مهدویت از منظر ابن عربی

  • 1395/02/21 - 11:34
شهید محراب آیت‌الله قاضی در پاورقی کتاب انیس الموحدین، می‌نویسد: «علمای شیعه و سنی در حق وی سه قول بیان کردند: جمعی او را تکفیر کرده‌اند، مانند علامه تفتازانی، عده‌ای وی را از اکابر اولیا دانسته‌اند بلکه او را ازجمله عرفای کاملین و اعاظم مجتهدین به شمار آورده‌اند و جمعی دیگر به ولایت او قائل شده ولی مطالعه کتب او را حرام دانسته‌اند.»

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بررسی افکار بزرگان و شخصیت‌های درجه اول یک جریان، یکی از بهترین راه‌ها برای فهمیدن عقاید آن جریان می‌باشد. ازاین‌رو برای درک مفهوم مهدی در کلام فرقه صوفیه، به سراغ ابن عربی یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های متصوفه می‌رویم.
شهید محراب آیت‌الله قاضی در پاورقی کتاب انیس الموحدین، می‌نویسد: «علمای شیعه و سنی در حق وی سه قول بیان کردند: جمعی او را تکفیر کرده‌اند، مانند علامه تفتازانی، عده‌ای وی را از اکابر اولیا دانسته‌اند بلکه او را ازجمله عرفای کاملین و اعاظم مجتهدین به شمار آورده‌اند و جمعی دیگر به ولایت او قائل شده ولی مطالعه کتب او را حرام دانسته‌اند.»[1] در این فرصت کوتاه قصد قضاوت راجع به او را نداریم و فقط به تفکرات مهدویتی او خواهیم پرداخت.
تاکنون 500 اثر از وی ثبت‌شده است. که فصوص الحکمه آخرین اثر وی شناخته‌شده است، او مدعی شده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در دهه آخر ماه محرم سال 627 محتوای و نام کتاب فصوص را در عالم خواب به او تلقین کرده است.[2] او با درک کامل از شرایط اجتماعی و سیاسی زمان خود آخرین میخ را بر تابوت دو جریان معتزله و اشاعره زد و مردمی را که نزدیک به 500 سال از دعوای معتزله و اشاعره خسته شده بودند به مبنای جدید خود فراخواند.[3]
ابن عربی با درک عمیق از شرایط زمان خویش، در سال 595 هجری قمری در شهر «فاس» از شهرهای مراکش، یعنی در 35 سالگی تصمیم می‌گیرد به بالاترین سمت رهبری دینی برسد. در آن سال اندیشه لزوم و ضرورت یک تحول در جامعه اسلامی به ذهن او خطور می‌کند و نظرش به مهدی منتظَر(صلی الله علیه و آله و سلم) جلب می‌شود، امّا منتظِر او نمی‌شود و خود کمر همت بسته و با معرفی خود به‌عنوان فرزند معنوی و معارفی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و مهدی منتظَر(علیه‌السلام) را اولاد حسی و جسمانی رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم) معرفی کرده و او را صرفاً یک شخصیت نظامی حرفه‌ای می‌داند و خود را ولی‌الله می‌داند. او در نامه خود تصریح می‌کند که: مهدی منتظر (صلی الله علیه و آله و سلم)، ولی‌الله نیست![4] آقای مرتضی رضوانی در کتاب «محی‌الدین در آئینه فصوص» معتقد است که اشتهار این مطلب که محی الدین معتقد به امامت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و متولد و زنده‌ بودن ایشان است، یک شایعه بی‌اساس و کاملاً موهوم و ساختگی است، تا آنجا که نام مهدی موعود(علیه‌السلام) را «محمد بن علی بن محمد» معرفی می‌کند. حال آن‌که این نسب مهدی منتظَر(علیه‌السلام) نیست بلکه نسب خود اوست.
این در حالی است که موافقان ابن عربی گاه او را یک عارف کامل و  گاه یک شیعه معرفی می‌کنند و ادله‌ای بر اعتقاد او به تولد و وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و حتی ملاقات با ایشان می‌آورند.
به‌هرصورت با توجه به شرایط اجتماعی و تاریخی و مذهب او که از اهالی اندلس بوده است که به قول شهید مظلوم استاد مطهری، اهالی اندلس سنی مذهب و دشمن شیعه بوده‌اند و دیگر عباراتی که مخالفان ابن عربی مبنی بر عدم اعتقاد او به ولی‌الله بودن حضرت مهدی (علیه‌السلام) می‌آورند، قضاوت درباره شخصیت او را مشکل نموده است.
امّا بررسی سیر کلی تصوف از عوامل شکل‌گیری تا علل تدام و گسترش و قدرت گرفتن تصوف در زمان سلاطین پس از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی‌تواند مؤیدی بر نظر موافقان ابن عربی باشد. بلکه دلیلی تحلیلی بر ضد شخصیت‌هایی همچون ابن عربی و امثالهم را اثبات می‌نماید.

پی‌نوشت:
[1]. علامه مهدی نراقی، انیس الموحدین، ناشر: الزهراء، 1369، چاپ دوم، تهران، پاورقی، ص ۱۷۰.
[2]. رضوی، مرتضی؛ محی الدین در آئینه فصوص، موسسه فرهنگی انتشاراتی فخر دین، چاپ اول، 1383، صفحه 6.
[3]. ر. ک به: رضوی مرتضی، محی الدین در آئینه فصوص، ناشر فخر دین، 1383، قم، چاپ اول، مقدمه کتاب.
[4]. رضوی، مرتضی؛ محی الدین در آئینه فصوص، موسسه فرهنگی انتشاراتی فخر دین، چاپ اول، 1383، صفحه 9.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.