اگر ولي فقيه معصوم نيست، پس چرا لازم است از او اطاعت شود؟

  • 1396/05/13 - 15:07
حكومت ايده آل و مطلوب در اسلام، حكومتي است كه امامان معصوم - عليهم السلام - متكفّل اجرا و تامين سعادت مادي و معنوي جامعه شوند. در عصر غيبت، كه تحصيل مصلحت لازم، در حد مطلوب و ايده آل ميسر نيست و مردم از مصالح و محاسن حكومت معصوم محرومند، بايد نزديك ترين مرتبه به حد مطلوب را تأمين كرد، يعني جامعه بايد حكومت كسي را كه به امام معصوم نزديك تر است، پذيرا شود.

براي اجراي احكام و قوانين اسلام بهترين و شايسته‌ترين فرد كسي است كه بتواند در سه عرصة تفسير، تطبيق و اجراي قانون اسلام از موقعيت ايده‌ال برخوردار باشد كه از آن به عصمت تعبير مي‌كنيم؛ يعني كسي كه بهترين مفسر قانون باشد و در تفسير قانون دچار خطا و لغزش نشود؛ در تطبيق نيز از اشتباه مصون باشد و در اجرا نيز انگيزه‌اي براي تخلف از قانون براي او مطرح نباشد كه چنين ويژگي‌هايي همان عصمت است و شخصي كه واجد آنها باشد معصوم است. واضح است كه با وجود چنين كسي و دسترسي به وي، عقلاً نمي‌توان از پذيرش حاكميت او سرباز زد و سر به فرمان ديگري نهاد. برترين مصداق در اين باره شخص نبي اكرم و ائمه هدي ـ عليهم السّلام ـ هستند. بنابراين تا امام معصوم وجود دارد (رهبري ايده‌آل) و در دسترس است، نوبت به غير معصوم نمي‌رسد؛ امّا در زمان غيبت و عدم دسترسي به امام معصوم چه بايد كرد؟
دو راه وجود دارد: 1. پذيرش حاكميت حكام جور و حاكمان فاسد و ظالم مثل حكومت پهلوي، صدام، حسني مبارك و امثال اينها؛ يعني اينكه گفته شود حال كه امام معصوم در دسترس نيست فرقي بين بقيه نيست. همه مثل هم هستند و تفاوتي بين يك فقيه و اسلام شناس متقي و زاهد و عادل كه گناهي ـ حتي يك بار ـ از او ديده نشده است با يك شخص بيگانه از دين و معنويت و جداي از اهل بيت وجود ندارد. بطلان اين مطلب به حدي واضح است كه به نظر مي‌رسد كسي در طرد آن به خود ترديد راه نمي‌دهد. در واقع اين مطلب شبيه اين است كه كسي بگويد براي علاج فلان مريض يا بايد پزشك فوق متخصص وجود داشته باشد و الا اطباء ديگر براي من مثل اشخاص عادي است و براي معالجه مي‌توانيم به غير طبيب نيز رجوع كنم.
2. راه ديگر اين است كه با دست نيافتن به معصوم، دنبال كسي باشيم كه پس از معصوم در دين شناسي، تقوا و صلاحيت اجراي احكام و قوانين اسلام، بهترين باشد و از او لايق‌تر پيدا نشود. به نظر مي‌رسد اين راه، بهترين راه باشد و خطر انحراف حاكميت را هر چند به دليل عدم عصمت به طور صد در صد از بين نمي‌برد؛ امّا به حداقل ممكن مي‌رساند.به همين جهت معتقديم نظرية ولايت فقيه، متعالي‌ترين نظريه‌اي است كه مي‌تواند مسلمانان را به سعادت اجتماعي خود نايل سازد، تا آن زمان كه با آمدن آن معصوم غايب، كمبودهاي جامعة اسلامي به صورت ايده آل رفع گردد.
بنابراين «حكومت ايده آل و مطلوب در اسلام، حكومتي است كه امامان معصوم - عليهم السلام - متكفّل اجرا و تامين سعادت مادي و معنوي جامعه شوند. در عصر غيبت، كه تحصيل مصلحت لازم، در حد مطلوب و ايده آل ميسر نيست و مردم از مصالح و محاسن حكومت معصوم محرومند، بايد نزديك ترين مرتبه به حد مطلوب را تأمين كرد، يعني جامعه بايد حكومت كسي را كه به امام معصوم نزديك تر است، پذيرا شود. اين اقربيت در سه امر تجلّي مي يابد، يكي علم به احكام كلي اسلام (فقاهت)، دوم شايستگي روحي و اخلاقي به گونه اي كه تحت تاثير هواهاي نفساني، تهديد و تطميع قرار نگيرد(تقوا) و سوم :كارآيي در مقام مديريت جامعه كه در بر دارندهء درك سياسي و اجتماعي، آگاهي از مسائل بين المللي، شجاعت در بر خورد با دشمنان و تبهكاران و ...  است. پس كسي كه بيش از ديگران واجد اين شرايط است، بايد زعامت و پيشوايي جامعه را بر عهده بگيرد و چنين كسي تنها فقيه جامع الشرايط است.[1]
پي نوشت:
[1]. مصباح يزدي، محمدتقي، اختيارات ولي فقيه در خارج از مرزها، مجله حكومت اسلامي، سال اول، ش1، ص89.

برچسب‌ها: 
تنظیم و تدوین