شناخت شیعه و غیر شیعه
با وجود دلایل و اسناد فراوان در کتابهای اهلسنت و وهّابیت مبنی بر دستور یزید بن معاویه در به شهادت رساندن امام حسین (علیه السّلام) و مشخص بودن نام مسبّبان، دستاندرکاران، فرماندهان همراهان و قاتلان واقعهی کربلا در تاریخ امّا از آنجا که کار وهّابیت جر شبههافکنی، عوامفریبی و فرافکنی نیست، باز هم همچون همیشه دست پیش را گرفته و به جای اعتراف به جنایات بنیامیه و بزرگانشان، به متهم نمودن دیگران پرداخته و در شبههای مضحک، شیعیان را مسبب شهادت امام حسین (علیه السّلام) دانسته و کوشیدهاند دامن بزرگان خود را از این لکّهی ننگ تاریخی پاک کنند.
که در پاسخ میگوییم بر فرض هم که در سپاهیان عمر سعد در کربلا گروهی به ظاهر شیعه از کوفه حضور داشت، امّا هنگامی که کسی در صف دشمنان اهلبیت (علیهم السّلام) قرار گیرد دیگر او را شیعه و مخلص اهلبیت (علیهم السّلام) نمینامند، بلکه از آن پس در شمار دشمنان اهلبیت (علیهم السّلام) و ناصبیان به شمار خواهد رفت.
از طرفی در دسته بندیهای آن زمان این گونه بود که به صرف حضور یک شخص، در یک سپاه، هویت وی از حیث شیعه بودن یا نبودن مشخص میشد؛ به عنوان نمونه زهیر بن قین که ابتدا عثمانی مذهب بود و از امام حسین (علیه السّلام) گریزان بود، هنگامی که پس از اتفاقاتی، توفیق حضور در شمار سپاهیان آن حضرت را پیدا کرد، از آن پس در شمار شیعیان به شمار رفت؛ چنان که طبری در تاریخ خود آورده: «زهیر بن قین به عزره گفت: ای عزره خداوند مرا پاک گردانید و هدایت نمود؛ پس، تو نیز از خدا بترس که من خیر خواه توام؛ تو را به خدا سوگند که مبادا از کسانی باشی که گمراهان را در کشتن جانهای پاک یاری کنی! عزره پاسخ داد: ای زهیر! ما تو را از شیعیان این خاندان نمیشناختیم (ولی امروز تو را در صف شیعیان او میبینیم) در حالی که تو عثمانی مذهب بودی!.»[1]
این عبارت به خوبی بر دو نکته تصریح دارد: یکی این که در آن زمان، به صرف حضور یک شخص در این سپاه یا آن سپاه او را به شیعه با عثمانی بودن میشناختند؛ چنان که شمر بن ذی الجوشن نیز تا چند سال پیش از واقعهی کربلا چون در صف سپاهیان امیرمؤمنان (علیه السّلام) در جنگ صفین شرکت کرده بود او را ـ ولو به ظاهر ـ به عنوان شیعه میشناختند و پس از آن که در کربلا و در سپاه دشمنان امام حسین (علیه السّلام) حضور یافت به عنوان یکی از دشمنان امام حسین (علیه السّلام) شناختند. دیگری این که تا آن زمان اساسا چیزی به نام سنّی یا مذهب اهلسنت وجود نداشت.
پینوشت:
[1]. «فقال له زهیر یا عزرة إنّ الله قد زکّاها و هداها فاتّق الله یا عزرة فإنّی لک من النّاصحین أنشدک الله یا عزره أن تکون ممّن یعین الضّلال علی قتل النفوس الزّکیّة قال یا زهیر ما کنت عندنا من شیعة أهل هذا البیت إنّما کنت عثمانیا.» تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 314.
افزودن نظر جدید