پاسخی دندانشکن به ابنتیمیه
ابنتیمیه با سخنان مبهم و دو پهلوی خود درباره مسأله زیارت قبر نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) و تشکیک در مشروعیت و مأجور بودن کسانیکه به زیارت قبر شریف آن حضرت میروند، به تشویش اذهان عمومی مسلمانان پرداخت و جرقه فتنهای را زد که شعلههای آن تابه امروز دامنگیر مسلمانان میباشد و کشورهای اسلامی در آتش همان فتنه میسوزند.[1]
این در حالی است که احادیث فراوانی با طرق متعدد و مضامین مختلف از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره تعظیم و بزرگداشت و زیارت قبر مطهّر آن حضرت وارده شده است که همه راویان این روایات توسط علمای جرح و تعدیل اهلسنت توثیق شدهاند. در این مقاله به چند مورد از آنان اشاره مینماییم تا باطل بودن ادعای ابنتیمیه روشن شود.
- عبد الله بن عمر میگوید: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «من زار قبری فقد وجبت له شفاعتی[2] کسیکه به زیارت قبر من بیاید، بر من واجب است که او را شفاعت کنم.» این حدیث را بسیاری از محدثین و علمای اهلسنت در کتابهای خود نقل کردهاند.
- عبدالله بن عمر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند که آن حضرت فرمودند: «من جاءنی زائرا لا یعلمه (لا یحمله، لا یهمه) حاجة إلّا زیارتی، کان حقّا علیّ أن أکون له شفیعا یوم القیامة[3] هر کس فقط به انگیزه زیارت قبر من به مدینه بیاید، بر من لازم است که در روز قیامت شفیع او باشم.» این حدیث را بیش از شانزده نفر از علمای بزرگ اهلسنت در کتابهای خود ذکر کردهاند.
- عبدالله بن عمر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند که آن حضرت فرمودند: «من حجّ فزار قبری بعد وفاتی کان کمن زارنی فی حیاتی[4] هر کس اعمال حج را به جا آورد و سپس قبر مرا زیارت کند، مانند کسی است که در زمان حیاتم مرا زیارت کرده است.» علامه امینی نام 25 نفر از علمای اهلسنت را که این حدیث را در کتابهای خود نقل کردهاند، ذکر میکند.
عبدالله بن عمر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند که آن حضرت فرمودند: «من حجّ البیت و لمیزرنی فقد جفانی[5] اگر مسلمانی به حج مشرف شود و خانه خدا را زیارت کند، اما به زیارت قبر من نیاید، در حق من جفا نموده است.» بساری از علما و حافظان حددیث اهلسنت این روایت را نیز در کتابهای خود نقل کردهاند. جهت آشنایی بیشتر با راویان و منابع حدیث مذکور به کتاب شریف «الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب.» مراجعه شود.[6]
پینوشت:
[1]. «بل الأحادیث المذکورة فی هذا الباب کلّها أحادیث ضعیفة... .» مجموعة الفتاوی، ابنتیمیه حنبلی، مؤسسة دارالوفا، ج 26، ص 83.
[2]. سنن دارقطنی، دارقطنی، عالم الکتب، بیروت، ج 2، ص 278.
[3]. المعجم الکبیر، طبرانی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 12، ص 225.
[4]. المعجم الکبیر، طبرانی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 12، ص 310.
[5]. کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، متقی هندی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 5، ص 135.
[6]. الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، علامه امینی، مرکز الغدیر للدراسات الإسلامیة، قم، ج 5، ص 143 ـ 152
افزودن نظر جدید