تعداد احادیث ابوذر در کتب اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابوذر غفاری در اوائل دعوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آورد و اولین کسی بود که اسلام خود را آشکار نمود. امیرالمؤمنین دربارهی او فرمود: «ابوذر أوعی علماً ثم أوکی علیه فلم یخرج منه شیء حتی قبض.[1] ابوذر پر از علم بود که بر او مهر زده شد و چیزی از او خارج نشد، تا اینکه از دنیا رفت.»
ابوذر تا آخر عمر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همراه رسول خدا بود، ولی فقط 281 حدیث به او نسبت داده شده است،[2] بخاری از این تعداد، فقط 14 حدیث در صحیح خود ذکر کرده است![3] آیا میتوان باور نمود که ابوذر، از این همه همراهی با پیامبر و علمی که به او نسبت دادهاند، همین چند حدیث منظورشان بوده است. بهناچار باید قبول کنیم که ابوذر هم حامل بسیاری از سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده که صد حیف از بین رفته است! سؤال این است که آیا این صحابی جلیل القدر در عدم انتقال سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مقصر بوده، یا اینکه او هم از نقل حدیث منع شده است؟!
آری! ابوذر هم از نقل سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) منع شد، ولی او کسی نبود که سکوت اختیار کند و از نقل احادیث خودداری نماید.
از عبدالرحمان بن عوف نقل شده که عمر از دنیا نرفت، تا اینکه اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، عبدالله بن حذافة و أبودرداء و أبوذر و عقبة بن عامر را از مکانهای مختلف جمع نمود، به آنها گفت: این احادیثی که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، در بین مردم پخش نمودهاید، چیست؟ گفتند: آیا ما را از حدیث نقل کردن نهی میکنی؟ گفت: نه، و آنان را نزد خود نگاه داشت، و حدیث نقل نمودن آنان را مهار نمود، و تا از دنیا رفتن عمر آنان از کنترل او خارج نشدند.[4]
دارمی در سنن خود نقل میکند: «ابوکثیر از قول پدر خود نقل میکند که نزد ابوذر آمدم، در حالیکه در کنار جمره وسطی نشسته بود؛ مردم گرد او جمع شده بودند، و از او سؤال میپرسیدند؛ مردی نزد او آمد و و به او گفت: مگر از فتوا دادن نهی نشده بودی؟ ابوذر سر خود را بلند نمود و گفت: آیا تو مراقب من هستی و جاسوسی؟! اگر شمشیر بر گلوی من قرار دهید، سپس من گمان کنم که میتوانم، کلماتی که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدهام، قبل از بریده شدن گلویم بگویم، خواهم گفت.»[5]
از اینرو از هر مناسبتی که بهدست میآورد، برای نقل سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) استفاده میکرد، که عاقبت نیز به همین جرم به بیابان ربذه تبعید شد و در همانجا از دنیا رفت و علم و سنت کثیری را با خود برد.
پینوشت:
[1]. اعلام الموقعین، محمد بن أبيبكر أيوب الزرعي أبوعبدالله، بیروت: دارالجیل، ج1، ص18.
[2]. «أبو ذر الغفاري: مائتا حديث وواحد وثمانون حديثاً.» جوامع السیرة و خمس رسائل اخری لابن حزم (الرسالة الثانیة: اسماء الصحابة الرواة و ما لکل واحد من العدد)، ابن حزم، مصر: دارالمعارف، ص277.
[3]. «أبو ذر الغفاري أربعة عشر حديثاً.» هدی الساری، مقدمه فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، بیروت: دارالفکر، 1415ق، ص661.
[4]. «عن عبدالرحمن بن عوف: والله ما مات عمر بن الخطاب حتى بعث إلى أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم فجمعهم من الآفاق عبدالله ابن حذافة وأبا الدرداء وأباذر وعقبة بن عامر فقال: ما هذه الأحاديث التي قد أفشيتم عن رسول الله صلى الله عليه وسلم في الآفاق؟ قالوا: أتنهانا؟ قال: لا، أقيموا عندي لا والله لا تفارقوني ما عشت فنحن أعلم نأخذ ونرد عليكم فما فارقوه حتى مات.» کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، متقی هندی، بیروت: مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۲۹۳.
تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ۱۴۱۵ق، ج۴۰، ص۵۰۰.
[5]. «أخبرنا عبدالوهاب بن سعيد ثنا شعيب هو ابن إسحاق ثنا الأوزاعي حدثني أبوكثير حدثني أبي قال اتيت أباذر وهو جالس عند الجمرة الوسطى وقد اجتمع الناس عليه يستفتونه فأتاه رجل فوقف عليه ثم قال ألم تنه عن الفتيا فرفع رأسه إليه فقال أرقيب أنت علي لو وضعتم الصمصامة على هذه وأشار إلى قفاه ثم ظننت اني انفذ كلمة سمعتها من رسول الله صلى الله عليه وسلم قبل أن تجيزوا علي لا نفذتها.» سنن دارمی، دارمی، دمشق: مطبعة الاعتدال، 1349ق، ج1، ص137.
افزودن نظر جدید