بررسی ادعای مهدویت باوری ابن عربی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمد بن علی بن محمد بن احمد بن عبدالله حاتم طایی معروف به محی الدین، مکنی به ابن عربی و ملقب به شیخ اکبر (638 – 560 ق) از پایهگذاران عرفان نظری میباشد. موضوع اصلی رسالات او عرفان و حالات و واردات و تجارب قلبی است، ولی در عین حال در تمامی علوم دینی اعم از حدیث، تفسیر، سیره، فقه، کیمیا، جفر، نجوم، حساب جمل و شعر، دارای آثاری است.
در این یادداشت قصد داریم تا به بررسی اجمالی ادعای اعتقاد او به حضرت مهدی (عجلالله تعالی فرجه الشریف) بپردازیم، تا معلوم شود که چقدر در این ادعا صادق بوده است.
مدافعان اعتقاد ابن عربی برای دفاع، به پاسخ او به سؤال سیزدهم از پرسشهای محمد بن علی ترمذی (ازاعلام قرن سوم) تمسک کردهاند، که او مقام ختم ولایت محمدی را از آنِ مردی از عرب میداند که اکرم این قوم است، چنانکه در باب هفتاد و سوم فتوحات مکیه می نگارد: اما ختم ولایت محمدی، آن برای مردی از عرب است که به لحاظ اصل و نَسَب و بهدست گرفتن این ولایت، اکرم این قوم است و امروز در زمان ما موجود است، در سال پانصد و نود و پنج وی را شناختم و نشانه (خاتم ولایت مطلقه) او را که حق از دیدگان بندگانش پنهان نموده، در شهر فاس (از شهرهای مراکش) مشاهده کردم... و چنانکه خداوند نبوت تشریعی را به محمد صلی الله علیه و آله ختم کرده، ولایت مطلقه محمدی را به مهدی علیه السلام ختم نموده است.[1]
امّا مخالفین ابن عربی کلام او را در عبارات فوق کلی، مجمل و در تعارض با دیگر عبارات او دانستهاند تا آنجا که با استناد به عبارات او آوردهاند که او خود را از حضرت مهدی (علیهالسلام) داناتر و حکیمتر، دانسته بلکه خود را برادر قرآن و حضرت مهدی (علیه السلام) را برادر شمشیر دانسته است: وأما ختم الولایه المحمدیه فهو أعلم الخلق بالله لا یکون فی زمانه ولا بعد زمانه أعلم بالله وبمواقع الحکم منه فهو والقرآن إخوان کما أن المهدی والسیف إخوان.[2] و اما ختم کننده ولایت محمدی (خاتم الاولیاء) پس او داناترین مردم به خداست و احدی نه در زمان او و نه بعد از او داناتر از او به خداوند و جایگاه احکام الهی نخواهد بود. و خاتم الاولیاء برادر قرآن است همانطوری که مهدی و شمشیر باهم برادرند.
ابن عربی در عبارت فوق خاتم الاولیاء را کسی که برادر قرآن است معرفی میکند و برای تقریب به ذهن و بهعنوان مثال میگوید: همانطور که مهدی (علیهالسلام) برادر شمشیر است، خاتم الاولیاء نیز برادر قرآن است. شاید یکی از دلایل ادعای مخالفین مبنی بر عدم اعتقاد ابن عربی به خاتم الاولیاء بودن مهدی موعود (علیهالسلام) دوئیت قائل شدن او بین خاتم الاولیاء و حضرت مهدی (علیهالسلام) بوده است.
این شک آنجا بهیقین نزدیکتر شده که محیی الدین، خاتم الاولیاء را از جهتی افضل و اعلی و بلندمرتبهتر از خاتم انبیاء (صلیالله علیه و آله و سلم) میداند و میگوید: «وإن کان خاتم الأولیاء تابعا فی الحکم لما جاء به خاتم الرسل من التشریع، فذلک لا یقدح فی مقامه ولا یناقض ما ذهبنا إلیه، فإنّه من وجه یکون أنزل، کما أنّه من وجه یکون أعلی[3]. اگرچه خاتم اولیاء تابع احکام و شریعت خاتم الانبیاء است اما این تبعیت ضرری به مقام و جایگاه او نمیرساند و منافاتی باعقیده ما ندارد (عقیده خاتم الاولیاء بودن خودش) زیرا که خاتم الاولیاء از جهتی پایینتر از خاتم الانبیاء است و از جهتی بالاتر از اوست.»
این در حالیست که در هیچیک از روایات صحیحه منقول از روات اهل سنت و شیعه مقامی بالاتر و افضل از خاتم الانبیاء(صلیالله و علیه و آله وسلم) ذکر نشده است، حتی مقام ولایت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) هم پایینتر از مقام رسالت پیامبر اسلام (صلوات الله و سلامه علیه) است.
آنچه که شک مخالفین ابن عربی را در مورد عدم اعتقاد او به مهدویتِ حضرت مهدی موعود و خاتم الاولیاء بودن ایشان را به یقین تبدیل کرده است و دیگر عبارات موافق او درباره حضرت مهدی (علیهالسلام) را باطل کرده است این است که او درباره خودش میگوید: «أنا ختم الولایه دون شک [4] بدون شک من ختم ولایت هستم.»
سید حیدر آملی با تمام ارادتی که در وحدت وجود به ابن عربی دارد، امّا در مسأله ختم ولایت صریحاً به ابی عربی نقد کرده و میگوید: “دستت را خیلی بالا و پیش گرفتهای! و دهانت خیلی گنده و گشاد شده است!!” چنانکه میگوید: «الکمّل ایضاً ذهبوا الی انّ خاتم الأولیاء مطلقاً هو علیّ بن ابی طالب علیه السلام، و خاتم الأولیاء مقیّدا هو المهدی علیه السلام الذی هو سبطه و ذریته من اهل بیته. و ذهب الشیخ ابن العربی الی انّ خاتم الأولیاء مطلقاً هو عیسی بن مریم علیه السلام، و خاتم الأولیاء مقیّدا هو نفسه. و قد وجدنا هذا القول و الرأی، بهاتفاق اکثر المشایخ و العلماء – بعد الأنبیاء و الأولیاء – انّه خلاف العقل و النقل و الکشف. [5] کملین هم معتقدند که علی بن ابیطالب علیه السلام خاتم الاولیاء مطلق است و حضرت مهدی علیه السلام خاتم الاولیاء مقید است، کسی که فرزند و ذریه از اهل بیت امام علی (علیه السلام] است. محیی الدین عربی اعتقاد دارد که حضرت عیسی بن مریم علیه السلام خاتم الاولیاء مطلق است و خود را خاتم الاولیاء مقید میداند. ما و مشهور مشایخ و علماء بعد از پیامبران و اولیاء بنابر عقل و نقل و کشف مخالف این قول و نظر هستیم.»
مدارک و شواهد ارائهشده از کتب خود ابن عربی، همچنین مرام و مذهب او که سنی مذهب است و اعتقادات او درباره غاصبین خلافت که آنها را اولیاء خدا معرفی میکند، مؤید این مطلب است که نمیتوان او را یک معتقد تمام و کامل نسبت به مهدویت دانست و اگر نتوانیم او را مخالف مهدویت و دشمن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی کرد، حداقل میتوان گفت که او برخلاف نظر موافقانش! درک نادرستی از مهدویت داشته و بسیاری از احادیث مهدویت را بهعمد یا غیر عمد نادیده گرفته است.
پینوشت:
[1]. رضانژاد غلامحسین، شرح کبیر بر فصوصالحکم محییالدین بن عربی، هدایه الامم،الزهراء، تهران، 1380، ج 1، ص 24 مقدمه.
[2]. محمدبنعلی ابنعربی، فتوحات ۴ جلدی, مترجم: محمد خواجوی, مولی، تهران، 1388، ج ۳، ص ۳۲۹.
[3]. محیی الدین ابن عربی، فصوص الحکم،تصحیح و تعلیق ابوالعلاء عفیفی، الزهراء، چاپ دوم، 1370 ص ۶۲.
[4]. محمدبنعلی ابنعربی، فتوحات ۴ جلدی, مترجم: محمد خواجوی, مولی، تهران، 1388، ج ۱، ص ۲۴۴.
[5]. سید حیدر آملی، المقدمات من نص النصوص، مصحح هانری کربن، توس، تهران، 1367، ص ۱۸۲.
افزودن نظر جدید