زمانی كه عرب چنان بود...!

  • 1395/02/09 - 10:33
چرا اين باستانگرايان (با آن رگ‌های برافروخته) هيچگاه از بی‌غيرتی شاهان هخامنشی و ساسانی ابراز بيزاری نكردند؟ چه اينكه امروزه بر پژوهشگران و تاريخ‌دانان خردمند جهان روشن است كه شاهان هخامنشی و ساسانی و... با خواهر و مادر و دختر (محارم) خود همبستر می‌شدند. به هر روی، بی غیرتی آن است که افراد را با توهین اجبار به انتشار مطلبی کنند؛ آنهم مطلبی سراسر اشکال و دروغ!

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ چند مدتی است كه باستانگرايان به سخن‌پراكنی حيرت آوری دست زده اند، و در گفتاری كه بيشتر به يك انتحار شبيه است، چنين گفته اند:

زمانی که عرب ملخ می‌خورد... کورش به هرکس به اندازه خانواده اش گندم می‌داد... یعنی عدالت! زمانی که عرب در بیابان بز می‌چراند... کورش نیمی از دنیا راگرفت... یعنی حکومت! زمانی که عرب دختر را ننگ می‌دانست... کورش به بانوی ایرانى احترام می‌گذاشت... یعنی مردم پرستی! زمانی که عرب را "ام جهل" میخواندند... شاه کشور من اولین منشور حقوق بشررا نوشت، یعنی هنر! زمانی که عرب چوب می‌پرستید... کورش نیمی از دنیارا یکتا پرست کرد، یعنی وحدت! زمانی که عرب دخترش را زنده در گور می‌کرد... کورش بزرگ برای دختران پارس دانشگاه ساخت، یعنی عشق! زمانی که عرب در چادر بود ... کشور من تخت جمشید و پاسارگاد داشت... یعنی عظمت! پس... بی‌غیرتی است که این پست در تمام دنیا پخش نشود...

در نقد و بررسی اين گفتار، نكته عجيب اين است، كه اگر واقعاً عرب آنقدر كه باستانگرايان می‌گويند، حقير و پست و ناچيز بوده، پس چه دليل دارد، كه باستانگرايان چنين با آب و تاب در پی اثبات برتری كورش بر عرب هستند؟! اين رفتار مانند اين است كه برترين تيم فوتبال جهان در رنكينگ فيفا، برای اثبات برتری خود بر آخرين تيم (ضعيف‌ترين تيم)، همه رسانه‌های خود را به صورت تمام قد، در حالت آماده باش نگه دارد! پس اين رفتار باستانگرايان نشان می‌دهد كه يا كورش آن قدر بزرگ نيست، يا عرب آنقدر پست و حقير نيست. يا هر دو! نه كورش آنقدر بزرگ است، و نه عرب آنقدر حقير! به همين خاطر، باستانگرايان برای اثبات برتری خود، به دروغ متوسل می‌شوند. اما نقد جمله به جمله اراجيف فوق:

زمانی که عرب ملخ می‌خورد... کورش به هرکس به اندازه خانواده اش گندم می‌داد... یعنی عدالت!

پاسخ: اولاً طبيعت سرزمين عرب چنين بود، كه به علت خشكی و كمبود آب و غذا، مردم عادت غذایی خاصی داشتند، و اين نبايد موجب شود كه ما ديگر اقوام و ملل را تحقير و تمسخر كنيم. خوردن ملخ در بين عرب، امری طبيعی بود. همانگونه كه ديگران نيز حق ندارند كه عادات غذایی ايرانيان را تمسخر كنند. امروزه حتی در نواحی كرمان، خوردن نوعی سوسك (به نام چنزو) از عادات غذایی مردم بومی كرمان است. حال آيا صحيح است كه ديگران ما را مورد تمسخر قرار دهند؟ مطمئناً برخی از غذاهای بومی و سنتی ايران (مانند سيرابی و شيردان و...)، برای بسياری از مردم دنيا، نه تنها قابل تحمل نيست بلكه چندش آور است! آيا باستانگرايان راضی می‌شوند كه مورد توهين و تحقير ديگران قرار گيرند؟! بگذريم... باستانگرايان در ادامه مدعی شده اند كه كورش به هر كس به اندازه خانواده اش گندم می‌داد! ادعایی كه نه تنها هيچ سند تاريخی ندارد، بلكه اسناد دقيقاً خلاف اين را می‌گويند. برای مثال اگر به الواح و اسناد دربار هخامنشی نگاهی بیندازیم، درمی‌یابیم که کارگران ساده در عصر هخامنشی، حقوق (یا بهتر است بگوییم جیره‌ای) بسیار ناچیز داشتند و البته جیره‌ و مواجب بردگان از آنان نیز کمتر بود. بدین صورت که ۸۳ درصد مردان در ماه ۱۶٫۵ کیلوگرم و ۸۷ درصد زنان در ماه ۱۱ تا ۱۶٫۵ کیلوگرم جیره غلات داشته‌اند.[1] هاید ماری کخ نیز نوشته است: «با دستمزد یک مَرد کارگر به زحمت می‌شد نیم کیلو نان در روز پخت!»[2] والتر هینتس گفته است که این مردم، همچون اسیران جنگی فقط «وظیفه» داشتند و نه «حق». او همچنین اضافه می‌کند: «پیداست که زندگی یک کارگر ساده در ایران باستان یک زندگی پررنج و نیاز بوده است.»[3] بنابر الواح و اسناد به جا مانده، جیره‌ی یک کارگر ساده (مَرد) روزی 660 گرم نان جو و یک زنِ کارگر نیز روزی 440 گرم نان جو بوده است! [4] این در حالی است که به نظر می رسد این حق و حقوق مربوط به کارگران نیمه آزاد (در الواح هخامنشی: grdhya ها) بوده است. اما بردگان (در الواح هخامنشی : Libap ها) جیره‌ی روزانه‌شان از این مقدار هم کمتر بود! یعنی چیزی در حدود 440 گرم نان در روز! [5] بطور خلاصه دستمزد متوسط کارگران در حکومت آرمانی هخامنشی عبارت بوده است از یک تا دو قرص نان جو در روز! علاوه بر اینکه بنابر الواح هخامنشی در زمان داریوش، به یک بابلی اشاره شده است که در قلمرو حکومت هخامنشیان، برای یک سال بیگاری به ایلام فراخوانده شده بود.[6] آيا اين عدالت است؟

زمانی که عرب در بیابان بز می‌چراند... کورش نیمی از دنیا راگرفت... یعنی حکومت!

پاسخ: مطمئناً بز چراندن، نقطه ضعف نيست. بسياری از ايرانيان زحمتكش نيز به شغل شريف چوپانی و گوسفند چراندن و بز چراندن مشغول اند. پارسی‌ها از عصر باستان چنين بودند و اصولا اقوام آريايی از ابتدا چوپان‌های صحراگرد بودند. خوب كجای اين، زشت است؟ چرا باستانگرايان نسبت به زحمتكشان جامعه اينگونه تحقيرآميز برخورد و قضاوت می‌كنند؟ در ثانی، چه كسی گفته كورش كبير نيمی از دنيا را گرفت؟ كورش فقط بخشی از خاورميانه را تحت تصرف درآورد و روشن است كه خاورميانه نيز بخشی كوچك از دنيا است. بالفرض هم كه كشورگشایی افتخاری باشد، مسلماً قلمرو حكومت اسكندر مقدونی، چنگيز مغول و بني اميه به مراتب بزرگتر از حكومت كورش بود! تصوير تقريبی قمرو كورش كبير كه روشن است، به هيچ روی نصف دنيا نيست:

تصويری از قلمرو حكومت بنی اميه (لعنة الله عليهم اجمعين) كه 3 برابر قلمرو كورش هخامنشی وسعت داشت! اگر قرار باشد، قلمرو حكومت معيار باشد، پس بنی اميه...!

زمانی که عرب دختر را ننگ می‌دانست... کورش به بانوی ایرانى احترام می‌گذاشت... یعنی مردم پرستی!

پاسخ: جايگاه زن نه فقط بين عرب جاهلى، بلكه بين ايرانيان باستان نيز چندان قابل توجه نبود. ايرانيان باستان، زن را جانورى از نسل اهريمن مى‌دانسته و او را از بسيارى حقوق فردى و اجتماعى محروم مى‌داشتند.[7] در هر صورت، هخامنشيان نيز از بسيارى زنان ايرانى، بيگارى مى‌كشيدند. آنگونه كه در الواح اقتصادى هخامنشى آمده، اكثر زنان كارگر ايرانى (همانطور كه اسنادش ارائه شد) در ماه ۱۱ تا ۱۶٫۵ کیلوگرم جیره غلات داشته‌اند. يعنى در مقابل روزانه كمتر از نيم كيوگرم جو يا گندم، بايد يك روز كامل كار مى‌كردند (به نرخ ابتداى سال 1394 خورشيدى، دستمزد هر زن كارگر ايرانى، با احتساب جيره تشويقى، روزانه حدود هزار تومان بود!) چنين موضوعى را مى‌توان «مردم پرستی» قلمداد كرد؟!

زمانی که عرب را "ام جهل" میخواندند... شاه کشور من اولین منشور حقوق بشررا نوشت، یعنی هنر!

پاسخ: در ميان مردم عرب، برخى جاهل و برخى نيز اهل حكمت بودند، حتى در منابع ايرانى آمده است كه اردشير بابكان، از بزرگان عرب حكمت مى‌آموخت.[8] اما درباره منشور كورش، اولاً اين منشور، اولين نيست. پيش از كورش نيز منشورهاى بسيارى كه حاوى حقوق بشر و قوانين مدنى باشد، وجود داشت (مانند منشور حمورابى، و...) ثانياً در منشور كورش كبير، اثر خاصى از حقوق بشر وجود ندارد، بلكه امروزه دانشمندان معتقدند كه منشور كورش، بيشتر يك دروغ تبليغاتى حاوى اكاذيب است،[9] ثالثاً منشور كورش، با تكنولوژى، زبان و خط بابلى نوشته شده است و اگر اين هنر باشد، افتخارش براى كاهنان و مهندسان بابلى است (نه كورش كبير).

زمانی که عرب چوب می‌پرستید... کورش نیمی از دنیا را یکتا پرست کرد، یعنی وحدت!

پاسخ: در ميان مردم عرب، علاوه بر بت پرستان، يكتاپرستانِ پيرو آيين حنيف ابراهيم نيز وجود داشتند. گذشته از اين، چه كسى گفته كه كورش كبير نیمی از دنیا را یکتا پرست کرد؟! اين سخن هيچ سند تاريخی ندارد! بلكه اسناد تاريخی (و كتيبه‌ها و...) گويای اين هستند كه كورش كبير خود عام ترويج بت پرستی در بين النهرين و ايران بود.[10]

زمانی که عرب دخترش را زنده در گور می‌کرد... کورش بزرگ برای دختران پارس دانشگاه ساخت، یعنی عشق!

پاسخ: اين ادعا كه كورش برای دختران پارس دانشگاه ساخت، سخنی است كه در قوطی هيچ عطاری يافت نمی‌شود! جالب است بدانيم كه كورش كبير، خود توان خواندن و نوشتن نداشت، ديگر پارسی‌ها نيز چنين بودند. كورش و اجدادش و و هيچ يك از پارسيان خط برای نوشتن نداشتند ولذا كاتبان او همگی ايلامی و بابِلی بودند. به هر صورت، ساخت دانشگاه آن هم برای دختران پارس، دروغی بس حيرت آور و نشانگر نهايت بی‌سوادی و خيال‌پردازی نگارنده متن است!

زمانی که عرب در چادر بود ... کشور من تخت جمشید و پاسارگاد داشت... یعنی عظمت!

پاسخ: لازمه زندگی در صحرا و كو‌چ‌نشينی اين است كه در چادر زندگی كنند. همانطور كه امروزه نيز بسياری از ايرانيان عشاير كوچ‌نشين در چادر زندگی می‌كنند. گذشته از اين، در شبه جزيره عرب (از يمن گرفته تا حجاز و...) بناهای زيبا و مستحكم فراوانی نيز وجود داشت. كه هنوز هم برخی از اين آثار چندين هزار ساله موجودند. برای نمونه:


كاخ‌های باستانی مربوط به منطقه مأرب در يمن

كتيبه باستانی مربوط به عرب‌های يمن

پل باستانی در منطقه شحرة در جنوب جزيرة العرب

پس... بی‌غیرتی است که این پست در تمام دنیا پخش نشود...

در پايان، هنگامی كه نويسنده اراجيف فوق الذكر، انديشه خود را از سخن منطقی خالی می‌بيند، دست به دامان احساسات و ادبيات چاله ميدانی می‌شود! هر كس ياوه‌گويی‌های تفرقه افكنانه او را باور نكند، بی‌غيرت است و بايد به او فحش داد! روشن است كه سخنان اين چنينی نشانگر ضعف عميق و نارسایی شديد فكری باستانگرايان است. به راستی اين باستانگرايان افراطی اگر دركی از مفهوم غيرت داشتند، چرا امروزه سر در آخور صهيونيسم و غربی‌ها دارند؟ چرا به جای محكم كرن پايه‌های ملّی و مذهبی جامعه، در پی تفرقه بين اقوام ايرانی و توهين به قوميت‌ها هستند؟‌چرا اين باستانگرايان (با آن رگ‌های برافروخته) هيچگاه از بی‌غيرتی شاهان هخامنشی و ساسانی ابراز بيزاری نكردند؟ چه اينكه امروزه بر پژوهشگران و تاريخ‌دانان خردمند جهان روشن است كه شاهان هخامنشی و ساسانی و... با خواهر و مادر و دختر (محارم) خود همبستر می‌شدند.[12] اين چه ادعای غيرت است كه با دروغ و تهمت و بی‌انصافی در پی فريب مردم هستند؟ بی غیرتی آن است که افراد را با توهین اجبار به انتشار مطلبی کنند؛ آنهم مطلبی سراسر اشکال و دروغ!
حال اگر فرض بگيريم كه همه اراجيف باستانگرايان صحت داشته باشد، باز هم اين متن، منصفانه و پذيرفتنی نخواهد بود. چون قیاس ویژگی‌های یک فرد شاخص و ممتاز از یک جامعه، با نقاط ضعف جامعه دیگر اساسا غلط است. برای قیاس می‌بایست دو مورد یکسان مقایسه شوند. مثلا برترین رهبر ایرانی با برترین رهبر عرب! حال مقایسه صحیحی خواهیم داشت.

پی‌نوشت:

[1]. پی‌یر بریان، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران: انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، ج 2، ص ۹۰۰-۹۰۴
[2]. هاید ماری کخ، از زبان داریوش، ترجمه پرویز رجبی، تهران، ۱۳۷۶، ص 60 - 69
[3]. والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، نشر ماهی، تهران، ۱۳۹۲، ص 348 و 351
[4]. والتر هینتس، همان، ص 347
[5]. والتر هینتس، همان، ص 351
[6]. والتر هینتس، همان، ص 351 ؛ نیز بنگرید به :
Dandamaev,M.A , "Connections between Elam and Babylonia in the Achaemenid Period" , in The Memorial Volume of the 5th International Congress of Iranian Art and Archaeology - Tehran-Isfahan-Shiraz 11th-18th April 1968 , Volume 1 (Tehran 1972) 260
[7]. بنگريد به:‌ «بانوی ایرانی ! اسلام برای تو چه ارمغان آورده ؟!»
[8]. بنگريد به: «حکمت آموزی اردشیر بابکان از حکیم عرب»
[9]. بنگريد به: «فرمانروای دروغین صلح !» و «کورش الگوی ماکیاولیسم، گفتاری از اکونومیست»
[10]. بنگريد به: «کورش هخامنشی و پرستش مردوک» و «هخامنشیان و بعل!»
[11َ]. والتر هینتس، همان، ص 40
[12]. بنگريد به مجموعه مقالات پيرامون «ازدواج با محارم»

تولیدی

دیدگاه‌ها

دوست من یکم آروم تر اگه قرار به فقط وسعت باشه امپراطوری های جنوب چین خیلی بزرگ بودن ولی عملا همش تو فلات تبت بود و خالی از سکنه ما داریم درباره سهم از جمعیت جهانی صحبت می کنیم تو خیلی از جاها همین ۴۴ درصد تخمین زده شده و به نظر من حرف کارشناس ها معتبر تر از شماست شما سرچ کن population of persian empire ببین می نویسه چقدر در ضمن سرچ کردم و طبق نظر بریتانیکا هخامنشی هم جزو بزرگترین امپراطوری ها بوده(جزو ده تای اول) و اینکه من نگفتم بزرگترین از لحاظ وسعت فقط سهم از جمعیت جهانی که طبق متون تاریخی به دست اومده و میتونی با یه سرچ ساده دلایلش رو ببینی

نه عزیز. حرف کارشناس‌ها و عقل سالم بشر مهم‌تر و معتبرتر از حرفهای متعصبانه شماست. ضمن اینکه شما میگید 44 درصد جمعیت اون دنیا در قلمرو هخامنشی بود؟ آخه روی چه حسابی؟ مگه اون موقع سرشماری بود؟ این آمارها هیچ مبنای عقلی و تاریخی درستی ندارند. حتی اگه قابل توجه باشه، ارزشی نداره. هخامنشیان میرفتن حمله میکردن خون میریختن کشورگشایی میکردند. به چی باید افتخار کرد؟ طرف میاد خونه شما رو غصب میکنه شما رو میکشه. سر 100 نفر این بلا رو میاره. بعد افتخار میکنه که من 100 تا خونه دارم! این چه افتخاریه؟ طرف داره ماهیت خودشو داد میزنه.

آها حالا شد دعوا نداریم که داریم صحبت می کنیم و من که دارم از این مناظره لذت می برم شما چطور ؟ خیلی خب طبق متون باستانی و کتاب پیدایش جمعیت جهان پس از طوفان نوح تو بین النهرین متمرکز شد که دقیقا امپراطوری هخامنشی هم تو بین النهرین بوده که خب این بالایی زیاد مورد تایید نیست ولی نظریه دوم انسان اولیه از آفریقا شروع به حرکت کرد و بجز یه تعداد کمی همه مهاجرت کردند یه تعدادی تو دلتا های مصر موندند یه تعدادی به عیلام اومدند یه تعدادی به بین النهرین رفتند که از بقیه خیلی بیشتر بودند و بقیه به حرکت ادامه دادند و یه سری ها به اروپا رفتند که جمعیت متمرکز اونها هم گال های فرانسه و ژرمن های وحشی و یونانی ها و مقدونی ها بوده که این آخری بیشتر خاک یونان و مقدونیه ضمیمه خاک ایران بوده پس تا الان جمعیت قابل توجه آفریقا و اروپا تو ایران بودند و اینکه آمریکا که اون زمان مهاجر های آمریکا هنوز تو روسیه بودند و اصلا آمریکا جمعیت خاصی نداشته. خود آسیا هم بجز هخامنشی یه سری جمعیت های پراکنده هندی بودند و جمعیت بزرگتر توی چین بودند که اونقدر هم زیاد نبودند پس می تونیم با یه مقایسه ساده و با اعدادی که از یه مورخ سلوکی و توکیدوس بدست اومده و مقایسه اونها با مورخان رومی به یه عدد برسیم که اون ۴۴ درصده بعد اینکه اینا اسمش حماسه است الان اسکاندیناوی ها به دارن وایکینگ ها افتخار می کنن بالکان به آتیلا مغولستان به چنگیز و... تازه اینا به قتل و غارت معروفن ولی امپراطوری هخامنشی به عدالت، ساخت اولین دادگاه های سازمان یافته فتح بدون جنگ(مثل سارد و بابل و ماد)، معروفن برای مثال من امپراطوری تاریخی ندیدم که مثل هخامنشی ها باشن همیشه مالیات های سنگین از همه می گرفتن و کاری به درآمد طرف نداشته اند ولی طبق قانون کوروش که زمان داریوش مکتوب شد هر کس ۲۰ درصد از کل پولی که تو ماه درآورده که خیلی از ماه ها هم معاف بودن در ضمن مگه چند نفر تو دنیا تو کتاب مقدس با نام مسیح ستایش شده اند؟ کوروش یکی از اونها بوده و من بهش افتخار می کنم به عنوان یک شیعه ایرانی

درود برشما که برخلاف مسئولین سایت فهمیدین هم میشه مسلمان بود هم به تاریخ کشورمون افتخار کنیم

درسته با صحبت های این سایت مخالفم ولی انصافا ادمین هاش خیلی با حوصله جواب می دن یه تشکر دارید و اینکه چرا آخرین نظر من منتشر نشد؟ اگر بد نوشتم بگید دوباره می نویسم

همه دم ازانسانیت میزنید، یک انسان واقعی عاقل وباشعور اینو خوب میدونه همه انسانها، باهم برابرند، وهمه حق ازادی ورفاه دارند، اصلا نه کتاب اسلام نه زرتشت رابه رخ هم بکشیم، کتابهای گوناگون ادیان یا مذاهب یا بزرگان ادیان یامذاهب همه به این تأکید کرده اند که انسانها باید خداربپذیرندو حق وبرابری، وهیچ انسانی نباید قضاوت کند، ونباید عیب یک انسان رابه رخ بکشی، ازکجا معلوم همان انسانی که ملخ میخورد دیگر ملخ نمیخورد وازکجا معلوم که همان شخصی که باخواهر خود همبستر میشود دیگر همبستر نمیشود، ازکجا معلوم همان کسی که تسبیح به دست وپیشانی مهرنشان درون خلوت خود چیز دیگری باشد وهمان کسی که گفتار نیک پندار نیک وکردار نیک اینهارا باپایبندی ادامه میدهد، شما اگر انسانید، باید مغزتان این رابپذیرد یک انسان واقعی، معبود اصلی اش خداست، انسان بودن نه به تظاهره نه به دینه نه به مذهبه نه به رنگ پوسته نه به زبانه نه به اصالته، نه به فرهنگو تمدنه نه به اینکه پدرمن چکاره بود، کافر بود مسلمون بود زرتشتی یاکلیمی یامسیحی یایحودی بود، این خودمن شخصا بااین تن بااین جسم وروح، توی قبر خودم میخوابم، اصلا تمدن من پایین تر ازهمه کشورها وزبانهاست، مگه انسان نیستم، مگر همان جوری که شما دوست دارید توی زندگی به آزادی جقیقی برسید منم دوست ندارم یا یک انسان دیگر دوست ندارد؟؟؟ همان طوری که انتظار دارم به من احترام گذاشته بشه مگه یه شخص دیگری دوست نداره؟؟ اکثر مردم فقط ادعای منم منم ودین و مذهب وتمدن واصالت خود رابه رخ هم میکشند، چرافقط اکثر نژاد پرستی توایران شکل میگیره، بخدا هنوز. خیلیا پی نبردن که چرا خیلیا ۴۰ساله باقی ماندن، بخدا بخاطر همین افکاره، باورکنید اگه ایرانی جماعت به درک واقعی انسان بودن میرسید مسلما باهمه انسانها خوش رفتار بود وشعورش میرسبد که همه انسانیم ونباید بین ما فرقی یا برتری وجود داشته باشه عده ای حکومتشون تموم میشد و ایرانی جماعت به ازادی میرسیدن، اما افسوس خیلیا مغزشون دیگه چیزی بیشتره نژاد پرستی رو قبول نداره، اصلا به من چه کوروش کیه چکاره بود یاامام حسین چکاره بود، امروز ماباید باهم خوش رفتار باشیم وبه هم احترام بذاریم، باید به این باور برسبم که همه انسانیم، عرب مگر انسان نیست، عجم مگر انسان نیست، افغانی یاهرکجایی باشه مگه انسان وجود نداره، بخدا قسم توی یه ایرانی نه گفتارورفتار وپندار نیک به عمل اومده نه یه مسلمون به خواسته های دین اسلام عمل کرده، جون عزبزترین کستون، فهم وشعورتونو بازگردونید، واینقدر نژاد پرستی ومنم منم نکنید

آقا ایرانیان موجداتی وحشی و بی تمدن بودن که آدم خوار بودن و با مادر خودشون میخوابیدن و به صورت قبیله ای بودن به هم حمله میکردن و اصلا به زنان هیچ توجهی نداشتن(فقط یک نکته انگار نه انگار آرتمیس اولین زن دریاسالار ایرانی بوده) و حتی انقدر بیرحم و جاهل بودن که درجنگ دشمناشون رو میخوردن مثلا کوروش یک آدم خوار بوده که خودش شخصا ده نفری رو خورده ولی از اون طرف مغولان و یونانیان و...افرادی متمدن بودن هخامنشیان روانیانی بودن که فقط میکشتن و نابود میکردن و اصلا تمدن نمیدونستن چیه تازه ایرانیا سلاح جنگی هم نداشتن و با استخوان همدیگه رو میکشتن و با استخوان میکوبیدن تو کله همدیگه تا اعراب اومدن و ایرانیان رو نجات دادن راضی شدید این همون چیزیه که میخواید واقعا متاسفم که برای کوبیدن تاریخ خودتان میرید دست به ولی بنی امیه ای که قاتل بسیاری افراد بیگناه هستن میشین خدا همه رو برابر خلق کرده اما افراد حقیری چون شما میاین ایرانی هارو جوری نشون میدید که اگه کسی ندونه با چنگیزخان اشتباه میگیرتشون

جهت اطلاع خدمتتون عرض کنم که اینکه هخامنشیان با محارم ازدواج میکردند . باید بدانید که اعراب هم با مادر و دختر و محارم ازدواج میکردند . و هم زنده بگور و هیچ حرمتی بر زن و مرد قائل نبودند . وقتی عرب میمرد زن چهل روز برقبرش خیمه میزد و جشنی بنام پشگل پرت کردن داشتند . معمولا شخصیت انسانها و تن دادن به خودن هرچیزی از خوی و منش اون فرد و شرایط و پذیرفتن اون فرد به اینکه ذاتش و فطرتش با اون چیز خو بگیره و مثل جانواران تن به خوردن هر چیزی بدهد فقط عربها بودن که هم به خوردن سوسک و مارو ملخ و هرجانداری در صحرای سوزان عربستان میپرداختنداز نداشتن آذوقه و از شاش شتر بعنوان آب بهره میبردند و الان هم میخورند و با آن خودشان را میشستند . همیشه در حال جنگ و غارت از همدیگر بودند .. و ذات کثیف آنها و رفتار آنهادر موقعی که به ایران لشکر کشیدند و غارت کردند و دزدی کردند و زنان نجیب زاده را به کنیزی بردند این حیوانات پس فطرت .. که همه و همه از بدبختی و نبود حاکم درست و ندانستن فرصت و امکانات آن زمان بوده که یک قوم پست و نجس با راهنمایی خود ایرانیها بر ما مسلط شدند و عزت و آبرو و هرچه ایران داشت از بین بردند و هر جا یی پا گذاشتند به کشتا رو قتل و تجاوز پرداختند و بدبختی اینکه ما راه و رسم حکومت این انسانهای نیمه وحشی را به آنها یاد دادیم .. بقول انوشیروان عادل .... حکومت موقعی پابرجاست که قدر موقعیت که قراردارد و فرصتی که دارد را بشناسد که به مردمش بپردازد که در موقع گرفتاری به کمکش بیایند و جاسوس خارجه نشوند و به اصلاح کشور بپردازند .. و گرنه قومی پست تر را بر خود آن مردم مسلط میکند ....از ماست که برماست .. بدبخت ملتی که تاریخ خود را نداند و نگون بخت تر ملتی که به تاریخ بیگانه افتخار کند و بدبخت تر از این دو آنکه تاریخ کشورش را به سخره بگیرد .. برای نمونه و قدر ندانستن فرصت در پادشاهی معاصر میتوان از سلطان حسین یاد کرد که 5000 افغان ایران را گرفتند و نادر شاه که باز پس گرفت ولی بدلیل نداشتن تدبیر درست و داشتن آینده نگری مناسب باز کشور دچا ر هرج و مرج شد که در آن زمان هم روسها ازترس نادر از قفقاز سرحدات ایران گریختند و هم عثمانی جرات تعرض نداشت و همچنین میتوان اشاره به بی تدبیری زمان قاجار که با استخاره به جنگ روسها رفتند و شکست مفتضحانه خوردند و چند ولایت ایران بدست روسها افتاد و باز بدبختی فراگیر اینکه انسان خودش را با اعراب بادیه نشین که در طول تاریخ هیچ پیشینه و تمدنی نداشتند و حتی شاهان ایران و روم به فکر تحت سلطه در آوردن این اقوام و ولایتها نبودند مقایسه کند و الگو ی قرار بگیرند . و به تبلیغ و واکاوای تاریخ انها بپردازد .. فردوسی گرانقدر میفرماید .. در این خاک زر خیز ایران زمین نبودند جز مردمی پاک دین . همه دینشان مردی و راد بود /کز این کشور آباد و ازاد بود / گدایی در این بوم و بر ننگ بود / بزرگی به مردی و فرهنگ بود .. / از ان روز دشمن به ما چیره گشت / که ما را روان و خرد تیره گشت / از ان روز این خانه ویرانه شد / که نان آورش مرد بیگانه شد / چو نامرد حکمرانی کند / کشاورز باید گدایی کند . / عرب هرکه باشد مرا دشمن است /کج اندیش و بدخوی و اهریمن است / زشیر شتر خوردن و سوسمار / عرب را به جایی رسیدس کار / که تاج کیانی کند آرزو / تفو بر تو ای چرخ گردون تفو // البته این بزرگمرد به اقتضای شرایط آن زمان اگر عادلانه نگاه کنیم و به حق سخن بگیم تمام موضوع را در شعر خود گفته .. و بی تدبیری شاهان ساسانی باعث مسلط شدن اعراب نیمه وحشی بر ایران شد .

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.