دیدگاه ابن جوزی دربارهی کتاب احیاء العلوم غزالی
.....
کتاب احیاء العلوم یکی از بزرگترین کتاب دینی، اخلاقی، عرفانی و... عالم بزرگ اهل سنت ابوحامد محمد بن محمد غزالی(متوفای505هجری) است که مورد توجه بزرگان فریقین بوده است. او در طوس به دنیا آمد و در کودکی یتیم شد و خیلی زود مشغول به فراگیری علوم مختلف گردید، استاد معروف او امام جوینی است و با کسب علم از اساتیدی به مثل او به تدریج به یک حکیم و فیلسوف، و فقیه و کلامی متفکر با دیدی وسیع تبدیل شد. دربارهی او گفته شده که روش زندگی او صوفیانه بوده که خودش آن را برای خود انتخاب کرد و در همین منش صوفیگرانه بالغ بر 404 کتاب را به رشته تحریر درآورد که همگی منسوب به اوست. از کتابهای مشهور او –احیاء العلوم- است که در زمان کنارگیری از تدریس در مدرسه نظامیه که به عنوان رئیس آنجا خدمت میکرد نگاشته است. کتابی که عالمانه و محققانه آن را در دوران عزلت نشینی و در حدود1600صفحه رحلی طبق طرح جامع و در چهار فصل کلی که هر کدام آن به ده بخش-ده کتاب- تقسیم شده است. که واکنش بزرگان و فقهای فریقین دین را دربرداشته است، چرا که برخی بر او طعنه زدند از جمله ابن عربی، قاضی عیاض، زرکشی، ابن تیمیه و... و از طرف دیگر طرفدارانی را هم به خود جلب کرده مثلاً به نقل از کشکول شیخ بهایی و بعضی دیگر آمده است که اگر همه کتب اسلامی از بین برود و فقط همین کتاب باقی باشد، جای تمام آنها را پر میکند و برخی دیگر در اطراف این کتاب کرامتها و واقعههایی غیبی و قدسی را بروز دادند... این کتاب تلخیص گردیدهی خود غزالی با نام کیمیای سعادت است که متنی کامل و موثق از تعالیم این عالم اهل سنت است.
یکی از بزرگان اهل سنت یعنی ابن جوزی که جزء مخالفین این عالم سنی و کتاب او بوده دربارهی این کتاب در کتاب -المنتظم-[1] میگوید: نگارش این کتاب در قدس شروع شده و در دمشق پایان یافته است. او این کتاب را براساس مذهب صوفیه به رشته تحریر درآورده است و در آن قوانین فقه را زیر پا گذاشته... در این کتاب برخی مطالب اخلاقی بیان گردیده است که با احکام فقهی مخالفت دارد... من اشتباهات زیادی را در این کتاب جمع آوری کرده و نام آن را –اعلام الأحیاء بأغلاط الاحیاء- گذاشتهام.[2] ابن جوزی در کتاب تلبیس ابلیس میگوید: غزالی در این کتابش آورده است که برخی از استادان که در آغاز، از ایستادن به عبادت و شبزندهداری احساس کسالت و خستگی میکردند، تمام شب را بر عکس و وارونه و بر روی سر به عبادت مشغول بوده تا عادت کرده و این روش آسانتر بود...[3] و باز ابن جوزی دربارهی نویسندهی این کتاب گفته است که عجیبتر از همه اینکه چگونه غزالی این چیزها را حکایت کرده و منکر آنها نشده است. البته چگونه میتوان منکر شد در حالی که خودش این سخنان را برای آموزش به دیگران آورده است مثلاً اگر شاگرد بیش از مقدار نیازش پول دارد از او گرفته و در راه خیر بکار برد تا خاطرش آسوده شود و این شاگرد توجه به مال دنیا نداشته باشد، و یا اگر خود بزرگ بینی بر او چیره شده به او دستور دهد تا به بازار برود و گدایی کند تا این صفت کذایی او را بشکند، و اگر تنبلی و کسالت در او عارض شد او را به بیت الخلاء و مکانهای کثیف فرستاده تا از این حالت دربیاید و...[4]
سپس ابن جوزی میگوید: در شگفتم از او که چگونه به کارهایی در این کتاب دستور میدهد که با دین اسلام سازگاری ندارد ابن جوزی در نهایت میگوید: اگر کسی این کتاب را به دقت بخواند، آن را بسیار زشتتر از آنچه که گفته مییابد چرا که نویسندهی این کتاب آوازخوانی، غنا، لهو و لعب، رقص و... را حلال دانسته و برای اثبات و تقویت مطالب خود و دیدگاه منحرفش، حلال بودن تمام این کارهای حرام را به پیامبر پاکیها نسبت داده است.[5] او در این کتاب لعن و نفرین بر یزید بن معاویه را که امام حسین(علیه السلام) را به قتل رسانید را جایز نمیداند.[6] یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. المنتظم، ابن جوزی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج17 ص125 شماره 3799.
[2]. تلبیس ابلیس، ابن جوزی، افست مکتبه التحریر، قاهره، مصر، ص352-363.
[3]. همان، ص352-363.
[4]. همان، ص352-363.
[5]. احیاء العلوم، غزالی، دارالقلم، بیروت، لبنان، ج2 ص257.
[6]. همان، ج3 ص120.
افزودن نظر جدید