آزادی با طعم خون !
گفت دیانت زرتشتی، بر مبنای آزادی انتخاب است! ولی در دین اهریمنی اسلام همه چیز بر اساس اجبار است!
گفتم: به یاد آور آن هنگام که در مجلسِ مناظره مأمون خلیفه بنیالعباس، و در محضر علی بن موسی الرضا (علیه السلام) موبد بزرگ زرتشتیان، به اسلام خرده میگرفت. اما هیچ کس به او نگفت که بالای چشمانت ابروست! حتی مدتی بعد، موبدان زرتشتی (نویسندگان کتاب سوم دینکرت)، بیادبانه و از سر وقاحت، آن هم در قلمرو مسلمانان، و در جایی که قدرت در دست مسلمین بود، به پیامبر اسلام فحاشی کرده، او را دروغگوی شیطانصفت نامیدند (اسناد را بنگرید). اما هیچ کس متعرّض آنان نشد. اصلاً خود شما آنقدر آزاد هستید که همین الآن آمدید به اسلام فحش دادید و دروغ بستید!
اما عزیزِ زرتشتی یا نوزرتشتی! آن هنگام که قدرت در دستان شما بود، مانی را به جرم مخالف با زرتشتیگری، زنده زنده پوست کندید و پوستش را پر از کاه و از میدان شهر آویزان کردید! (بنگرید) مزدک را به همراه صدها هزار تن از پیروانش، به جرم اینکه در پی اصلاحاتی در شریعت زرتشتی بودند، کشتید و جوی خون به راه انداختید (بنگرید). عزیزِ زرتشتی! ما در کتاب مقدس شما گشتیم... در گاتهای اوستا، آمده است که اهورامزدا به ستوران (گاوها و خرها) در انتخاب راهِ زندگی، آزادی داده است. اما به انسانها خیر... بلکه آدمیزاد "موظف" است که به همان راهی برود که زرتشت معین کرده است و انتخاب هر راهی غیر از آن، مساوی با نابودی شمرده شده است! (بنگرید)
افزودن نظر جدید