توهین ابن تیمیه به حضرت زهرا
ابن تیمیه در تحلیل وقایع پس از رحلت پیامبر اکرم مینویسد: «هر عاقلی میداند، اگر کسی از حاکم چیزی بخواهد و به او داده نشود، او به حاکم غضب میکند؛ وقتی حاکم میگوید این حق تو نیست و آن را به همه مسلمانان اهدا میکند، در این صورت اگر شاکی غضب کند، هیچ مدحی برای او نیست، حتی اگر او در این حکم مظلوم هم باشد، غضبش برای دنیاست؛ در بین حاکمی که برای خود مصادره نکرده و کسیکه برای خود میخواهد، اتهام به کسی وارد است که چیزی را برای خود میخواهد. پس چگونه برخی این امر منطقی را معکوس کرده و این اتهام را به این حاکم کشاندهاند؟»[1] ابن تیمیه در توجیه کار خلیفه گفته که خلیفه که برای خودش نگرفته، ولی حضرت زهرا برای خود خواسته و دنیاطلب بوده، که در جواب او باید گفت اگر کسی حق خود را طلب کند، دنیاطلب است و شاکی چون دنبال حق است خود متهم است، که چرا دنبال دنیاست، با این استدلال دستگاه قضایی تمام شکایتها را مختومه کند، و دیگر کسی دنبال حقش، حتی در صورت ظلم حاکم نباید برود و اعتراض ننماید.
این استدلال چیزی جز توجیه یک عمل خلاف نیست.
او در ادامه توجیهاتش میگوید: «آن حاکم در برابر خواسته حضرت زهرا گفته خدا مرا منع نموده که این خواستهات را بدهم، و ایشان غضب کرده و این غضب در برابر عطا نکردن شبیه شدن به منافقین است که در آیه 58 سوره توبه، خداوند این صفت (که اگر به آنان عطا نشود، خشمگین میشوند) را برای منافقین آورده است و این غضب مدحی نیست که جاهلان برای مدح حضرت زهرا اینگونه استدلال کردهاند.»[2] در این قسمت نیز ابن تیمیه برای توجیه کردن فعل خلیفه واقعیات تاریخ را وارونه جلوه داده و به صورت غیر منطقی مطالبی سر هم کرده است.
عدهای از عالمان اهل سنت نیز نقل کردهاند که بعد از فتح خيبر، بزرگان و مالكين فدك و حوالى آن به حضور پيامبر رسيده، قرارداد صلحى را با ایشان امضا کردند كه نيمى از فدك براى آن حضرت و نیم ديگر مال خودشان باقى بماند. بعد از بازگشت به مدينه، جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و آيه شريفه «وَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً.[اسراء/26] حقوق خويشان و ارحام خود را ادا كن و فقرا و رهگذران بيچاره را به حق خودشان برسان و از اسراف و تبذير بپرهيز.» را بر آن حضرت خواند؛ سپس پيامبر خدا در مصداق ذو القربى (خويشان و اقوام) و حق حقوق آنها تامل نمود. مجدداً جبرئيل نازل شد و عرض كرد: خداوند مىفرمايد: «فدك را به حضرت فاطمه واگذار.» پيامبر(صلىاللهعليهوآله) نيز فاطمه (عليهاالسلام) را خواست و فرمود: «خداوند به من امر نموده كه فدك را به تو واگذار كنم» و بلافاصله ايشان در همان مجلس فدك را به فاطمه(عليها السلام) بخشيد.[3]
بنابراین فدک چندین سال در اختیار حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بوده و خلیفه از ایشان پس گرفته، پس حضرت زهرا چیزی از خلیفه طلب نکرده و به دنبال عطا نبوده که با منافقینی که به دنبال غنایم و عطا بیش از حق خود بودند قیاس شوند، ایشان عطایی نخواستند، بلکه از غصب ملک خود خشمگین بودند؛ آیا کسی از اهل سنت با منافق خواندن حضرت زهرا موافق است و دیدگاه سلفیه در مورد این سلف صالح (حضرت زهرا) چیست؟!
اینگونه سخن گفتن در مورد حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بسیار بیانصافی است که بگوید به دلیل ندادن عطایی که میخواسته، برای دنیا خشمگین شده، بلکه احقاق حق لازم است، ایشان که بسیار ساده میزیست و حتی در شب عروسی پیراهنش را صدقه میدهد، دنبال دنیا نیست.
کسی به قصد مدح، خشم و غضب حضرت زهرا را دلیل نیاورده است که مورد اتهام ابن تیمیه قرار گیرد، بلکه این خشم را دلیل بر غصب حق، و خشم پیامبر و خداوند دانستهاند که با روایات معتبر قابل اثبات است.
پینوشت:
[1]. « ثُمَّ مِنَ الْمَعْلُومِ لِكُلِّ عَاقِلٍ أَنَّ الْمَرْأَةَ إِذَا طَلَبَتْ مَالًا مِنْ وَلِيِّ أَمْرٍ فَلَمْ يُعْطِهَا [إِيَّاهُ] لِكَوْنِهَا لَا تَسْتَحِقُّهُ عِنْدَهُ، وَهُوَ لَمْ يَأْخُذْهُ وَلَمْ يُعْطِهِ لِأَحَدٍ مِنْ أَهْلِهِ وَلَا أَصْدِقَائِهِ بَلْ أَعْطَاهُ لِجَمِيعِ الْمُسْلِمِينَ، وَقِيلَ: إِنَّ الطَّالِبَ غَضِبَ عَلَى الْحَاكِمِ - كَانَ غَايَةَ ذَلِكَ أَنَّهُ غَضِبَ لِكَوْنِهِ لَمْ يُعْطِهِ مَالًا، وَقَالَ الْحَاكِمُ: إِنَّهُ لِغَيْرِكَ لَا لَكَ، فَأَيُّ مَدْحٍ لِلطَّالِبِ فِي هَذَا الْغَضَبِ؟ لَوْ كَانَ مَظْلُومًا مَحْضًا لَمْ يَكُنْ غَضَبُهُ إِلَّا لِلدُّنْيَا. وَكَيْفَ وَالتُّهْمَةُ عَنِ الْحَاكِمِ الَّذِي لَا يَأْخُذُ لِنَفْسِهِ أَبْعَدُ مِنَ التُّهْمَةِ عَنِ الطَّالِبِ الَّذِي يَأْخُذُ لِنَفْسِهِ، فَكَيْفَ تُحَالُ التُّهْمَةُ عَلَى مَنْ لَا يَطْلُبُ لِنَفْسِهِ مَالًا، وَلَا تُحَالُ عَلَى مَنْ يَطْلُبُ لِنَفْسِهِ الْمَالَ؟» منهاج السنه، ابن تیمیه، ج4، ص246.
[2]. «وَذَلِكَ الْحَاكِمُ يَقُولُ: إِنَّمَا أَمْنَعُ لِلَّهِ لِأَنِّي لَا يَحِلُّ لِي أَنْ آخُذَ الْمَالَ مِنْ مُسْتَحِقِّهِ فَأَدْفَعَهُ إِلَى غَيْرِ مُسْتَحِقِّهِ، وَالطَّالِبُ يَقُولُ: إِنَّمَا أَغْضَبُ لِحَظِّي الْقَلِيلِ مِنَ الْمَالِ. أَلَيْسَ مَنْ يَذْكُرُ [مِثْلَ] هَذَا عَنْ فَاطِمَةَ وَيَجْعَلُهُ مِنْ مَنَاقِبِهَا جَاهِلًا؟
أَوْ لَيْسَ اللَّهُ قَدْ ذَمَّ الْمُنَافِقِينَ الَّذِينَ قَالَ فِيهِمْ:
(وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ - وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ) [سُورَةِ التَّوْبَةِ: 58، 59] فَذَكَرَ اللَّهُ قَوْمًا رَضُوا إِنْ أُعْطُوا، وَغَضِبُوا إِنْ لَمْ يُعْطُوا، فَذَمَّهُمْ بِذَلِكَ، فَمَنْ مَدَحَ فَاطِمَةَ بِمَا فِيهِ شَبَهٌ مِنْ هَؤُلَاءِ أَلَّا يَكُونَ قَادِحًا فِيهَا؟» منهاج السنه، ابن تیمیه، ج4، ص246.
[3]. «فدك مال شخص پيامبر بود؟»
دیدگاهها
ح
1397/11/13 - 18:03
لینک ثابت
بن تیمیه فردی مالیخولیای بوده
واقفی
1397/11/27 - 19:48
لینک ثابت
کیه که ابن تیمیه ناصبی صفت
کامی
1399/10/13 - 02:21
لینک ثابت
بعضی قیاس بنفس میکنند امثال
شیعه
1400/10/18 - 23:11
لینک ثابت
واقعا که این مردک فرزند خلف
سلام
1403/06/14 - 19:43
لینک ثابت
لعنت الله علی ابن تیمیه الی
افزودن نظر جدید