ادعاهای گزاف سید محمد نوربخش
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ازجمله مشخصههای اقطاب صوفیه مقام تراشی و مطرح کردن ادعاهای گزاف است که در بین اکثر اقطاب صوفیه رایج و شایع بوده است، که گاه به مقاماتی هرچند کوچک قناعت کرده و گاه بعضی از اقطاب لاف خدایی هم زدهاند و برای خود مقاماتی متصور شدهاند که در حد و اندازه آن نبوده و نیستند. ازجمله این اقطاب که از بزرگترین مدعیان دروغین در تصوف است، سید محمد نوربخش از اقطاب سلسله ذهبیه است، که با کمک پیر و مرشد خود خواجه اسحاق ختلانی خود را بهعنوان مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی کرد.
سید محمد نوربخش از پرمدعاترین اقطاب صوفیه است که خود را عالمترین افراد به تمام علوم معرفی کرده است، چنانچه خود را در ریاضی استاد افلاطون و در سایر علوم برتر از ابنسینا میخواند.[1] یا اینکه خود درباره مقام علمی خود میگوید: «واصل قدوسی محمد طوسی گوید: کمّلین اقوام متقدم و متأخر را در مقامی بلند دیدم، تو در میان آنان نبودی، از آنان درباره تو پرسیدم گفتند: مقام او علم است و هیچکس جز با علم مجرد از جسد و روح نمیتواند به آن برسد. از هر دو مجرد شدم، بهطوریکه جز علم با من نماند، بهاندازه دویست هزار سال بالا رفتم تا به مقام تو رسیدم.»[2] همچنین در نامهای خطاب به شاهرخ، سلطان وقت مینویسد: «در این زمان اگر سیدی باشد که در همه علوم شرعی و حکمی متبحّر باشد و در تجلی ذات و صفات و فهم حقایق متفرّد و از مریدان صاحبکمال قریب 50 صاحبحال داشته باشد، این مظهر است و غیر کاتب این حروف در همه عالم هیچکس به جامعیت این صفات موصوف نیست».[3]
اما بزرگترین ادعای سید محمد نوربخش این بود که او مهدی موعود است و بارها و بارها و به طرق مختلف این ادعای خود را مطرح کرده و میگوید: «بر من است تا آنچه را برای من از گفتههای متقدمان و مکاشفات متأخرین روی داده و از علامات و خصائل و ویژگیها و فضائل گفتهشده بیان کنم تا آنکسان که مرا نمیشناسند، بشناسند و از جهل درآیند. چنانکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: کسی که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ جاهلی درگذشته است. اگر هم مرا میشناسد بر معرفت او افزوده شود.»[4] درجایی دیگر نوربخش درباره ظهور خود بهصراحت میگوید: «تاکنون حال خود را پنهان میداشتم ولیکن اظهار آن واجب شده تا حجت بر همه مردم تمام شود بهگونهای که مظهر کل و راهنمای راه حق را بهدرستی بشناسند».[5]
سید محمد نوربخش ادله زیادی نیز برای اثبات مدعای خود اقامه کرده است، از جمله اینکه آورده است که: «مرشد حقانی علاءالدوله سمنانی گوید: مهدی در سلسله من خواهد بود و قطب پنجم از من است.»[6] همچنین نوربخش پیر و مرشد خود را به عنوان مؤید امامت خود معرفی کرده و میگوید: «شیخ و سید و سند من مرشد صمدانی اسحاق بن آرامشاه ختّلانی گوید: بر من آشکار شده که تو مهدی آخرالزمان هستی. او با من بیعت کرد و گفت: نترس! من شهادت میدهم که تو امام موعود هستی.[7] یا درجایی دیگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را بهعنوان مؤید امامت خود معرفی کرده و میگوید: «خلیلالله بن رکنالدین بغلانی گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را دیدم که به مردم خطاب میکرد: بیایید و با فرزند من بیعت کنید. و با دست اشاره به تو میکرد و آنان یقین داشتند که او، همان مهدی موعود است.»[8] اما سید محمد نوربخش نه تنها بهوسیله خواب و کشف و شهود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را بهعنوان مؤید امامت خود آورده است بلکه خداوند متعال را نیز معترف به امامت خود دانسته و میگوید: «واصل بحری از درگاه جلال شنید که خدای جلّ جلاله فرمود: از ذیل ولایت امامت محمد نوربخش، صد هزار ولی کامل در حیات او برخواهد خاست و بعد از آن شمار اولیاء در سلسله او به حدی است که قابلشمارش نیست و چنان است که هر سال ازدیاد آن را شاهد هستم و وعده خداوند حق است.»[9]
اما سید محمد نوربخش علاوه بر نقل کشف و شهودهای دیگران برای اثبات مدعای خود به دلائلی عقلی نیز رو آورده و نسب و علم خود به را ملاک قرار داده و میگوید: ««نسب من قرشی و هاشمی و علوی و فاطمی و حسینی و کاظمی است و در علوم شریفه جعفری، پیرو آدم الأولیاء حضرت علی مرتضی(علیه السلام) هستم و در علوم غریبه، چون کیمیا و سیمیا و هیمیا، اگر خودستایی نشماری، همتای ابن سینا و در مکاشفات فلکی و مشاهدات ملکوتی و معانی جبروتی و تجلیات لاهوتی، کامل و مکمّلم و به مراحل هفتگانه ذکر لسانی و نفس و قلبی و سری و روحی و حضوری و غیب الغیوب، هم خود رسیدهام و هم دیگران را میرسانم ...».[10] سید محمد نوربخش معتقد است که ازنظر خداوند متعال او از دیگر مردمان روزگار ممتاز است و میگوید: «بهطوریکه اگر در تمام روی زمین، از مشرق گرفته تا مغرب، کسی یافت شود که مشکلات شریعت و طریقت و حقیقت را بتمامه جز من حل کند، امامت من باطل خواهد بود.[11]
جالب اینکه سید محمد نوربخش صراحتاً به این مطلب اعتراف میکند که ادعای امامت و مهدویت او نه تنها از طرف خداوند متعال و ائمه اطهار(علیهمالسلام) نبوده بلکه بهاجبار پیر و مراد خود بوده و میگوید: «ادعای امامت من از جانب خودم نیست، قطب اولیاء و بزرگان از آنان به من امر کردهاند، بلکه مجبورم کرده و با من بیعت نمودهاند و از روی حبشان در راه خدا، حکم کردهاند. من هم قادر بر مخالفت با دستور ایشان نیستم، زیرا دستور آنان نیز از طرف خودشان نیست بلکه از سوی خداوند است، آنهم با کشف و الهام.»[12]
در حقیقت سید محمد نوربخش با این اعتراف، خط بطلانی کشید بر ادعای امامت خود و نشان داد که ادعای امامت او هیچ تناسبی با امامت ائمه اطهار(علیهمالسلام) ندارد چراکه باید امامت امام، منصوص از طرف خداوند متعال و بهتصریح امام پیشین باشد حالآنکه سید محمد نوربخش امامت خود را از طرف اقطاب و بزرگان صوفیه میداند. حال باید از سید محمد نوربخش سؤال کرد که آیا اگر اقطاب و بزرگان صوفیه او را نعوذبالله خدا میخواندند و برای اثبات آن کشف و شهودی نیز نقل میکردند باز آیا سید محمد نوربخش مقام خدایی را از طرف بزرگان خود میپذیرفت؟!
پینوشت:
[1]. زرینکوب، عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف ایران، امیرکبیر، تهران، 1393 ص 184
[2]. نوربخش، سید محمد، رساله الهدی (من مهدی هستم)، ترجمه رسول جعفریان، نسخه الکترونیکی، ص 705 و 706
[3]. زرینکوب، عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف ایران، امیرکبیر، تهران، 1393 ص 185
[4]. نوربخش، سید محمد، رساله الهدی (من مهدی هستم)، ترجمه رسول جعفریان، نسخه الکترونیکی، ص 699
[5]. الشیبی، کامل مصطفی، النزعات الفکر الشیعی، ترجمه علیرضا ذکاوتی، نشر امیرکبیر، تهران، 1394، ص 336
[6]. نوربخش، سید محمد، رساله الهدی (من مهدی هستم)، ترجمه رسول جعفریان، نسخه الکترونیکی، ص 702
[7]. همان، ص 703
[8]. همان، ص 704
[9]. همان، ص 707
[10]. الهامی، داود، موضع تشیع در برابر تصوف در طول تاریخ، نشر مکتب اسلام، تهران، 1378، ص 214.
[11]. نوربخش، سید محمد، رساله الهدی (من مهدی هستم)، ترجمه رسول جعفریان، نسخه الکترونیکی، ص 708
[12]. همان، ص 712
دیدگاهها
نذیر حسین
1402/02/07 - 15:29
لینک ثابت
رسالۃ الھدیٰ منسوب به سید
افزودن نظر جدید