عرفان اسلامی دارای چه ویژگی است که آن را از دیگر عرفان‌ها و فرقه‌های نوپدید معنوی متمایز می‌کند؟

  • 1396/10/30 - 09:59
عرفان اسلامی در ابعاد علمی و عينی، از رهگذر بندگی و عبوديت شكل می‌گيرد و سير و سلوك در آن، نه برای رسيدن به كشف و كرامات و شطح و غيب‏گويی و پيدا كردن موقعيت اجتماعی و مريدپروری؛ بلكه تنها و تنها برای بندگی خدا انجام می‌شود.

عرفان اسلامی، عرفان توحید و ولایت است. عرفانی که در آن انسان عارف بار امانت الهی؛ یعنی ولایت مطلقه الهيه [1] را به دوش می‌کشد و در فرجام کار نیز از این نعیم الهی پرسش می‌شود که: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ. [2] عرفانی که سالک عارف را به مرز خلوص و فنا می‌کشاند و او جز خدا را نمی‌بیند، دارای مؤلفه‌ها و شاخصه‌هایی است که برخی از آنها عبارت‌اند از:
1. خدا محوری: عرفان اصیل اسلامی، عرفانی خدا محور است؛ یعنی خدا را محور حرکت درونی و سیر أنفُسی انسان می‌داند، برخلاف عرفان‌های بدون خدا که گرفتار نفسانیات انسان‌ها بوده و بر محور ابلیس حرکت می‌کنند.
2. ولایت‌گرایی: سالک إلی اللَّه در عرفان اصیل اسلامی «اهل ولایت» است؛ یعنی معرفت و محبت به انسان کامل معصوم و تعبّد و التزام عملی به سنّت را نصب العین خویش قرار می‌دهد.
3. نیاز به استاد: شهید مطهری می‌گوید: سالک برای رسیدن به توحید باید مراحل و منازلی را طی کند و در طی مراحل و مقامات محتاج پیر، راهنما و خضر طریق یا انسان کامل است که او را مراقبت نماید. [3] ایشان از جمله شرایط استاد را موارد زیر می‌دانند:
الف) جامع باشد.
ب) به مقام فنا رسیده باشد.
ج) صاحب نظر و دارای ولایت باطنی باشد.
د) اسلام شناس کامل باشد.
با توجه به شرايط فوق است كه بزرگان فرموده ‏اند: «اگر انسان عمری را در پيدا كردن استاد كامل صرف كند، جا دارد.»[4] كسانی مانند: آيت الله بهجت، ميرزا علی آقا قاضی طباطبايی، آيت الله شاه آبادی، ميزرا جوادآقا ملكی تبريزی و... كه همگی اهل فقاهت، اجتهاد و سلوك عميق عرفانی بوده‌‏اند، می‌توانند استاد راهنمای ما باشند.
4. شريعت گرايی: شرع به معنی «راه روشن» است. راه ورود به نهرها را نيز «شريعه» مي‏گويند، سپس اين كلمه در مورد اديان الهی و شرايع آسمانی به كار رفته است؛ زيرا راه روشن سلوك و سعادت در آن است، پس هرگاه شريعت در مورد آيين حق به كار برود، به خاطر آن است كه انسان را به سرچشمه وحی، رضايت الهی و سعادت جاودان كه همچون آب حيات است، مي‏رساند.[5]
عرفان منهای شريعت، عرفان منهای عرفان است و ضلالت و فساد به بار مي‏آورد و در نهايت موجب ندامت و پشيمانی می‌گردد. امام  علی (ع) فرمودند: «اَلَا وَ اِنَّ شَرَائِعَ الدِّينِ وَاحِدَةٌ وَ سُبُلَهُ قَاصِدَةٌ فَمَن أخَذَبِهَا لَحِقَ وَ غَنِمَ وَ مَن وَقَفَ عَنهَا ضَلَّ وَ نَدِمَ؛ آگاه باشيد که شرايع دين يکی است و راه‏‌های آن، همه معتدل، مستقيم و نزديک. هر که بدان چنگ زند، به کاروان حق پيوسته و بهره‏‌مند می‌شود و هر که از آن باز ايستد، گمراه و پشيمان مي‏گردد.»[6]
استاد جوادی آملی می‌فرمودند: «اگر عارفان در سير و سلوك تابع شريعت و ولايت اهل‏بيت باشند و راه صحيح را طی كنند، گوشه‏‌ای از علم شهودی انبيا و اوليا به آنها می‌‏‌رسد.»[7]
5. عقل گرايی و خردورزی: عرفان اسلامی برای عقل و خرد اصالت و اهميت قائل است و به بهانه «شهود» از «فهم» و به بهانه «عرفان» از برهان و استدلال گريزان نيست. به تعبير استاد مطهری: «در اسلام اصالت با عقل و معرفت عقلی است كه به واسطه آن و با چنين كليدی، انسان به دامان معرفت شهودی و معارف قلبی وارد می‌‏شود.»[8]
6. رياضت معقول، مشروع و معتدل: در عرفان عملی اسلام «رياضت» نقش مهمی داشته، حداقل بايد دارای سه ويژگی باشد تا درون انسان را نورانی و پاك گرداند: عقلانی باشد، شرعی باشد، معتدل باشد.
در زهد ناب اسلامی، نكات ذيل قابل تأمل و راه‏گشا می‌باشد:
الف) زهدورزی و عدم وابستگی به دنيا با بهره‌‏مندی از مواهب دنيوی به قدر كفاف و نياز منافات ندارد.
ب) سرچشمه رياضت اسلامی «شريعت» است كه رياضت معتدل، معقول و مقبول را در يك هندسه سلوكی تعريف شده ارائه می‌دهد.
ج) سنّت و سيره انسان كامل معصوم، الگوی جامع و كامل برای رياضت و زهدگرايی است.
د) رياضت و زهد، به معنی ترك وظايف فردی، خانوادگی و اجتماعی نيست.
ه) زهدورزی بايد آثاری چون: وظيفه‌‏گرايی، معنويت و نورانيت درونی، جهاد و مبارزه با انحراف‌ها و تحريف‌ها، كرامت نفس و فروتنی و... را داشته باشد.[9]
7. عبوديت: عرفان اسلامی در ابعاد علمی و عينی، از رهگذر بندگی و عبوديت شكل می‌گيرد و سير و سلوك در آن، نه برای رسيدن به كشف و كرامات و شطح و غيب‏گويی و پيدا كردن موقعيت اجتماعی و مريدپروری؛ بلكه تنها و تنها برای بندگی خدا انجام می‌شود. قرآن كريم با آية شريفة: «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ».[10] جهان‏بينی محدود صوفيانه و تفكرات خلوت‏گرايانه و بينش درون‏گرايانه محض را نقد، و عرفان را با انگيزه الهی بودن و قصد خدايی داشتن و برای خدا عمل كردن تأييد می‌كند.

پی‌نوشت:

[1] . تفسيرالميزان، علامه طباطبايي، ج 16، ص 342.
[2] . تكاثر/ 8.
[3] . مجموعه آثار، شهيد مطهري رحمه الله، ج 23، ص 27.
[4] . آسمان معرفت، حسن حسن زاده آملي، ص 26.
[5] . تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، ج 21، ص 268؛ تفسير الميزان، ج 5، ص 574 و ج 18، ص 252.
[6] . نهج البلاغه، خطبه 12.
[7] . دين شناسي، عبدالله جوادي آملي، ص 268.
[8] . مجموعه آثار، شهيد مطهري، ج 4، صص 961 - 960.
[9] . مجموعه آثار، شهيد مطهري،  ج 23؛ عليC در آينه عرفان، ناظم زاده قمي، صص 328- 281؛ تفسير موضوعي قرآن مجيد، جوادي آملي، ج 1، صص 171 – 190.
[10] . نور/ 37: «مرداني که تجارت و خريد و فروش آنها را از ذکر الهي غافل نمي‏کند.»

تنظیم و تدوین