مبالغه ابن تیمیه در رد احادیث صحیح بخاطر دشمنی با شیعه

  • 1396/11/15 - 06:41
کینه‌توزی و عداوت و دشمنی ابن تیمیه نسبت به شیعه، باعث شده که او در رد عقائد شیعه و احادیثی که شیعه برای اثبات حقانیتش از منابع اهل سنت شاهد می‌آورد آنچنان مبالغه و زیاده‌روی کند که حتی برخی احادیث صحیح را نیز منکر شود و همین امر سبب شده که حتی همفکرانش او را در انکار احادیث صحیح به باد انتقاد بگیرند.

ابن تیمیه بزرگترین تئوریسن وهابیت است. وی در آثارش از هیچ طعن و تحقیر و تکذیب و تکفیر نسبت به شیعه، دریغ نداشته و همواره در آثار خود بر طبل کفر و انحراف شیعه می‌کوبد. این کینه و دشمنی ابن تیمیه نسبت به شیعه، باعث شده که وی در غالب موارد از حد انصاف و واقعیت خارج شود و در موارد زیادی، به خاطر افراط در این دشمنی، حتی احادیث صحیحی را که دیگران آنها را صحیح می‌دانستند انکار و تکذیب و تضعیف کند.
او کتاب منهاج السنة را در رد کتاب منهاج الکرامة علامه حلی نوشته و در این کتاب در صدد برآمده تا تمام مدّعیات علامه حلی بر حقانیت عقائد شیعه را از ریشه برکند.
ابن حجر عسقلانی اذعان دارد که مبالغه ابن تیمیه در رد سخنان علامه حلی، منجر به تضعیف بسیاری از احادیث صحیح و نیز تنقیص مقام اهل بیت(علیهم‌السلام) گردید.
این عداوت و کینه‌توزی و دشمنی ابن تیمیه به قدری آشکار است که ابن حجر عسقلانی می‌نویسد: «آن کتابی را ابن تیمیه در ردّ احادیث منهاج الکرامة نوشته است مطالعه کردم و آن را همانگونه که علامه سبکی [در نقد ابن تیمیه] در کتاب الاستیفاء[1] گفته بود یافتم؛ ولی این ردّیه‌های ابن تیمیه [بر احادیث علامه حلی] را در نهایت تندروی و سختگیری یافتم...؛ او در ردیه‌هایش بسیاری از احادیث نیکو [صحیح و حسن] را _ که در حال تصنیف کتابش از گمان صحت این احادیث اطلاعی نداشته_ رد کرده است...؛ مبالغه و زیاده‌روی او در توهین به کلام علامه حلی، منجر به تنقیص و پائین آوردن علی(علیه‌السلام) شد که این نوشتار تحمل روشنگری در این مساله و ابراز نمونه‌هایش را ندارد».[2]

عثمانی حنفی در تعلیقه بر همین کلام ابن حجر می‌نویسد: «از احادیث صحیحی که ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه مردودش دانسته، حدیث "رد الشمس" برای علی(علیه‌السلام) است.[3] او وقتی دید علامه طحاوی این حدیث را حسن و ثابت[4] شمرده، با زبان تیز و کلام رها، به جرح علامه طحاوی پرداخت.[5] به خدا قسم درجه علامه طحاوی در علم حدیث بالاتر از هزاران نفر مثل ابن تیمیه است. ابن تیمیه خاک نعلین طحاوی هم نمی‌شود. پس به قول و گفتار امثال این تندروها احتجاج نمی‌شود مگر پس از تامل و اثبات شدن».[6]

ابن حجر در کتاب فتح الباری، در برابر ردیه‌ای که ابن تیمیه نسبت به حدیث مواخات (عقد اخوت و برادری پیامبر با علی علیهماالسلام) دارد می‌ایستند و اینگونه می‌گوید: «ابن تیمیه در کتاب ردّ بر ابن مطهر رافضی (علامه حلی)[7]، پیمان برادری بین مهاجرین خصوصا پیمان برادری پیامبر(صلّی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) را انکار نموده است[8]... و این انکار او، ردّ نصّ حدیث، به واسطه قیاس (باطل) و غفلت و جهل از حکمت پیوند برادری است»[9]

حتی ناصر الدین البانی مفتی مشهور وهابی که بسیار نزد وهابیت معتبر است در کتاب «سلسلة الاحادیث الصحیحة» در ذیل حدیث «و هو ولیّ کل مومن بعدی» بعد از آنکه این حدیث را صحیح می‌شمارد _ و تصحیح حاکم نیشابوری و ذهبی را نیز شاهد بر صحیح بودن این حدیث می‌آورد _ می‌نویسد: «واقعا از عجایب است که شیخ الاسلام ابن تیمیه جرأت یافته این حدیث را در کتاب منهاج السنه‌اش[10] انکار و تکذیب کند»[11] البانی سپس می‌نویسد: «دلیل تکذیب این حدیث را جز شتاب‌زدگی و مبالغه و زیاده‌روی او در ردّ بر شیعه نمی‌دانم».[12]

البانی در جای دیگر، پس از تصحیح حدیث غدیر نیز شبیه همین سخن را درباره ابن تیمیه بکار می‌برد و می‌گوید: «آنچه مرا بر این واداشت که سخن درباره این حدیث و صحت آن برانم، این بود که دیدم شیخ الاسلام ابن تیمیه قسمت اوّل حدیث را تضعیف نموده و قسمت دوم را نیز گمان کرده دروغ است.[13] و به نظر من، این از مبالغه‌ها و زیاده‌روی‌های اوست که نتیجه شتاب‌زدگی وی در تضعیف احادیث، پیش از جمع‎آوری طرق حدیث و دقت نظر در آن‌هاست».[14]

این، تنها دو نمونه از انتقادات علمی عالمان متعصب اهل سنت نسبت به تندروی‌های ابن تیمیه بود.

پی‌نوشت:
[1]. کتاب الاستیفاء فی الرَدّ علی المنهاج، مجموع اشعار تقی‌الدین سُبکی، فقیه شافعی و متکلم اشعری‌مذهب شهر دمشق در قرن هشتم و هم‌عصر ابن‌تیمیه است.
[2]. «وقد طالعت الرد المذكور فوجدته كما قال السبكي في الاستيفاء لكن وجدته كثير التحامل إلى الغاية في رد الأحاديث التي يوردها ابن المطهر وإن كان معظم ذلك من الواهيات والموضوعات لكنه رد في رده كثيرا من الأحاديث الجياد التي لم يستحضر حالة تصنيفه مظانها لأنه كان لاتساعه في الحفظ يتكل على ما في صدره والإنسان قابل للنسيان. ولزم من مبالغته لتوهين كلام الرافضي الإفضاء أحيانا إلى تنقيص علي وهذه الترجمة لا تحتمل إيضاح ذلك وإبراز أمثلته». لسان الميزان، أبوالفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلانی(م852ق)، المحقق: عبد الفتاح أبو غدة، ناشر: دار البشائر الإسلامية، چاپ اول، 2002م، ج8، ص551، متن کتاب
[3]. منهاج السنة النبوية فی نقض كلام الشيعة القدرية، تقي الدين أبوالعباس أحمد بن عبد الحليم، ابن تيمية الحرانی الحنبلی الدمشقی(م728ق)، المحقق: محمد رشاد سالم، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، چاپ اول، 1406ق-1986م، ج8، ص165، متن کتاب؛ و ج8، ص196، متن کتاب
[4]. حدیث ثابت حدیثی است که حجیت و اعتبار آن مفروغ عنه است و شامل حدیث صحیح و حسن می‌شود.
[5]. «وَالطَّحَاوِيُّ لَيْسَتْ عَادَتُهُ نَقْدَ الْحَدِيثِ كَنَقْدِ أَهْلِ الْعِلْمِ ; وَلِهَذَا رَوَى فِي " شَرْحِ مَعَانِي الْآثَارِ " الْأَحَادِيثَ الْمُخْتَلِفَةَ، وَإِنَّمَا يُرَجِّحُ مَا يُرَجِّحُهُ مِنْهَا فِي الْغَالِبِ مِنْ جِهَةِ الْقِيَاسِ الَّذِي رَآهُ حُجَّةً، وَيَكُونُ أَكْثَرُهَا مَجْرُوحًا مِنْ جِهَةِ [7] الْإِسْنَادِ لَا يَثْبُتُ، وَلَا يَتَعَرَّضُ لِذَلِكَ ; فَإِنَّهُ لَمْ تَكُنْ مَعْرِفَتُهُ بِالْإِسْنَادِ كَمَعْرِفَةِ أَهْلِ الْعِلْمِ بِهِ، وَإِنْ كَانَ كَثِيرَ الْحَدِيثِ، فَقِيهًا عَالِمًا». همان، ج8، ص195، متن کتاب
[6]. قال العثمانی الحنفی تعليقاً على كلام ابن حجر: «ومما رذّه ابن تيمية من الأحاديث الجياد في كتابه "منهاج السنة"، حديثُ ردِّ الشمس لعلي (ر). ولمّا رأى الطحاويَّ قد حسّنه وأثبته، جَعَلَ يَجرح الطحاوي بلسانٍ ذَلْقٍ وكلامٍ طَلْق. و أيمُ الله إن درجةَ الطحاوي في علم الحديث، فوق آلافٍ من مثل ابن تيمية. وأين لإبن تيمية أن يكون كتُرابِ نعليه! فمثلُ هؤلاء المتشدّدين لا يُحتج بقولهم إلا بعد التثبت والتأمل» جهت مشاهده تصویر اصل کتاب کلیک کنید.
[7]. مقصود از این کتاب رد، همان کتاب منهاج السنة است.
[8]. منهاج السنة، پیشین، ج4، ص32، متن کتاب؛ و ج5، ص71، متن کتاب؛ وج7، ص117، متن کتاب؛ و ج7، ص279، متن کتاب؛ ج7، ص360_364، متن کتاب؛ و ج7، ص 284، متن کتاب.
[9]. «وأنكر ابن تيمية في كتاب الرد على ابن المطهر الرافضي المؤاخاة بين المهاجرين وخصوصا مؤاخاة النبي (صلى الله عليه وسلم) لعلي ... وهذا رد للنصّ بالقياس وإغفال عن حكمة المؤاخاة». فتح الباری شرح صحيح البخاری، ابن حجر العسقلان، بیروت، دار المعرفة، 1379ق، ترقیم: محمد فؤاد عبد الباقی، تصحیح: محب الدين الخطيب، تعلیق: عبد العزيز بن عبد الله بن باز، ج7، ص271، متن کتاب
[10]. منهاج السنة النبوية، پیشین، ج7، ص391، متن کتاب؛ و ج5، ص35-36، متن کتاب
[11]. «فمن العجيب حقا أن يتجرأ شيخ الإسلام ابن تيمية على إنكار هذا الحديث وتكذيبه في " منهاج السنة " (4 / 104) كما فعل بالحديث المتقدم هناك». سلسلة الأحاديث الصحيحة وشيء من فقهها وفوائدها، أبوعبدالرحمن محمد ناصر الدين الألبانی(م1420ق)، ریاض، مكتبة المعارف، چاپ اول، ج5، ص263، متن کتاب
[12]. «فلا أدری بعد ذلك وجه تكذيبه للحديث إلا التسرع والمبالغة فی الرد على الشيعة». همان، ج5، ص264، متن کتاب
[13]. مجموع الفتاوى، ابن تیمیه، المحقق: عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، المدينة النبوية، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، 1416ق-1995م، ج4، ص417-418، متن کتاب
[14]. «فقد كان الدافع لتحرير الكلام على الحديث وبيان صحته أنني رأيت شيخ الإسلام ابن تيمية قد ضعّف الشطر الأول من الحديث، وأمّا الشطر الآخر فزعم أّنه كذب، وهذا من مبالغاته الناتجة في تقديري من تسرّعه في تضعيف الأحاديث قبل أن يجمع طرقها ويدقق النظر فيها». سلسلة الأحاديث الصحيحة، پیشین، ج ٤، ص ٣٤٤، متن کتاب

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.