تعریف و تمجید از خلیفه دوم آن هم در نهج البلاغه؟!

  • 1396/10/21 - 15:47
طرفداران سقیفه بنی‌ساعده در صدد برقراری رابطه‌ای صمیمی بین خلیفه دوم و حضرت علی(علیه السلام) هستند تا زشتی کار ایشان در مورد غصب خلافت و جانشینی رسول‌خدا را بپوشانند. آنها گمان می‌کنند که با جعل برخی از روایات می‌توانند وقایع حقیقی تاریخ را کتمان کنند و تاریخ را منحرف کرده و اذهان مردم را از اهل‌بیت رسول‌خدا دور کنند.

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ اخیرا در میان شبهات مطروحه علیه مذهب تشیع این زمزمه ها به گوش می رسد که بین امیرالمؤمنین و خلیفه دوم عمر بن خطاب رابطه‌ای صمیمانه و مودتی عمیق برقرار بود و این شیعه و روافض هستند که به خاطر کینه‌ایی که از خلفا دارند، درصدد ایجاد شکاف بین برترین صحابه رسول خدا هستند.
این افراد برای این ادعای خود به کلام حضرت علی(علیه السلام) استناد می‌کنند و می‌گویند حضرت در خطبه 228 نهج البلاغه فرمود: لِلَّهِ بِلَاد فُلَانٍ (بلاء فلان) فَقَد قَوَّم الأَوَدَ وَدَاوَي العَمَدَ وَ أَقَامَ السُّنَّةَ وَ خَلَّفَ الفِتنَةَ. ذَهَبَ نَقِيَّ الثَّوبِ قَلِيلَ العَيبِ أَصَابَ خَيرَهَا وَ سَبَقَ شَرَّهَا أَدَّي إِلَي اللَّهِ طَاعَتَهُ وَ اتَّقَاهُ بِحَقِّهِ. رَحَلَ وَ تَرَكَهُم فِي طُرُقٍ مُتَشَعِّبَةٍ لا يَهتَدِي فِيهَا الضَّالُّ وَ لا يَستَيقِنُ المُهتَدِي. خدا شهرهاي فلانی را بركت دهد و نگاه دارد كه (خدا او را در آنچه آزمايش كرد پاداش خير دهد كه) كجي ها را راست، و بيماري ها را درمان، و سنّت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله را به پاداشت، و فتنه ها را پشت سر گذاشت. با دامن پاك، و عيبي اندك، درگذشت، به نيكي هاي دنيا رسيده و از بدي هاي آن رهايي يافت، وظائف خود نسبت به پروردگارش را انجام داد، و چنانكه بايد از كيفر الهي مي ترسيد. خود رفت و مردم را پراكنده بر جاي گذاشت، كه نه گمراه، راه خويش شناخت، و نه هدايت شده به يقين رسيد.
در مورد این خظبه از دو دیدگاه می توان بحث کرد 1) از لحاظ بررسی سندی و اینکه اصلا این کلام از امیرالمومنین صادر شده است یا خیر 2) بررسی سخنان و سیره حضرت علی(علیه السلام) که در تضاد با این خطبه است.
ما به بررسی سندی این روایت کار نداریم چرا که ابن ابی الحدید معتزلی گفته است در نسخه‌ای از سید رضی دیده شده است که در ذیل کلمه« فلان» لفظ عمر نوشته شده است. در حالیکه اگر کلام مولا می‌بود باید در متن خطبه ذکر می‌شد.
اما آنچه که حائز اهمیت است این است که پذیرفتن اینکه حضرت علی(علیه السلام) در این خطبه به تمجید خلیفه دوم پرداخته باشد مشکل است چرا که با بسیاری از خطابات و رفتار های حضرت علی(علیه السلام) نسبت به خلفاء در تضاد است.
بهتر اهل‌سنت برای روشن شدن این مطلب به تاریخ رجوع کنند و در آنجا، دیدگاه حضرت علی برای آنها روشن خواهد شد.
ما در این مختصر به برخی از آن کلمات و وقایع تاریخی اشاره خواهیم کرد.
1) اميرالمؤمنين، خليفه دوم را انسانی دروغگو، خيانتكار، ستمگر، فاجر و ... مي‌داند پس چگونه ممکن است تعبیری آن چنانی  از او داشته باشد؟
مسلم نيشابوري در صحيح خود، نظر واقعی حضرت علی(عليه السلام) را درباره خليفه اول و دوم بيان كرده است. او به نقل از عمر بن خطاب آورده است: «ثمّ تُوُفِّي أبوبكر وأَنا وليُّ رسول‌الله(صلي الله عليه و آله و سلم) و ولي أَبي‌بكر فرأَيتُماني كاذبا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا.[1] پس از مرگ ابوبكر، من جانشين پيامبر و ابوبكر شدم، شما دو نفر مرا خائن، دروغگو حليه گر و گناهكار خوانديد.»
2) عبدالرزاق صنعاني نيز با سند صحيح از خليفه دوم نقل كرده است كه به عباس و علی (عليه السلام) گفته داست كه شما مرا ستمگر و فاجر مي‌دانيد.
خلیفه دوم گفته است: «ثم وليتها بعد أبي‌بكر سنتين من إمارتي فعملت فيها بما عمل رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) و أبو بكر و أنتما تزعمان أني فيها ظالم فاجر[2]من پس از ابوبكر دو سال حكومت كردم و روش رسول و ابوبكر را ادامه دادم؛ اما شما دو نفر مرا ستمگر و فاجر مي دانستيد».
اين اعتقاد واقعي اميرمؤمنان نسبت به خلفای قبل از خودش است كه اشكالي در سند و دلالت آن وجود ندارد.
فراتر از این موارد در کتاب صحیح بخاری و مسلم روایتی آمده است که نقل شده است که حضرت علی(علیه السلام) دوست نداشت چهره عمربن خطاب را ببیند.
بخاري و مسلم نقل كرده اند:«فأرسل إِلَي أبي‌بكر أَنِ ائتنا، و لا يأتنا أحَد معك، كراهيه لمحضر عمَر[3] علي (عليه السلام) پس از شهادت حضرت زهرا (عليها السلام) كسي را نزد ابوبكر فرستاد و او را به حضور طلبيد و سفارش نمود كه عمر را همراه خودش نياورد؛ چون آن حضرت دوست نداشت چهره خليفه دوم را ببيند».
در آخر و برای اتمام حجت، به کلام حضرت در خطبه شقشقيه اشاره می کنیم. حضرت در این خطبه که در واقع شکواییه‌ ایشان در مورد ماجرای سقیفه و خلافت ابوبکر، عمر و عثمان است، می فرمایند: «فصيَّرها في حوزه خَشنَاء يَغلُظُ كَلمُهَا وَ يَخشُن مَسُّهَا وَ يَكثُر العِثارُ فِيهَا وَ الاعتِذَارُ مِنها. فَصاحبها كراكب الصَّعبَه إِن أَشنق لَها خَرم و إِن أَسْلَس لَها تَقَحَّم. فَمُنِيَ النَّاسُ لَعَمرُ اللَّهِ بِخَبط و شماسٍ وَ تَلَوُّن وَ اعتِرَاض... [4] سرانجام اوّلي حكومت را به راهي در آورد، و به دست كسي (عمر) سپرد كه مجموعه اي از خشونت، سختگيري، اشتباه و پوزش طلبي بود. مانند زمامداري كه بر شتري سركش سوار است، اگر عنان محكم كشد، پرده هاي بيني حيوان پاره مي شود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط مي كند. سوگند به خدا مردم در حكومت دومي، در ناراحتي و رنج مهمّي گرفتار آمده بودند، و دچار دو رويي ها و اعتراض ها شدند».
و کلام آخر اینکه شبهه افکنان را به وجدانهای خفته شان می سپاریم و خودشان قضاوت کنند که حضرت علی ایی که حتی حاضر نبود به سیره خلفای قبل از خودش عمل کند چگونه راضی می شود که از کسانی که ظلمی بزرگ در حقش روا داشتند، و به خانه اش هجوم آوردند تعریف و تمجید نماید؟

پی‌نوشت:
[1]. صحيح مسلم، مسلم نیشابوری، دار إحياء التراث العربي، بيروت: ج 3، ص 1378، ح 1757.
[2]. المصنف في الأحاديث والآثار، ابن ابی شیبه، مکتبه الرشد، ریاض: ج 5، ص 469، ح9772.
[3].صحيح بخاري، محمد بن اسماعیل بخاری، دارابن کثیر، بیروت: ج 4، ص 1549، ح3998،
صحيح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری، داراحیاء التراث العربی، بیروت: ج 3، ص 1380، ح1759
[4]. نهج البلاغه، سید رضی، خبه شماره3

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.