ادعای نسخ اسلام با استناد به مکاشفات یوحنا !

  • 1396/10/02 - 22:03
جناب عبدالبهاء در دلیل‌تراشی خود بر حقانیت پیشوایان بهائی، به بخشی از کتاب مقدس مسیحیان متوسل شده است. وی با انجام ضرب‌های متعدد و تصاعدی، تلاش نموده تا دلیلی بر حقانیت خود بتراشد. اما به راستی عبدالبهاء با چه حقی اقدام به تأویل نصوص الهی می‌کند و به راستی که تا چه حد دلایل حقانیت بهائیان سبک است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه‌ی بهائیت که پایه‌های حقانیت خود را بر تأویل‌های سُست استوار ساخته، برای اثبات حقانیت خود، به سراغ تأویل متون کتب مقدس مسیحیان نیز رفته است. همچنان که در باب یازدهم مکاشفات یوحنا می‌خوانیم: «و گروهی از اقوام و قبائل و زبان‌ها و امت‌ها، بدن‌های ایشان را سه روز و نیم نظاره می‌کنند ولی اجازه نمی‌دهند که بدن‌های ایشان را به قبر سپارند».[1]
از این‌رو جناب عبدالبهاء در تأویل این جمله می‌گوید: «چنان‌چه از پیش بیان شد که به اصطلاح کتب مقدسه، سه روز و نیم عبارت از سه سال و نیم است، و سه سال و نیم عبارت از چهل و دو ماه، و چهل و دو ماه عبارت از هزار و دویست و شصت روز است، و هرروز به نص کتاب مقدس عبارت از یک سال است؛ یعنی هزار و دویست سال جسد ایشان را نظاره می‌کنند یعنی شریعت الله را تماشا می‌کنند و تمام می‌شود».[2]
اما همان‌گونه که روشن است، پیشوای بهائیان برای اثبات آیین ساختگی‌شان، ناچار به استناد به کتاب تحریف شده‌ی انجیل شده و با انجام ضرب و تقیسم‌های مضحکانه، به خیال خود دلیلی بر حقانیت بهائیت ساخته است. وی آن قدر عدد «سه روز و نیم» را تصاعدی ضرب می‌کند تا بلاخره به عدد مورد نظر خود می‌رسد.
این استدلال جناب عبدالبهاء ما را به یاد ادعاهای علی‌محمد شیرازی می‌اندازد که مثلاً می‌گفت من همان نورم که بر طور تجلی نمود؛ اما وقتی از او می‌پرسیدند از کجا معلوم نورِ تو بوده، جوابی نداشت و تنها با تأویل‌های سبک و انطباق اسم خود بر حروف ابجد جواب می‌داد.[3]
آری؛ جناب عبدالبهاء در حالی بدون هیچ دلیلی اقدام به تأویل انجیل، آن هم به سلیقه‌ی خود می‌کند که پیش‌تر پیامبرخوانده‌ی بهائیان، آنان را از هرگونه تأویل نصوص الهی منع کرده بود؛ همچنان که در کتاب اقدس گفته است: «إنّ الَّذی یأَوّلُ ما نُزِّلُ مِن سَماءِ الوَحی و یخرُجُه عَن الظاهر إنَّه مِمَّن حرَّف کلمةالله و کانَ مِنَ الأخسرین فی کتابٍ مبین [4]؛ هرکس که کلام الهی را تأویل کند و از معنای ظاهری آن بیرون برد، کلام خدا را تحریف کرده و در کتاب مبین، از زیانکارترین افراد خواهد بود».
اما اگر به راستی تنها دلیل حقانیت پیشوایان بهائی نوشته‌‌های آنان است،[5] چگونه می‌توان اعتقادات خود را بر پایه‌ی سخنان پوچ‌ آنان بنا نهاد؟!

پی‌نوشت:

[1]. کتاب مقدس، مکاشفات یوحنا، باب 11.
[2]. عباس افندی، مفاوضات، مصر: فرج‌الله زکی الکردی، 1920 م، ص 41.
[3]. ر.ک: زعیم الدوله تبریزی، مفتاح باب الأبواب، ترجمه: حسن فرید گلپایگانی، بی‌جا: انتشارات فراهانی، چاپ سوم، 1346 ش، ص 137.
[4]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 102.
[5]. اشراق خاوری، رحیق مختوم، تهران: مؤسسه‌ی مطبوعات امری، 131-130 بدیع، ج 1، ص 285.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.