ویژگیهای حضرت علی (ع) برای خلافت در کتب اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خوب میدانیم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت علی (علیه السلام) را بهعنوان جانشین بعد از خود معین کرد، که طبق صریح آیه قرآن و آخرین حج رسول خدا در منطقهای به نام غدیر خم، این اتفاق مهم صورت گرفت، اما با کارشکنی برخی از صحابه، این اصل مهم، از مسیر خود خارج گردید و خلافت بهدست نااهلان افتاد، که باعث شد دین یکپارچه پیامبر، از هم گسسته شود، و دیری نپایید که هرچه از رحلت پیامبر گذشت، احزاب و فرقههای مختلفی بهوجود آمدند، که برخی تا به الان وجود دارند و برخی دیگر از میان رفتند. یکی از گروههایی که باقی ماندند، مذهب تشیع است که با تمسک به فرمان و توصیه پیامبر و بهدستور خدای متعال، جانشینی حضرت علی (علیه السلام) را پذیرفتند، که در آن زمان تعدادشان کم بود، از طرف دیگر گروههای دیگری هم که بعدها بهوجود آمدند، به نام اهل سنت باقی ماندند. اینان برخلافت افرادی راضی شدند، که اصلاً شایستگی جانشینی پیامبر را نداشتند، و دم از اجماعی زدند که به تعداد انگشتان یکدست هم نبودند، چرا که ظاهراً اینان علم و آگاهی زیادتری نسبت به خداوند و رسولش در امر خلافت داشتند و گویا (العیاذ بالله) خداوند را دانا و حکیم نمیدانستند و رسولش را جاهل فرض میکردند، و حال اینکه خداوند در قرآن میفرماید: «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلاَ مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَي اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً.[احزاب/36] هیچ مرد و زن مومن را در کاری که خدا و رسولش حکم کنند، اراده اختیاری نیست، و هر کس نافرمانی خدا و رسولش کند، به گمراهی سختی گرفتار شده است.»
با وجود صراحت در این آیه، اهل سنت برای اثبات اصلح بودن خلفا به سخن و عملکرد همین افراد محدود استناد میکنند، که اینان قدم پیش گذاشتند و گره از این مشکل مهم در دین اسلام باز کرده و خلیفه پیامبر را انتخاب کردند. در حالیکه خلیفه پیامبر باید اهلیّت و شایستگی خلافت را داشته باشد. ما در این نوشتار مختصر از کتب اهل سنت این ویژگیها را بیان کرده و قضاوت را بر عهده خوانندگان میگذاریم.
اولین ویژگی این است که خدا و رسولش او را برای خلافت تعیین کنند، کما اینکه این قضیه هم در قرآن و هم در کتب اهل سنت مطرح شده است. مثلاً آیه ولایت در قرآن (انما ولیکم الله...) و حدیث معروف ( من کنت مولاه...).[1].
دومین ویژگی این است که آن حضرت، عالمترین صحابه پیامبر بودند و رسول خدا در مورد ایشان میفرماید: علی در علم قضاوت، از همه شما آگاهتر و دقیقتر است.[2] و عمر بن خطاب هم میگوید: داناترین ما در قضاوت، علی است.[3] احادیث فراوان دیگری در این زمینه که میتوان به کتب اهل سنت مانند: تاریخ بغداد، اسدالغابه، کنز العمال، تهذیب التهذیب و... مراجعه کرد.
سومین ویژگی این است که حضرت علی (علیه السلام) بینیاز از غیرش بود و این در حالی است که دیگران به او احتیاج داشتند، و چه زیبا خلیل بن احمد فراهیدی بصری استاد سیبویه و واضع علم عروض (متوفای 175 قمری) درباره حضرت علی گفته بود: «احتیاج الکل الیه و استغناوه عن الکل، دلیل علی انه امام الکل.[4] نیاز همه به علی و بینیازی علی از همه، دلیل است که علی (علیه السلام) امام همه است.» و همچنین در پاسخ از سؤالی که از او کردند گفت: «ما هو الدلیل علی انّ علیاً امام الکل فی الکل؟ فقال احتیاج الکل الیه و غناه عن الکل.[5] چه دلیلی بر این است که علی امام همه است؟ پس گفت احتیاج همه به او و بینیازی او از همه.» و دیگر اینکه خود خلفاء سخنانی گفته بودند، مثلاً ابوبکر گفته بود: مرا رها کنید، مرا رها کنید، من بهترین شما نیستم، در حالی که علی بن ابیطالب بین شماست، و عمر بن خطاب هم گفته بود: «لولا علی لهلک عمر.[6] اگر علی نبود، عمر هلاک میشد.» و نیز به حضرت علی (علیه السلام) گفته بود: «و لا ابقانی الله لمعضله لست فیها ابالحسن.[7] ای اباالحسن! خدا مرا زنده نگذارد، آنجا که مشکلی پیش آید و تو آنجا نباشی، تا آن را حلّ کنی.» و یا باز گفته بود: «لایفتینّ احدکم فی المسجد و علیّ حاضر.[8] وقتی علی در مسجد حاضر است، هیچکس از شما حقِ فتوا دادن و اظهار نظر را ندارد.»
چهارمین ویژگی این است که حضرت علی (علیه السلام) هیچگاه نافرمانی خدا و رسولش را نکرده و لحظهای از غیر خدا غافل نبوده و سجده هم به بتها نکرد، اما خلفا نافرمانی خدا و رسولش را کردند و غیر او را پرستیدند و به بتها هم سجده کردند. مثلاً خداوند میفرماید: «لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ.[بقره/124] عهد و پیمان من (امامت) به ستمگران نمیرسد». در این آیه مراد پروردگار کسانی هستند که بت پرستیدند و همچنین متابعت از او و رسولش نکردند، مانند: جریان تخلف از سپاه اسامه که اکثر مورخان اهل سنت آن را در کتب خود آوردهاند.[9] و این در حالی است که پیامبر اینان را لعن فرمود.
پنجمین ویژگی این است که حضرت علی (علیه السلام) دارای فکری سلیم و عقلی کامل و رای و نظری صحیح و دقیق بود، اما خلفاء دارای این خصوصیت نبودند و بعضاً خودشان اقرار به شیطانی بودن افکار خود میکردند، مثلاً ابوبکر خود میگوید: «انّ لی شیطاناً یعترینی.[10] من شیطانی دارم که در من نفوذ کرده و مرا منحرف و اغوا میکند.» عمر و عثمان هم با ضعفهای فراوانی همراه بودند و اقرار به آن میکردند که در کتب اهل سنت، مانند: تاریخ طبری، طبقات ابن سعد، مجمع الزوائد، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، البدایه و النهایه، صواعق المحرقه و... متذکر این موضوع شدهاند.
پینوشت:
[1]. الدر المنثور، سیوطی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج2 ص298.
[2]. طبقات کبری، ابن سعد، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج6 ص102.
[3]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج3 ص 305.
[4]. تاسیس الشیعه، علامه محمد حسن صدر، نشر اعلمی، تهران ایران، ص150.
[5]. همان، ص150.
[6]. الاصابه، ابن حجر عسقلانی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، تحقیق علی محمد معوض، ج2 ص509.
[7]. تذکر الخواص، سبط بن جوزی، منشورات شریف الرضی، قم، ایران، (1418ق)، ص144.
[8]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، کتابخانه آیت الله نجفی مرعشی، قم، ایران، ج1 ص18.
[9]. ملل و نحل شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص18.
[10]. الامامه و السیاسه، ابن قتیبه دینوری، دارالاضواء، بیروت، لبنان، ج1 ص34.
دیدگاهها
علیرضا پرتوی
1395/06/23 - 21:09
لینک ثابت
سلام علیکم. اجرتون با مادر
افزودن نظر جدید