شگرد عقلزدایی در شبهه عرفان حلقه
محمدعلی طاهری با ترویج اصطلاحات مبهم و اجارهای از دیگر مکاتب عرفانی سعی در منحرف کردن ذهن مخاطب خود نموده است تا بدین وسیله، اشخاص، توانایی تشخیص حق و باطل را نداشته باشند. بزرگان این فرقه انحرافی، راه معنویت را جدای از عقل دانسته؛ راه رسیدن به معنویت را از راه دل میدانند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در جهت شناخت انحرافات و تناقضات عرفان کیهانی (حلقه) باید دانست که تعابیر و اصطلاحات رایج در میان این فرقه دارای ابهامات شدیدی بوده و بسیاری از مفاهیم، تبیینهای عجیب و غریبی شده است. به طور کلی، در عرفان کیهانی چهار دسته اصطلاح به کار رفته است:
1. اصطلاحاتی از فرهنگهای غیر اسلامی، مانند: کارما، مانترا، کالبد فیزیکی، کالبد ذهنی، کالبد اختری، کالبد روانی، مبدّل انرژی، روشنبینی، هاله، چاکرا و...؛
2. اصطلاحاتی از عرفان و فرهنگ اسلامی، مانند: شریعت، طریقت، حقیقت، حبلالله، مجاز، حلقه، اشتیاق، رند، کرامات، فیض، دعا، موحّد، وحدت، کثرت، عشق، کمال، اسرار، تسلیم، صراط مستقیم، عبادت، عقل جزءنگر، عقل کلنگر و...؛
3. اصطلاحات علمی مربوط به علوم تجربی، مانند: خَمِش فضا، اختلاف فازی، اسکن، پولاریتی، امواج، شارژ، دشارژ، سیستم عصبی، ناخودآگاه، جهان موازی، تشعشع و...؛
4. اصطلاحات ابداعی، مانند: عرفان حلقه، عرفان کیهانی، شبکه شعور، سکّه وجودی، پله عقل، پله عشق، فرادرمانی، لایه محافظ، جهان دوقطبی.
ابهام در این مفاهیم طوری است که یک فرد عادی نمیتواند درباره خوب یا بد بودن آنها به قضاوت بنشیند. در ذیل به برخی دیگر از این ابهامات اشاره میکنیم:
عرفان: اطلاق واژه «عرفان» بر این فرقه انحرافی، با توجه به نگاه احترامآمیز مردم به عرفان و عارفان، معنای لغوی و اصطلاحی آن و با عنایت به کارکرد آن، اصلاً مطابقت نداشته و یک اشتباه مصطلح است. طاهری، بدون توجه به معنای عرفان اسلامی، حقیقت عرفان را به این صورت تعریف میکند: «عرفان عبارت است از قرار گرفتن روی پله عشق، رسیدن به اشراق، روشنبینی و درک معرفت هستی.»[1] وی در ادامه تعریف عرفان به طرد عقل و علم از عالم عرفان پرداخته، میگوید: «به طور قطع چنین نتیجهای (عارف شدن) از دنیای عقل و علم و دانش به دست نمیآید.»[2] و ادعا میکند که عرفان حلقه «در بسیاری موارد با اندیشههای عرفان اسلامی ایرانزمین همخوانی دارد.»[3]
وی مأموریت خود را اعتلای عرفان ایران اعلام میکند؛ ولی در عرفان ادعایی خود، تعالیم برگرفته از مکاتب غیراسلامی را مطرح کرده، از تعابیری همچون فرزندان خدا، کارما و ماهانتا دم میزند که ربطی به عرفان ایرانی ندارند. طاهری اعتقاد به اسلام و خدا را شرط نمیداند. او میگوید: «داشتن ایمان و اعتقاد برای حضور در حلقه به هیچ وجه لازم نیست.»[4]
حلقه: طاهری برای سیر و سلوک و عرفان، توصیه به اتصال با حلقههایی میکند که در شبکه شعور کیهانی است. وی میگوید: «حلقههای شبکه شعور کیهانی تسهیلات خاصی را در اختیار انسان قرار میدهد که در عرفان کیهانی(حلقه) به کمک این حلقهها میتوان مسیر خودشناسی را طی کرد.»[5]
سپس وی شرط عارف شدن را اتصال به این حلقهها معرفی کرده، میگوید: «جهت تحقق بخشیدن به هر مبحث در عرفان عملی (عرفان حلقه)، نیاز به حلقه خاص و حفاظهای خاص آن حلقه میباشد... و همه مسیر سیر و سلوک آن، از طریق اتصال به این حلقهها صورت میگیرد.»[6]
طاهری معتقد است که حلقههای عرفان عملی مطرح شده در این فرقه، حلقههای رحمت عام الهی است و تنها راه اتصال به رحمت خداوند را مرکزیت عرفان حلقه؛ یعنی خودش و اساتید فرقه معرفی میکند و میگوید: «برای بهرهبرداری از عرفان عملی (عرفان حلقه)، نیاز به ایجاد اتصال به حلقههای متعدد شبکه شعور کیهانی میباشد و این اتصالات، اصل لاینفک این شاخه عرفانی است. جهت تحقق بخشیدن به هر مبحث در عرفان عملی، نیاز به حلقه خاص و حفاظهای خاص آن حلقه میباشد. اتصال به دو دسته کاربران و مربیان ارائه میشود که تفویضی بوده، در قبال مکتوب نمودن سوگندنامههای مربوط، به آنان تفویض میگردد. تفویضها، توسط مرکزیت که کنترل و هدایتکننده جریان عرفان کیهانی (حلقه) میباشد، انجام میگیرد.»[7]
با اندک تأملی متوجه میشویم که حلقهبازیها عاملی برای سرسپرده ماندن مريدان تا پايان عمرشان در فرقه است. حلقههایی كه هیچگاه پايانی برای آنها متصور نيست و طاهری هر روز میتواند با نامی جديد و مشغله سازی فكری جديد، مريدان را همچنان گرد خود نگهدارد. مهم این است که این اتصالات باید از طرف مرکزیت عرفان حلقه و کسانی که اجازه لازم را دریافت کردهاند، تفویض شود و اگر حفاظهای حلقههای اتصال تفویض نشود، بسیار خطرناک است. تفویض این اتصالات؛ یعنی حرکت در مسیر عرفان و سلوک عرفانی.
حلقه وحدت: این حلقه برای کسب تجربه عرفانی و اتصال با شبکه شعور کیهانی تشکیل میشود و صرفاً حضور اتصالدهنده و گیرنده کفایت میکند.
طاهری غافل از شأن نزول و معنی آیه ۷ سوره مجادله[8] که پیرامون فتنهانگیزی یهود و مشرکین و تشکیل جلسات گروهی و مخفیانه میان مشرکین و یهود است، مینویسد: «فیض حلقه وحدت از برکت نزدیکی و وحدت حداقل دو نفر ایجاد میشود و هرکجا حداقل دو نفر در حلقه جمع باشند، عضو سوم روحالقدس (شبکه شعور کیهانی) و عضو چهارم خداوند است.» در آیه ۷ سوره مجادله میفرماید: «آیا ندیدی که خداوند آنچه در آسمان و زمین است، میداند؟ هیچگاه سه کس با هم راز نگویند، جز اینکه خدا چهارم آنهاست و نه پنجکس، جز آنکه او ششم آنهاست، و نه کمتر از آن و نه بیشتر، جز آنکه هر کجا باشند، خدا با آنهاست، سپس روز قیامت آنان را از اعمالشان آگاه خواهد ساخت، که خدا به کلیه امور عالم داناست.»
وی با برداشت اشتباه از این آیه، حداقل نفرات برای تشکیل حلقه را ۳ نفر دانسته و چون حلقه کیهانی با دو نفر شکل میگیرد، نفر سوم را شعور کیهانی (با تعبیر به روحالقدس) معرفی میکند و به خدا جایگاه چهارم را میدهد، در حالی که در مکتب اسلام، در هر جمعی ابتدا خدا حضور دارد و اجابت بر اساس آیات توسط خداوند انجام میشود: «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ.[غافر/60] پروردگار شما میفرماید: مرا بخوانید تا شما را بپذیرم. کسانی که از عبادت من تکبّر میورزند، به زودی با ذلّت وارد دوزخ میشوند.» هنگامی که انسان از خدای متعال درخواستی داشته باشد، با خداوند بوده، هیچ واسطهای در میان آنها نیست؛ اما طاهری همانند پولس مسیحی، روحالقدس را واسطه فیض الهی و او را ایفاکننده نقش بسیار حیاتی در انتقال فیض و انرژی به انسانها معرفی کرده، مثلث رحمانیت الهی را بدون روحالقدس یا روحالامین ناقص میداند و مطلب فوق را چنین اثبات میکند: «فرادرمانی که یکی از شاخههای عرفان کیهانی (حلقه) محسوب میشود، از حلقههایی است که در محدوده رحمانیت عام الهی، تسهیلاتی را در اختیار ما قرار میدهد و تنها شرط تحقق آن، آمادگی برای ایجاد وحدت است؛ وحدت حداقل با یک نفر دیگر، تا پس از آن عضو سوم که روحالقدس یا روحالامین بوده، حلقه را تکمیل کرده و با تکمیل حلقه، عضو چهارم آن که خداوند است نیز فیض خود را به واسطه روحالقدس جاری نماید.» طاهری با ارائه بحث حلقه وحدت، دقيقاً شبيه موضعگيری وهابيون، موضوع توسل به معصومين (زيارت و دعاهای مربوطه) را مورد نفی و نکوهش قرار داده است و میگوید: «نظر به اين که شعور الهی نياز به هيچ مکمّلی ندارد، لذا چيزی تحت هر نام و عنوان، قابل اضافه کردن به آن نبوده و اين موضوع به راحتی قابل اثبات میباشد؛ چراکه با حذف عامل اضافه شده، مشاهده ميشود که حلقه وحدت همچنان عمل مینمايد و اين خود رسواکننده بدعتگذاران و متقلبان خواهد بود که در دل اين رابطه برای تشخيص حق از باطل وجود دارد. در اين رابطه، هیچگونه بدعتی پذيرفته نيست و فقط نشان دهنده ميل فرد به خودنمايی و مطرح نمودن خود میباشد.»[9]
وی با ترویج اين عقيده در دورههای آموزشی عرفان حلقه، زيارت را مکانپرستی، توسل را شخصپرستی، روح پرستی و مردهپرستی و تکريم قرآن کريم را کتابپرستی معرفی کرده است.[10]
پینوشت:
[1]. محمدعلی طاهری، انسان از منظری دیگر، نشر ندا، 1376، ص 78.
[2]. همان، ص 78.
[3]. محمدعلی طاهری، عرفان کیهانی، نشر اندیشه ماندگار، 1384، ص ۵۱.
[4]. محمدعلی طاهری، انسان از منظری دیگر، نشر ندا، 1376، صص ۲۰ و ۱۲۶.
[5]. فرهنگ اصطلاحات عرفان کیهانی(حلقه)، ج 1، بیجا، بیتا، ص 22.
[6]. محمدعلی طاهری، انسان از منظری دیگر، ص 25.
[7]. محمدعلی طاهری، عرفان کیهانی، نشر اندیشه ماندگار، 1384، ص ۸۰.
[8]. «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ. [مجادله/7] آيا ندانستهاى كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است، مىداند. هيچ گفتگوى محرمانهاى ميان سه تن نيست، مگر اينكه او چهارمين آنهاست و نه ميان پنجتن، مگر اينكه او ششمين آنهاست و نه كمتر از اين [عدد] و نه بيشتر، مگر اينكه هرکجا باشند، او با آنهاست. آنگاه روز قيامت آنان را به آنچه كردهاند، آگاه خواهد گرداند؛ زيرا خدا به هر چيزى داناست.»
[9]. محمدعلی طاهری، عرفان کیهانی، نشر اندیشه ماندگار، 1384، ص ۱۰۳.
[10]. سعید صدری، رهزن عرفان، نشر ذکری، ص 19.
جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: سعید صدری، رهزن عرفان...
افزودن نظر جدید