دو رویی شوقی افندی از زبان کاتب عبدالبهاء!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از آفتهایی که میتواند جامعه را به تباهی بکشاند و پایههای وحدت اجتماعی را متزلزل سازد، آسیب بزرگی به نام «نفاق و دورویی» است. از اینرو پیشوایان الهی به دوری گزینی از این پدیدهی شوم هشدارهای جدی دادهاند. همچنان که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خصوص چنین افرادی فرمودهاند: «احذروا أهل النفاق فأنَّهُم الضالُّون المُضلّون، الزّالون المزّلون، قُلوبُهم دویة و سحافهم نقیّه؛[1] از منافقان برحذر باشید، چه این که آنان هم گمراهند و هم گمراهگر، هم خود لغزیدهاند و هم لغزاننده دیگرانند، درونشان بیمار است و برونشان بی عیب و سالم مینماید.»
اما جالب است بدانیم سرکردگان فرقهی ضالّهی بهائیت که خود را پیشوایانی الهی میپنداشتند، همواره به این صفت زشت آراسته بودند! همچنان که جناب صبحی مهتدی (مبلّغ سرشناس پیشین و کاتب مخصوص عبدالبهاء) در این خصوص، در مورد شوقی افندی، مینویسد: «سالی چند ماه در سوئیس به خوشی بی آنکه با کسی از پیروانش دیدن کند روزگار میگذراند و برای زمستان سری به حیفا میزند. تا در اروپا است، زندگی و روش کار و چگونگی آمیزش با مردم مانند یکی از پولداران اروپایی است، ولی همین که پا به حیفا میگذارد خود را دگرگون میکند، کلاه سیاه بر سر میگذارد و جامه (لباس) دراز میپوشید».[2]
پینوشت:
[1]. تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، محقق: سیدمهدی رجائی، قم: دار الكتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410 ق، ص 164.
[2]. فلاحتی ـ فاطمی نیا، دیدار با تاریکی، تهران: عابد، 1390، ص 64، به نقل از: فضلالله مهتدی، پیامبر پدر، ص 415.
افزودن نظر جدید