خانواده و همجنسگرایی از دیدگاه اُشو
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اُشو به گونهای آشکار خانواده را نفی میکند و آن را پدیدهای تاریخ گذشته میداند. او مدعی است که با از میان رفتن خانواده، قسمت اعظم بیماریهای روانی و جنون سیاسی نیز از میان خواهد رفت و عشق، جایگاه خود را باز خواهد یافت.[1] او معتقد است که فرزندان یک خانواده نباید بهوسیلهی پدر و مادرهای آنها تربیت شوند، بلکه کمون یا همان دولت و جامعهی مطلوب اشو است که باید آنها را تربیت کند تا پدر و مادرها نتوانند به کودکان ضرری برسانند.
به نظر اشو، بزرگترین بردگی و استثمار کودک توسط پدر و مادر او است[2] و پدر و مادر، جامعه، آموزگاران و موعظهگران، همگی گروهایی هستند که کودک بهوسیلهی آنها استثمار شده و در قالبهای متناسب با منافع آنان شکل میگیرد. او بر طبیعی بار آمدن کودک اصرار دارد، طبیعی بودن، به معنای طبیعت وحشی و بکر و دستنخورده، یکی از مهمترین اصول و اندیشههای اشو است.
او برای آنکه نسل و فرزندان بهتری برای جامعهی آرمانیاش بهدست آید، پیشنهادی کاملاً نامعمول و غیرطبیعی میدهد. او بر این باور است که مرد در هر مقاربت حداقل یکمیلیون اسپرم آزاد میکند، اما تنها یک اسپرم، امکان دسترسی به تخمک زن را دارد و این یک رقابت احمقانه است که بهاحتمال زیاد، اسپرم افراد سبکمغز زودتر به تخمک زن خواهد رسید و برای همین است که دنیا پر از آدمهای تهیمغز و نادان است، اما این مشکل قابل حل است و آن راهحل آن است که هر مردی که بچه میخواهد، باید اسپرمش را به بیمارستان اهدا کند تا با بررسی ژنتیکی اسپرمها، اسپرم موردنظر و قویتر در تخمک زن قرار گیرد.[3]
او میگوید: «همجنسگرایی را مسئله نکنید. هیچچیز اشتباهی در آن نیست. این پدیدههای اجتماعی است که چیزی را غلط یا درست میشمارد. خوب است اول آن را بپذیرید. چرا که در صورت رد آن، نمیتوانید آن را حل کنید. هر چه بیشتر آن را رد کنید، بیشتر جذب همجنسها خواهید شد؛ چون هرچیزی که ممنوع میشود، جذابیت بیشتری مییابد و همجنسگرایی یکی از مراحل ضروری رشد انسان اعم از مرد یا زن است. سه مرحلهی رشد جنسی وجود دارد: رابطهی جنسی با خود در کودک، همجنسگرایی، ناهمجنسگرایی.
زن و مرد هرگز دوستان خوبی نیستند و نخواهند بود. عشاق دوستان خوبی نیستند ولی میتوانند دشمن هم باشند ولی مردان با مردان و زنان با زنان بهتر میتوانند دوستی کنند. رابطهی مرد با مرد بسیار راحتتر و قابل فهمتر است تا رابطهی زن و مرد. ازدواج دو زن با یکدیگر یا دو مرد با یکدیگر با وجودی که غیرعلمی است ولی قابلقبول است و کسی نمیتواند مانع آن شود.»[4]
اینطور به نظر میرسد که اشو از احساسات انسانها، از مهر مادری و آفرینشی که به زندگی انسانها رشد و زیبایی میبخشد، دور افتاده و برای حل برخی از مشکلات در نگاهی انقلابی به تخریب یکبارهی همهی آنچه که هست میپردازد، بدون آنکه متوجه باشد که چنین اندیشههایی به دلیل اینکه خلاف فطرت انسانی است، نمیتواند در زندگی بشر، جا باز کند و فراگیر شود. این افکار جایگاهی برای احساسات و عواطف باقی نگذاشته و زندگی انسان در این جهان را همچون فعالیت یک کارخانه با محصولات محدود و شخصی که اکنون برای او مطلوب فرض شده است طلب میکند و بیشتر از هرچیزی تحت تأثیر اندیشههای کمونیستی روسیه است.[5]
پینوشت:
[1] . مرضیه شنکایی، اُشو، مزهای از ملکوت، تهران: نشر آبگینه، ۱۳۷۹، ص ۱۱.
[2] . مرجان فرجی، اُشو، کودک نوین، تهران: انتشارات فردوس، ۱۳۸۰، ص ۴۱.
[3] . مرجان فرجی، اُشو، کودک نوین، تهران: انتشارات فردوس، ۱۳۸۰، ص ۱۲۸.
[4] . گزیدهای از فصل همجنسگرایی از کتاب انسان (the book of man) نوشتهی اشو منتشر شده در سال ۲۰۰۵ توسط انتشارات پنگوئن در لندن.
[5] . محمدتقی فعالی، لطفاً فریب نخورید، تهران: نشر دارالصادقین، ۱۳۹۰، ص ۵۷.
جهت مطالعه بنگرید به: محمدتقی فعالی، لطفاً فریب نخورید...
افزودن نظر جدید