ عايشه پاسخ داد: آرى! يا رسول الله! سپس حضرت، عايشه را طورى بر پشت خود سوار نمود كه سرش را از روى شانه آن حضرت كشيده و صورت خود را به صورت مباركش گذارد. حضرت آنها را مرتباً ترغيب مىنمود تا بهتر و خوبتر بازى كنند و عايشه لذت ببرد! تا آنكه عايشه خسته شد و پيغمبر (صلىاللهعليهوآله) او را بر زمين گذاشت!»
در روایت دیگری که آن هم از ابوهریره نقل شده است آمده، مسلمانان از رسولخدا پرسیدند: «هل نرى ربّنا يوم القيامة؟ قال: نعم،... إذا كان يوم القيامة إذن مؤذن ليتبع كلّ أمّة ما كانت تعبد فلا يبقى أحد كان يعبد غير الله من الأصنام و النصاب إلاّ يتساقطون في النار حتّى إذا لم يبق إلاّ من كان يعبد الله من برّ و فاجر آتاهم ربّ العالمين في أدنى صورة من التي رأوه فيها و يقول أنا ربّكم فيقولون نعوذ بالله منك لا نشرك بالله شيئاً فيقول هل بينكم و بينه آية فتعرفونه بها؟! فيقولون: نعم، فيكشف الله عن ساق ثمّ يرفعون رؤوسهم و قد تحوّل في صورة التي رأوه فيها أول مرّة فقال: أنا ربّكم فيقولون أنت ربّنا.[9] آيا پروردگار خود را در روز قيامت مىبينيم؟ ايشان فرمود: آرى! خواهيد ديد،... در آن حال، خالق عالميان به صورت خاصى كه بشر مىتواند او را ببيند مىآيد، و مىفرمايد: من خالق شما هستم. مؤمنين مىگويند: اگر تو خدا باشى، پناه به خدا مىبريم! ما گروهى نيستيم كه غير از خالق يكتا را عبادت كرده باشيم. خداوند در جواب مىگويد: آيا بين شما و خداوند نشانهاى است كه با آن نشانه، خدا را بينيد و بشناسيد؟ جواب دهند: آرى! پس خداوند ساق پاى خود را باز مىكند (يعنى پاى خود را عريان نشان دهد) آنگاه مؤمنين سر خود را بالا نموده و خداوند را در همان صورتى كه نخستين بار ديدهاند مىبينند. پس مىفرمايد: من خداى شما هستم. آنها هم اقرار كنند كه تو خداى ما هستى.»
این موارد تنها بخش کوچکی از خزعبلاتی است که در کتاب به اصطلاح صحیح بخاری آمده است. حال چگونه میشود که با وجود این روایات، کتاب بخاری را صحیح دانست؟
پینوشت:
[1]. معرفة انواع علوم لحدیث(مقدمه ابن صلاح) ابن صلاح حلبی، دارالعلم، بیروت: ص20.
[2]. معرفة انواع علوم لحدیث(مقدمه ابن صلاح) ابن صلاح حلبی، دارالعلم، بیروت: ص 7- 8
[3]. الحطة في ذكر الصحاح الستة، القنوجي البخاري، دار الكتب العلمية، بيروت: ج1، ص12.
[4]. مقدمه فتح الباري، ص 381 ؛ الكشف الحثيث، ص 112 ؛ الصحيح من السيره، ج 1، ص 260.
[5]. علم حديث، ص 352 ـ 353.
[6]. اضواء علي السنه المحمديه، ص 327، به نقل از الفصول المهمّه في تأليف الامّه، ص 159 و 168.
[7]. اضواء علي السنه المحمديه، ص 317 به نقل از فتح الباري، ج 2، ص 81.
[8]. صحيح بخاري، محمد بن اسماعيل بخاري،دارالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص323، کتاب العيدين، بَاب الْحِرَابِ وَالدَّرَقِ يوم الْعِيدِ، ح907،
[9]. صحيح بخاري، محمد بن اسماعيل بخاري،دارالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص195، کتاب الاذان، باب فضل السجود.
افزودن نظر جدید