گریه و لطمیات عمر در عزای خالد
از شاخصههای فرقهی وهابیت به پیروی از سرکرده و سردمدار خود، «ابنتیمیه حرّانی» به کارگیری کلمات و عبارات تند، زشت و اهانتآمیز نسبت به اهلبیت (علیهم السّلام) و شیعیان است؛ چنان که گویا فرهنگ استدلال و احترام به نظر مخالف، جایی نزد او و پیروانش ندارد. ابنتیمیه و پیروانش در موضوع عزاداری سیدالشهداء (علیه السّلام) نیز تعبیرات زشت و زنندهای به کار بردهاند؛ چنان که او میگوید: «شیطان به سبب کشته شدن امام حسین (علیه السّلام) دو بدعت در میان مردم رواج داده؛ یکی بدعت محزون شدن، گریه کردن و نوحهسرایی برای امام حسین (علیه السّلام) در روز عاشورا و دیگری بدعت شادی و خوشحالی که اهلسنت در این روز دارند.»[1]
که در پاسخ میگوییم رقتارهایی که از عمر بن خطاب در مورد عزاداری وجود دارد. برای وهابیت باید ثابت کننده اصل مشروعیت عزاداری باشد چرا که عبدالله بن عکرمه میگوید: «تعجب است از سخن مردم که میگویند عمر بن خطاب از نوحهسرایی منع کرده، در حالی که خود او پس از مرگ خالد گریست و زنان بنیمغیره هفت شبانهروز در مکه و مدینه گریه کردند و گریبانها چاک و به صورتها لطمه زدند. در تمام این مدّت اطعام نموده و غذا پخش کردند تا این که این مدت به پایان رسید و عمر هم هیچ جلوگیری از آنان نکرد.»[2]
گرچه شیعه برای اثبات اعتقادات خود به روایات صحیح السند از طریق اهلبیت (علیهم السّلام) استناد جسته و رفتار، کردار و گفتارهای عمر بن خطّاب برای شیعه از اعتبار و ارزشی برخوردار نیست، ولی متن بالا میتواند در پاسخ به وهابیت مخصوصا ابنتیمیه حرّانی از باب «قاعده الزام» حاوی چند نکتهی قابل توجه باشد. از جمله وجود تاقضات و تضاد در منابع روایی اهلسنت؛ مشروعیت گریه و عزا؛ جواز پاره کردن گریبان در عزا؛ جواز ضربه زدن به صورت، هنگام عزا و جواز اطعام دیگران در عزا باشد.
پینوشت:
[1]. «و صار الشّیطان بسبب قتل الحسین رضی الله عنه یحدث للنّاس بدعتین بدعة الحزن و النّوح یوم عاشوراء... و کذلک بدعة السّرور و الفرح.» منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه حرّانی، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 4، ص 554.
[2]. «عن عبدالله بن عکرمة قال: عجبا لقول النّاس إنّ عمر بن خطّاب نهی عن النّوح لقد بکی علی خالد بن الولید... .» تاریخ مدینة دمشق، أبو القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله الشافعی، دارالفکر، بیروت، ج 16، ص 277.
افزودن نظر جدید