زمانی كه عرب چنان بود...!
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ چند مدتی است كه باستانگرايان به سخنپراكنی حيرت آوری دست زده اند، و در گفتاری كه بيشتر به يك انتحار شبيه است، چنين گفته اند:
زمانی که عرب ملخ میخورد... کورش به هرکس به اندازه خانواده اش گندم میداد... یعنی عدالت! زمانی که عرب در بیابان بز میچراند... کورش نیمی از دنیا راگرفت... یعنی حکومت! زمانی که عرب دختر را ننگ میدانست... کورش به بانوی ایرانى احترام میگذاشت... یعنی مردم پرستی! زمانی که عرب را "ام جهل" میخواندند... شاه کشور من اولین منشور حقوق بشررا نوشت، یعنی هنر! زمانی که عرب چوب میپرستید... کورش نیمی از دنیارا یکتا پرست کرد، یعنی وحدت! زمانی که عرب دخترش را زنده در گور میکرد... کورش بزرگ برای دختران پارس دانشگاه ساخت، یعنی عشق! زمانی که عرب در چادر بود ... کشور من تخت جمشید و پاسارگاد داشت... یعنی عظمت! پس... بیغیرتی است که این پست در تمام دنیا پخش نشود...
در نقد و بررسی اين گفتار، نكته عجيب اين است، كه اگر واقعاً عرب آنقدر كه باستانگرايان میگويند، حقير و پست و ناچيز بوده، پس چه دليل دارد، كه باستانگرايان چنين با آب و تاب در پی اثبات برتری كورش بر عرب هستند؟! اين رفتار مانند اين است كه برترين تيم فوتبال جهان در رنكينگ فيفا، برای اثبات برتری خود بر آخرين تيم (ضعيفترين تيم)، همه رسانههای خود را به صورت تمام قد، در حالت آماده باش نگه دارد! پس اين رفتار باستانگرايان نشان میدهد كه يا كورش آن قدر بزرگ نيست، يا عرب آنقدر پست و حقير نيست. يا هر دو! نه كورش آنقدر بزرگ است، و نه عرب آنقدر حقير! به همين خاطر، باستانگرايان برای اثبات برتری خود، به دروغ متوسل میشوند. اما نقد جمله به جمله اراجيف فوق:
زمانی که عرب ملخ میخورد... کورش به هرکس به اندازه خانواده اش گندم میداد... یعنی عدالت!
پاسخ: اولاً طبيعت سرزمين عرب چنين بود، كه به علت خشكی و كمبود آب و غذا، مردم عادت غذایی خاصی داشتند، و اين نبايد موجب شود كه ما ديگر اقوام و ملل را تحقير و تمسخر كنيم. خوردن ملخ در بين عرب، امری طبيعی بود. همانگونه كه ديگران نيز حق ندارند كه عادات غذایی ايرانيان را تمسخر كنند. امروزه حتی در نواحی كرمان، خوردن نوعی سوسك (به نام چنزو) از عادات غذایی مردم بومی كرمان است. حال آيا صحيح است كه ديگران ما را مورد تمسخر قرار دهند؟ مطمئناً برخی از غذاهای بومی و سنتی ايران (مانند سيرابی و شيردان و...)، برای بسياری از مردم دنيا، نه تنها قابل تحمل نيست بلكه چندش آور است! آيا باستانگرايان راضی میشوند كه مورد توهين و تحقير ديگران قرار گيرند؟! بگذريم... باستانگرايان در ادامه مدعی شده اند كه كورش به هر كس به اندازه خانواده اش گندم میداد! ادعایی كه نه تنها هيچ سند تاريخی ندارد، بلكه اسناد دقيقاً خلاف اين را میگويند. برای مثال اگر به الواح و اسناد دربار هخامنشی نگاهی بیندازیم، درمییابیم که کارگران ساده در عصر هخامنشی، حقوق (یا بهتر است بگوییم جیرهای) بسیار ناچیز داشتند و البته جیره و مواجب بردگان از آنان نیز کمتر بود. بدین صورت که ۸۳ درصد مردان در ماه ۱۶٫۵ کیلوگرم و ۸۷ درصد زنان در ماه ۱۱ تا ۱۶٫۵ کیلوگرم جیره غلات داشتهاند.[1] هاید ماری کخ نیز نوشته است: «با دستمزد یک مَرد کارگر به زحمت میشد نیم کیلو نان در روز پخت!»[2] والتر هینتس گفته است که این مردم، همچون اسیران جنگی فقط «وظیفه» داشتند و نه «حق». او همچنین اضافه میکند: «پیداست که زندگی یک کارگر ساده در ایران باستان یک زندگی پررنج و نیاز بوده است.»[3] بنابر الواح و اسناد به جا مانده، جیرهی یک کارگر ساده (مَرد) روزی 660 گرم نان جو و یک زنِ کارگر نیز روزی 440 گرم نان جو بوده است! [4] این در حالی است که به نظر می رسد این حق و حقوق مربوط به کارگران نیمه آزاد (در الواح هخامنشی: grdhya ها) بوده است. اما بردگان (در الواح هخامنشی : Libap ها) جیرهی روزانهشان از این مقدار هم کمتر بود! یعنی چیزی در حدود 440 گرم نان در روز! [5] بطور خلاصه دستمزد متوسط کارگران در حکومت آرمانی هخامنشی عبارت بوده است از یک تا دو قرص نان جو در روز! علاوه بر اینکه بنابر الواح هخامنشی در زمان داریوش، به یک بابلی اشاره شده است که در قلمرو حکومت هخامنشیان، برای یک سال بیگاری به ایلام فراخوانده شده بود.[6] آيا اين عدالت است؟
زمانی که عرب در بیابان بز میچراند... کورش نیمی از دنیا راگرفت... یعنی حکومت!
پاسخ: مطمئناً بز چراندن، نقطه ضعف نيست. بسياری از ايرانيان زحمتكش نيز به شغل شريف چوپانی و گوسفند چراندن و بز چراندن مشغول اند. پارسیها از عصر باستان چنين بودند و اصولا اقوام آريايی از ابتدا چوپانهای صحراگرد بودند. خوب كجای اين، زشت است؟ چرا باستانگرايان نسبت به زحمتكشان جامعه اينگونه تحقيرآميز برخورد و قضاوت میكنند؟ در ثانی، چه كسی گفته كورش كبير نيمی از دنيا را گرفت؟ كورش فقط بخشی از خاورميانه را تحت تصرف درآورد و روشن است كه خاورميانه نيز بخشی كوچك از دنيا است. بالفرض هم كه كشورگشایی افتخاری باشد، مسلماً قلمرو حكومت اسكندر مقدونی، چنگيز مغول و بني اميه به مراتب بزرگتر از حكومت كورش بود! تصوير تقريبی قمرو كورش كبير كه روشن است، به هيچ روی نصف دنيا نيست:
تصويری از قلمرو حكومت بنی اميه (لعنة الله عليهم اجمعين) كه 3 برابر قلمرو كورش هخامنشی وسعت داشت! اگر قرار باشد، قلمرو حكومت معيار باشد، پس بنی اميه...!
زمانی که عرب دختر را ننگ میدانست... کورش به بانوی ایرانى احترام میگذاشت... یعنی مردم پرستی!
پاسخ: جايگاه زن نه فقط بين عرب جاهلى، بلكه بين ايرانيان باستان نيز چندان قابل توجه نبود. ايرانيان باستان، زن را جانورى از نسل اهريمن مىدانسته و او را از بسيارى حقوق فردى و اجتماعى محروم مىداشتند.[7] در هر صورت، هخامنشيان نيز از بسيارى زنان ايرانى، بيگارى مىكشيدند. آنگونه كه در الواح اقتصادى هخامنشى آمده، اكثر زنان كارگر ايرانى (همانطور كه اسنادش ارائه شد) در ماه ۱۱ تا ۱۶٫۵ کیلوگرم جیره غلات داشتهاند. يعنى در مقابل روزانه كمتر از نيم كيوگرم جو يا گندم، بايد يك روز كامل كار مىكردند (به نرخ ابتداى سال 1394 خورشيدى، دستمزد هر زن كارگر ايرانى، با احتساب جيره تشويقى، روزانه حدود هزار تومان بود!) چنين موضوعى را مىتوان «مردم پرستی» قلمداد كرد؟!
زمانی که عرب را "ام جهل" میخواندند... شاه کشور من اولین منشور حقوق بشررا نوشت، یعنی هنر!
پاسخ: در ميان مردم عرب، برخى جاهل و برخى نيز اهل حكمت بودند، حتى در منابع ايرانى آمده است كه اردشير بابكان، از بزرگان عرب حكمت مىآموخت.[8] اما درباره منشور كورش، اولاً اين منشور، اولين نيست. پيش از كورش نيز منشورهاى بسيارى كه حاوى حقوق بشر و قوانين مدنى باشد، وجود داشت (مانند منشور حمورابى، و...) ثانياً در منشور كورش كبير، اثر خاصى از حقوق بشر وجود ندارد، بلكه امروزه دانشمندان معتقدند كه منشور كورش، بيشتر يك دروغ تبليغاتى حاوى اكاذيب است،[9] ثالثاً منشور كورش، با تكنولوژى، زبان و خط بابلى نوشته شده است و اگر اين هنر باشد، افتخارش براى كاهنان و مهندسان بابلى است (نه كورش كبير).
زمانی که عرب چوب میپرستید... کورش نیمی از دنیا را یکتا پرست کرد، یعنی وحدت!
پاسخ: در ميان مردم عرب، علاوه بر بت پرستان، يكتاپرستانِ پيرو آيين حنيف ابراهيم نيز وجود داشتند. گذشته از اين، چه كسى گفته كه كورش كبير نیمی از دنیا را یکتا پرست کرد؟! اين سخن هيچ سند تاريخی ندارد! بلكه اسناد تاريخی (و كتيبهها و...) گويای اين هستند كه كورش كبير خود عام ترويج بت پرستی در بين النهرين و ايران بود.[10]
زمانی که عرب دخترش را زنده در گور میکرد... کورش بزرگ برای دختران پارس دانشگاه ساخت، یعنی عشق!
پاسخ: اين ادعا كه كورش برای دختران پارس دانشگاه ساخت، سخنی است كه در قوطی هيچ عطاری يافت نمیشود! جالب است بدانيم كه كورش كبير، خود توان خواندن و نوشتن نداشت، ديگر پارسیها نيز چنين بودند. كورش و اجدادش و و هيچ يك از پارسيان خط برای نوشتن نداشتند ولذا كاتبان او همگی ايلامی و بابِلی بودند. به هر صورت، ساخت دانشگاه آن هم برای دختران پارس، دروغی بس حيرت آور و نشانگر نهايت بیسوادی و خيالپردازی نگارنده متن است!
زمانی که عرب در چادر بود ... کشور من تخت جمشید و پاسارگاد داشت... یعنی عظمت!
پاسخ: لازمه زندگی در صحرا و كوچنشينی اين است كه در چادر زندگی كنند. همانطور كه امروزه نيز بسياری از ايرانيان عشاير كوچنشين در چادر زندگی میكنند. گذشته از اين، در شبه جزيره عرب (از يمن گرفته تا حجاز و...) بناهای زيبا و مستحكم فراوانی نيز وجود داشت. كه هنوز هم برخی از اين آثار چندين هزار ساله موجودند. برای نمونه:
كاخهای باستانی مربوط به منطقه مأرب در يمن
كتيبه باستانی مربوط به عربهای يمن
پل باستانی در منطقه شحرة در جنوب جزيرة العرب
پس... بیغیرتی است که این پست در تمام دنیا پخش نشود...
در پايان، هنگامی كه نويسنده اراجيف فوق الذكر، انديشه خود را از سخن منطقی خالی میبيند، دست به دامان احساسات و ادبيات چاله ميدانی میشود! هر كس ياوهگويیهای تفرقه افكنانه او را باور نكند، بیغيرت است و بايد به او فحش داد! روشن است كه سخنان اين چنينی نشانگر ضعف عميق و نارسایی شديد فكری باستانگرايان است. به راستی اين باستانگرايان افراطی اگر دركی از مفهوم غيرت داشتند، چرا امروزه سر در آخور صهيونيسم و غربیها دارند؟ چرا به جای محكم كرن پايههای ملّی و مذهبی جامعه، در پی تفرقه بين اقوام ايرانی و توهين به قوميتها هستند؟چرا اين باستانگرايان (با آن رگهای برافروخته) هيچگاه از بیغيرتی شاهان هخامنشی و ساسانی ابراز بيزاری نكردند؟ چه اينكه امروزه بر پژوهشگران و تاريخدانان خردمند جهان روشن است كه شاهان هخامنشی و ساسانی و... با خواهر و مادر و دختر (محارم) خود همبستر میشدند.[12] اين چه ادعای غيرت است كه با دروغ و تهمت و بیانصافی در پی فريب مردم هستند؟ بی غیرتی آن است که افراد را با توهین اجبار به انتشار مطلبی کنند؛ آنهم مطلبی سراسر اشکال و دروغ!
حال اگر فرض بگيريم كه همه اراجيف باستانگرايان صحت داشته باشد، باز هم اين متن، منصفانه و پذيرفتنی نخواهد بود. چون قیاس ویژگیهای یک فرد شاخص و ممتاز از یک جامعه، با نقاط ضعف جامعه دیگر اساسا غلط است. برای قیاس میبایست دو مورد یکسان مقایسه شوند. مثلا برترین رهبر ایرانی با برترین رهبر عرب! حال مقایسه صحیحی خواهیم داشت.
پینوشت:
[1]. پییر بریان، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران: انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، ج 2، ص ۹۰۰-۹۰۴
[2]. هاید ماری کخ، از زبان داریوش، ترجمه پرویز رجبی، تهران، ۱۳۷۶، ص 60 - 69
[3]. والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، نشر ماهی، تهران، ۱۳۹۲، ص 348 و 351
[4]. والتر هینتس، همان، ص 347
[5]. والتر هینتس، همان، ص 351
[6]. والتر هینتس، همان، ص 351 ؛ نیز بنگرید به :
Dandamaev,M.A , "Connections between Elam and Babylonia in the Achaemenid Period" , in The Memorial Volume of the 5th International Congress of Iranian Art and Archaeology - Tehran-Isfahan-Shiraz 11th-18th April 1968 , Volume 1 (Tehran 1972) 260
[7]. بنگريد به: «بانوی ایرانی ! اسلام برای تو چه ارمغان آورده ؟!»
[8]. بنگريد به: «حکمت آموزی اردشیر بابکان از حکیم عرب»
[9]. بنگريد به: «فرمانروای دروغین صلح !» و «کورش الگوی ماکیاولیسم، گفتاری از اکونومیست»
[10]. بنگريد به: «کورش هخامنشی و پرستش مردوک» و «هخامنشیان و بعل!»
[11َ]. والتر هینتس، همان، ص 40
[12]. بنگريد به مجموعه مقالات پيرامون «ازدواج با محارم»
دیدگاهها
ناشناس
1400/12/23 - 13:57
لینک ثابت
دوست من یکم آروم تر
saman
1400/12/23 - 18:04
لینک ثابت
نه عزیز. حرف کارشناسها و عقل
ناشناس
1400/12/23 - 22:53
لینک ثابت
آها حالا شد دعوا نداریم که
ناشناس
1401/01/01 - 19:45
لینک ثابت
درود برشما که برخلاف مسئولین
ناشناس
1400/12/24 - 12:31
لینک ثابت
درسته با صحبت های این سایت
علی شریفی
1400/12/22 - 00:37
لینک ثابت
همه دم ازانسانیت میزنید، یک
ناشناس
1401/01/01 - 19:43
لینک ثابت
آقا ایرانیان موجداتی وحشی و
سورنا
1401/06/02 - 14:54
لینک ثابت
جهت اطلاع خدمتتون عرض کنم که
صفحهها
افزودن نظر جدید