تایید پیامبر و ستایش شیطان

  • 1396/09/23 - 11:21
یکی از کارهایی که حنابله درباره علمای خود انجام داده‌اند، غلو نسبت به آن‌ها می‌باشد، که با این داستان‌های دروغین قصد بزرگ نمودن پیشوایان خود را دارند؛ اما شیعیان که روایات فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و سایر ائمه (علیهم السّلام) که صحیح بوده و بزرگان فرقه‌های مختلف اسلامی نقل نموده‌اند را بیان می‌کنند، به غلو متهم می‌شوند.

یکی از کارهایی که حنابله در کتب خود درباره پیشوایان و علمای خود انجام داده‌اند، غلو نسبت به آن‌ها می‌باشد، که با این داستان‌های ساختگی و دروغین قصد بزرگ نمودن پیشوایان خود را دارند؛ اما شیعیان که روایات فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و سایر ائمه (علیهم السّلام) که صحیح بوده و بزرگان فرقه‌های مختلف اسلامی نقل نموده‌اند را بیان می‌کنند، به غلو متهم می‌شوند.

حنابله در مورد یکی از بزرگان خود به نام ـ ابوالقاسم جنید بن محمد بن جنید، نهاوندی‌الاصل که حدود سال 220 هجری قمری در بغداد متولد شده و در شوال 298 هجری قمری همزمان با شب نوروز در بغداد از دنیا رفت و در قبرستان شونیزیه واقع در غرب بغداد کنار قبر دایی خود سری سقطی، به خاک سپرده شد ـ به غلو پرداخته‌اند. جنید بن محمد که بنا به اعتراف خودش بیشترین بهره و استفاده را از اشعار یک زن آواز‌خوان برده است[1]، مورد تکریم و تجلیل بزرگان حنابله قرار گرفته و در مورد او به غلو پرداخته‌اند که در این مقاله به دو نمونه از آنان اشاره می‌نماییم.

- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و تایید جنید بن محمد؛ سری سقطی، دایی جنید بن محمد، به او پیشنهاد سخنرانی و موعظه مردم را داد اما جنید بن محمد خودش را شایسته این مقام ندانسته و پیشنهاد دایی خود را نپذیرفت. شب هنگام در عالم خواب، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را خواب دید. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود: برای مردم سخنرانی کن و آنان را موعظه کن. جنید بن محمد روز بعد به دیدار دایی خود رفت. دایی جنید بن محمد به او گفت: حرف مرا گوش نکردی تا این که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به تو دستور داد.[2]

- ستایش شیطان از جنید بن محمد؛ جنید بن محمد شیطان را در خواب دید و به او گفت: ای دزد! این جا چه کار داری؟ شیطان به تعریف جنید پرداخته و گفت: اگر همه مردم مثل تو بودند، دزد بودن من هیچ نفعی به حال من نداشت.[3]

پی‌نوشت:

[1]. «ما انتفعت بشیء کانتفاعی بأبیات سمعتها من جاریة تغنّی بها فی غرفة و هی قول... .» البدایة و النهایة، ابن کثیر دمشقی سلفی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 11، ص 122.
[2]. «قال له خاله سری السقطی: تکلّم علی الناس و کان فی قلبی حشمة من الکلام علی الناس، فإنّی کنت أتّهم نفسی فی استحقاقی ذلک، فرأیت لیلة فی المنام رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و کانت لیلة الجمعة، فقال لی: تکلّم علی الناس. فانتبهت و أتیت باب السری قبل أن أصبح، فدققت الباب. فقال لی: لم تصدقنا حتّی قیل لک، فقعدت فی غد للناس... .» وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ابن خلکان، دار صادر، بیروت،  ج 1، ص 347.
[3]. «رأیت إبلیس فی النوم، فقلت: یا لص! إیش مقامک هاهنا؟ فقال: و إیش ینفعنی قیامی لو أنّ الناس کلّهم مثلک ما نفعتنی لصوصیّتی شیئا.» تاریخ بغداد أو مدینة السلام، خطیب بغدادی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 7، ص 246.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.