در مسیحیت مردن یعنی خوابیدن در این دنیا و باز کردن چشم در دنیای دیگر یعنی یک انتقال پر از آرامش چون گناهان افراد در آن دنیا به خاطر فدا شدن مسیح بخشیده شده است ولی در اسلام برای رسیدن به آرامش آن دنیا باید دائم عزاداری کنیم و اعمال سختی را انجام دهیم تا ش
مسیحیت دین آرامش است بدلیل اعتقاد قطعی به آمرزش در آخرت و لی مسلمانان همیشه در ناراحتی و اضطراب هستند.
الف: آیا هر ترسی مذموم است؟ ترس از خدا چطور؟
پطرس می گوید: «بلکه از هر امّتی، هر که از او ترسد و عمل نیکو کند، نزد او مقبول گردد.» (اعمال رسولان 10: 35)، پولس می گوید باید همیشه نسبت به عاقبت خود نگران باشیم : عبر انیان 4: 1 «پس بترسیم مبادا با آنکه وعده دخول در آرامی وی باقی میباشد، ظاهر شود که احدی از شما قاصر شده باشد... 13 در آفرینش چیزی نیست که از خدا پوشیده بماند. همهچیز در برابر چشمان او برهنه و روباز است و همه ما باید حساب خود را به او پس بدهیم.»دوم قرنتیان 7: 1 « ای عزیزان، این وعدهها به ما داده شده است، پس ما چقدر باید خود را از هر چیزی که جسم و جان ما را آلوده میسازد پاک کنیم و با خداترسی خود را کاملاً مقدّس سازیم.» همچنین در مکاشفه یوحنا 15: 4 آمده:« کیست که از تو نترسد، خداوندا...» پس ترس از خدا و عاقبت خود ترسی مذموم نیست.
ب:کیفیت مرگ برای افراد مختلف بسته به کمالات روحی ایشان متفاوت است نگاه شما به اسلام و عقاید اسلامی نگاه جامعی نیست. مرگ در نگاه یک مومن نجات از زندان و رسیدن به لقاء باری تعالی و ائمه اطهار علیهم السلام و ساحل آرامش است. نه تنها مرگ برای او ناگوار نیست بلکه از عسل شیرین تراست( کافی ج3ص 630)، (ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول ص 53 و 363)
ج: آیا آرامش داشتن نشانه حقانیت و یا برتری یک عقیده است؟ در این صورت بوداییان ، هندوها و مرتاض ها که بر تمرکز و آرامش تاکید فراوان دارند از مسیحیت برتر هستند. حتی مادیون که منکر خدا ، جهان پس از مرگ و عذاب هستند ادعا دارند که بدون این اعتقادات زندگی راحت تری دارند نیز باید برتر از مسیحیت باشند.
ب: اینکه اسلام دین گریه و اضطراب است ادعایی بی اساس است ، در ضمن هر گریه ای نشانه اضطراب نیست چه بسا گریه ای از روی شوق و عشق به معبود یا محبوب باشد.
د: بنابر آموزه های اسلامی مومن باید بین خوف و رجا باشد خوف از نقص اعمال و قصور و خطاهایش و امید به فضل بی نهایت و مهربانی خداوند متعال و شفاعت اولیای الهی . لذا یاس و نا امیدی در اسلام از گناهان کبیره به حساب می آید. ولا تایئَسُوا مِنْ رَوح اللَّهِ إنّهُ لا یایئَسُ مِنْ روحِ اللَّهِ الا القومُ الکافِروُن(یوسف 87) و نومید مباشید از رحمت خدا؛ چه تنها کافران از رحمت خداوند، نا امیدند.
از دیدگاه اسلام مومن باید بین دو کفه خوف و رجا رشد کند و هیچکدام بر دیگری سنگینی نداشته باشد چرا که اگر امید بیشتر از خوف شد باعث غفلت و افتادن در دام شیطان میشود و اگر خوف بیشتر از امید شد باز موجب نا امیدی و یاس از رحمت و عدم توجه واقعی به سوی خدا بلکه متهم نمودن خدا به عجز از رحمت و مغفرت و باعث کفر میگردد حتی در برخی موارد می توان گفت که کفه امید در عین تساوی با کفه خوف، بسیار سنگین تر است قرآن کریم در سوره زمر آیه 53 می فرماید:«قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم بگو ای بندگان من که به در باره خودتان اسراف کرده اید از رحمت خدا نا امید نشوید همانا خدا تمام گناهان را می بخشد همانا او بخشنده و مهربان است» خداوند متعال در سوره فرقان آیه70 حتی وعده می دهد که گناهان توبه کاران به حسنات تبدیل می کند: «کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار نیکو کند، خداوند، بدی های آنان را به نیکی ها مبدّل می کند». این خوف و رجا در کنار هم باعث می شود تا انسان علاوه بر رعایت حدود الهی و داشتن زندگی سالم و پاک از رحمت پروردگار نیز نا امید نباشد .
ه: آیا فدا شدن مسیح به این معنا است که شما در این دنیا هر گناهی را می خواهید با آرامش خاطر می توانید انجام دهید و هیچ مراقبه وتوبه ای در دنیا نداشته باشید؟
اگر چنین است چرا در انجیل سفارش های متعدد به زندگی پاک و مراقبت و دوری از گناهان شده و توبه و انابه دارد؟ همچنین تلاش برای زندگی سالم مطابق شأن ایمان داران که البته کاری بسیار سخت و طاقت فرسا است. توصیه شده.
عیسی ع می فرمایند، چشمی که گناه می کند و پایی را که به خطا می رود نابود کن تا از آتش جهنم در امان باشی:
متی 5: 29 پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، از آنکه تمام بدنت در جهنّم افکنده شود.
مرقس 9: 45 و هرگاه پایت تو را بلغزاند، قطعش کن زیرا تو را مفیدتر است که لنگ داخل حیات شوی از آنکه با دو پا به جهنّم افکنده شوی، در آتشی که خاموشی نپذیرد؛
حضرت عیسی سفارش می کنند که در همه حال مواظب باشید که سبب گناه نشوید و حتی گناه کاران را توبیخ نمایید تا توبه کنند .
لوقا17: 1- 5«آنگاه به شاگردان خود گفت: «از لغزشها گریزی نیست، امّا وای بر کسی که آنها را سبب گردد.او را بهتر آن میبود که سنگ آسیایی به گردنش بیاویزند و به دریا افکنند تا اینکه سبب لغزش یکی از این کوچکان شود. پس مراقب خود باشید. اگر برادرت گناه کند، او را توبیخ کن، و اگر توبه کرد، ببخشایش. اگر هفت بار در روز به تو گناه ورزد، و هفت بار نزد تو بازآید و گوید: ”توبه میکنم،“ او را ببخشایید. رسولان به خداوند گفتند: «ایمان ما را بیفزا!» پطرس قدیس در رساله دوم پطرس باب دوم (1-22) می گوید: اگر کسی بعد از ایمان مسیح گناه کند وضع او بد تر از قبل از ایمان اوست و اگر کسی بگوید بعد از ایمان عذابی نیست نبی کاذب است.
«و[معلمین دروغین] میگویند: “کسی که نجات یافته، آزاد است هر کاری میخواهد بکند و هیچ کار او گناه بحساب نخواهد آمد.” درحالیکه خودشان نیز آزاد نیستند بلکه اسیر شهوات میباشند، زیرا انسانی که تحت تسلط چیزی است، اسیر آن میباشد. هرگاه کسی با شناخت خداوند و نجات دهندهمان عیسی مسیح، از ناپاکیهای این دنیا رهایی یابد، ولی بعد از آن، بار دیگر اسیر آن آلودگیها گردد، وضعش بدتر از سابق میشود.اگر چیزی درباره مسیح نمیدانست، برایش بهتر بود از اینکه مسیح را بشناسد و سپس به احکام مقدسی که به اوسپرده شده است، پشت پا بزند.(19-21)
عیسی ع شرط ورود به ملکوت خدا را دوری از گناهان می داند:
انجیل متی 18 : 3- 2 « عیسی طفل کوچکی را صدا زد و او را به میان شاگردان آورد، و گفت : «تا از گناهانتان دست نکشید و بسوی خدا باز نگردید و مانند بچه های کوچک نشوید، هرگز نخواهید توانست وارد ملکوت خدا گردید.
حضرت عیسی ع می فرمایند باید از خدا بتر سید: متی 10: 28 «...از او بترسید که قادر است بر هلاک کردن روح و جسم را نیز در جهنّم.»
شرط نجات فقط پذیرش پسر نیست بلکه روح است و کسی که منکر روح شود اصلاًَ آمرزیده نمی شود.
متی 12: 32 و هرکه برخلاف پسر انسان سخنی گوید، آمرزیده شود امّا کسی که برخلاف روحالقدس گوید، در این عالم و در عالم آینده، هرگز آمرزیده نخواهد شد. مرقس 3: 29 لیکن هر که به روحالقدس کفر گوید، تا به ابد آمرزیده نشود، بلکه مستحقّ عذاب جاودانی بُوَد.
افراد پولدار به سختی وارد ملکوت الهی می شوند:
متی 19: 24 و باز شما را میگویم که گذشتن شتر از سوراخ سوزن، آسانتر است از دخول شخص دولتمند در ملکوت خدا.
پولس می گوید: ملکوت خدا فقط با زبان بدست نمی آید و عمل نیک هم لازم است. اول قرنتیان 4: 20 « زیرا ملکوت خدا به زبان نیست بلکه در قوّت است.»
اول قرنتیان 6: 9-10 آیا نمیدانید که ظالمان وارث ملکوت خدا نمیشوند؟ فریب مخورید، زیرا فاسقان و بتپرستان و زانیان و متنعمّان و لوّاط و دزدان و طمعکاران و میگساران و فحّاشان و ستمگران وارث ملکوت خدا نخواهند شد.
افسسیان 5: 5 زیرا این را یقین میدانید که هیچ زانی یا ناپاک یا طمّاع که بتپرست باشد، میراثی در ملکوت مسیح و خدا ندارد.
افسسیان 5: 3 امّا زنا و هر ناپاکی و طمع در میان شما هرگز مذکور هم نشود، چنانکه مقدّسین را میشاید.
رومیان 13 : 13-14 بیایید آنگونه رفتار کنیم که شایستۀ کسانی است که در روشنایی روز بهسر میبرند. پس اوقات خود را در بزمها و میگساری و هرزگی و عیاشی و جدال و حسد سپری نکنیم، بلکه عیسی مسیحِ خداوند را در بر کنید و در پی ارضای امیال نفس خود مباشید. کتاب مقدس سفارش می کند برای اینکه به خدا نزدیک شوید و گناهان شماآمرزیده شود گریه و زاری کنید.
رساله یعقوب4 : 10- 8« به خدا نزدیک شوید، که او نیز به شما نزدیک خواهد شد. ای گناهکاران، دستهای خود را پاک کنید، و ای دو دلان، دلهای خود را طاهر سازید. به حالِ زار بیفتید و نُدبه و زاری کنید. خندۀ شما به ماتم، و شادی شما به اندوه بدل گردد.در حضور خدا فروتن شوید تا شما را سرافراز کند. »
و: به غیر از موارد فوق باید اضافه کرد اکثر مسیحیان از جمله کاتولیک ها به وجود برزخ و عذاب آن ایمان دارند و اینگونه نیست که انسان بعد از مرگ از تبعات اعمال زشت خود در امان باشد مگر با توبه و تدارک آن در قبل از مرگ و یا باقیات صالحات . در تعالیم کلیسای کاتولیک ص 308 در مورد تطهیر نهایی یا برزخ آمده:« 1030،همه کسانی که در فیض و دوستی خدا می میرند هنوز کاملا پاک نشده اند هر چند به نجات ابدی خود اطمینان دارند اما بعد از مرگ در معرض تطهیر قرار می گیرند تا قداست لازم را برای ورود به شادمانی آسمانی بدست آورند.» در بند 1031 آمده:« نسبت به بعضی گناهان غیر مهلک باید اعتقاد داشته باشیم که قبل از داوری نهایی آتش پاک کننده ای وجود دارد .» همچنین در این عبارت برخی گناهان را بنابر آموزه های عهد جدید همانند کفر گویی به روح القدس را غیر قابل آمرزش حتی در عالم آینده می داند. پس از نظر اکثریت مسیحیان اینگونه نیست که مردن چشم بستن در این دنیا و بیدار شدن در دنیای دیگر باشد بلکه بحث تطهیر گناهان در برزخ وجود دارد . البته در آموزه های اسلامی نیز برای مومنان حقیقی مرگ و انتقال از این دنیا به جهان دیگر همانند خوابی است بس شیرین اما برای گناهکاران ابتدای گرفتاری و رنج است. قرآن کریم در داستان حبیب نجار و دفاع او از دو رسولی که برای رومیان موعظه می کردند بدون ذکر کشته شدن ایشان بلافاصله به بیان آرزوی اوبرای قومش در بهشت می کند .«اِنىِّ ءَامَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ
قِيلَ ادْخُلِ الجَْنَّةَ قَالَ يَالَيْتَ قَوْمِى يَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لىِ رَبىِّ وَ جَعَلَنىِ مِنَ الْمُكْرَمِينَ» سوره یس (25-27) مرحوم علامه دلیل این نوع روایت را این گونه بیان فرمودند«در آيه مورد بحث جمله" قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ"، به جاى خبر از كشته شدن مرد نشسته تا اشاره باشد به اينكه بين كشته شدن آن مرد به دست مردم قريه، و ما بين امر به داخل شدنش در بهشت، فاصله چندانى نبوده، آن قدر اين دو به هم متصل بودند كه گويى كشته شدنش همان و رسيدن دستور به داخل بهشت شدنش همان».( ترجمه تفسیر المیزان ج17 ص115)