خدا از دیدگاه پائولو کوئلیو چگونه موجودی است؟

  • 1396/11/06 - 14:59
ين خداشناسي شبه معنويت پائولو با خداشناسي در عرفان اسلامي تضادها و تفاوت‌هاي عميقي وجود دارد و وَراي ادعاهاي اين شبه معنويت مبني بر رساندن اعضاي فرقه به آرامش، عملاً ايمان به خداي خطاکار، ظالم، بي ‏حکمت، بي‌‏برنامه و... سالک را در اضطراب‏ و ترس‏ رها مي‏کند.

معنویت در نزد اندیشمندان شناخت خداوند و قرب به او است و سالک هدف را باید قرب به خداوند قرار دهد چرا که خداوند آفریننده جهان هستی است و دارای قدرت مطلق، علم، مهربانی، جباریت، خشم، جاودانگی، آمرزندگی، فرزانگی و غیره است.

در مكتب شبه معنوی پائولو، خدا محدود و ناقص معرفي شده و شناختش کاري عبث شمرده می‌شود.[1] پائولو خداوند را گاه خطاكار[2] اعلام کرده و گاه بي‏حكمت.[3] گاهي به خدا نسبت ظلم داده[4] و گاه او را در خلقت، بی‌‏برنامه[5] معرفي مي‏كند. خداي ترسيمي وي، «خدايي بي‏رحم است که همواره می‌‏سازد و ويران مي‏کند.»[6] وي معتقد به وجود چهره زنانه خداوند بوده و مي‏گويد: «يکي از چهره‏ هاي خداوند، چهره يک زن است.»[7] و «کليساي کاتوليک نيز چاره‏ اي ندارد که در آينده نزديک، اين چهرة مادينه خداوند را به رسميت بشناسد.»[8]

پائولو راه رسيدن به عشق خدا را در مبارزه کردن با خدا دانسته[9] و در رمان «کوه پنجم تجربه ايليا»[10] از زبان اين پيامبر بني‏ اسرائيل، مي‏گويد: «حالا که خدا ما را فراموش کرده، ما هم او را فراموش مي‏کنيم. پيش از اين، هدفم سرنگون کردن ايزابل بود و بازگرداندن اسرائيل. حالا در مبارزه با خدا مي‏خواهم اين شهر ويران شده را بازسازی کنم.»[11]

بين خداشناسي شبه معنويت پائولو با خداشناسي در عرفان اسلامي تضادها و تفاوت‌هاي عميقي وجود دارد و وَراي ادعاهاي اين شبه معنويت مبني بر رساندن اعضاي فرقه به آرامش، عملاً ايمان به خداي خطاکار، ظالم، بي ‏حکمت، بي‌‏برنامه و... سالک را در اضطراب‏ و ترس‏ رها مي‏کند. ضمن اينکه، در هيچ منطقي، مبارزه خداوند با بنده‏ اش قابل توجيه نيست.

پی‌نوشت:

[1]. كنار رود پيدرا نشستم و گريستم، صص150-151.
[2]. شيطان و دوشيزه پريم، ص 109
[3]. ورونيكا تصميم مي‌گيرد بميرد، پائولو كوئليو، ص 165
[4]. ورونيكا تصميم مي‌گيرد بميرد، صص 167 - 168
[5]. (كيمياگر 2، صص 174 – 175).
[6]. شيطان و دوشيزه پريم، ص 149.
[7]. کنار رود پيدرا نشستم و گريستم، صص 31 و 84.
[8]. زندگي و آثار پائولو کوئليو، شهاب شهرزاد، ص 38.
[9].(زهير، ص 100.
[10]. کوه پنجم، ص 230.
[11]. همان، ص 197.

تنظیم و تدوین