توصیف خداوند

  • 1396/08/13 - 09:52
اعتقاد به جسمانیت خداوند موضوعی است که بدون در نظر گرفتن پیامدهای منفی آن از سوی بعضی فرقه هایی که خود را منسوب به اسلام می‌دانند نشر می‌شود.

اعتقاد، پایه و اساس هر موضوعی است و در واقع این اعتقاد است که به هدف انسان سمت و سو می‌دهد. در مسئله دین، اعتقاد مهمترین باوری است که برای رسیدن به یک هدف مقدس تعیین مسیر می‌کند. باورهای صحیح و باورهای ناصحیح در این مقوله انسان را در دو مسیر متفاوت قرار می‌دهد که به سرنوشت انسان می‌انجامد. شاید بتوان گفت اولین موضوع اعتقادی شناخت خداوند و آفریدگار است؛ او که انسان و همه عالم را آفرید و همه چیز در دست قدرت اوست. بنابراین موضوع خداشناسی و برشمردن صفات پروردگار بسیار مهم و نقش آفرین خواهد بود. در معرفی خداوند می‌بایست از مولفه‌هایی که قرآن به عنوان راه گشا در اختیار ما قرار داده است بهره ببریم که از جمله آن آیه «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ [انعام/103] چشم‌ها او را در نمى‌يابد، ولى او چشم‌ها را در مى‌يابد و او نامرئى و دقيق و باريك بين و آگاه است» است. از این آیه مواردی مانند عدم تجسیم و جسم بودن خداوند را می‌توان استنباط نمود چرا که آنچه با چشم قابل رویت باشد در زمره مادیات خواهد بود و از خواص ماده، احتیاج، عمر فانی و... خواهد بود که با ذات باری تعالی سازگار نیست.
متاسفانه یکی از علمای بزرگ مورد قبول وهابیت در علم رجال شمس الدین ذهبی است که آورده است: «ابن عباس گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پروردگارش را در شمائل جوانی با صورتی بی مو با پوششی از لؤلؤ  و با قدمها و پاهایی سبزه و گندمگون مشاهده کرد.» [1]
متاسفانه ایشان با ترسیم چنین صفاتی که دال بر جسمانیت خداوند است، پروردگار عالمیان را در حد یک بشر معمولی تنزل داده‌اند.
آیا به راستی چنین خدایی قابلیت و شانیت پرستش دارد؟
پی‌نوشت:
[1]. ذهبی، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، دار الکتب العلمیه، بیروت 1995، ج2،ص363

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.